برنده‌ گنکور 1911 میلادی... آسوده و دور از مردم در قصر اشرافی خود به طبیعت و ویولون مشغول است... نازپرورده پسرش، زندگی بی‌بندوباری را در پاریس در پیش می‌گیرد... ششصد هزار فرانک پول نزول... برای حفظ آبرو مجبور است که از زندانی‌شدن پسرش به سبب قرض جلوگیری کند. پس همه چیز، ملک‌های استیجاری و زمین‌ها و اسب‌ها را می‌فروشد... سرانجام پی می‌برد که موجب مرگ مادر شده است

آقای د لوردین؛ سرگذشت یک اشراف‌زاده‌ی روستایی 1840 [Monsieur de Lourdines-Histoires d’un gentilhomme campagnard 1840]. رمانی از آلفونس دو شاتوبریان1 (1877-1951)، نویسنده‌ی فرانسوی، که نوع ادبی روستایی و زمینی را، که رنه بازن2 (زمینی که می‌میرد 1899) و برادران تارو3 (اشراف روستایی4 1904؛ مستخدمه‌ای که معشوقه است5 1911) باب کرده بودند، احیا می‌کند. این کتاب در 1911 جایزه‌ی گنکور را برد.

آقای د لوردین؛ سرگذشت یک اشراف‌زاده‌ی روستایی 1840 [Monsieur de Lourdines-Histoires d’un gentilhomme campagnard 1840].  آلفونس دو شاتوبریان

تیموته6 د لوردین در قصر خود پتی- فوژره7 در منطقه‌ی پواتو8 به زندگی آسوده و دور از مردم که خاص اشراف روستایی است و پدرانش بدان عادت داشتند مشغول است. نسبت به رعایا و خدمتکارانش رفتاری دوستانه و مهربان دارد و اینان نیز او را مردی ساده و متواضع می‌دانند؛ با همردیفان خود کمتر رفت و آمد دارد و آنها او را پیری کج‌سلیقه و متفاوت با دیگران به شمار می‌آورند. این شهرت، اگر به دو علاقه‌ی بزرگ تیموته آشنا باشیم، کاملاً بجاست: عشق به جنگل (زخم درختان را با تنزیب می‌بندد و سگش فقط قارچ شکار می‌کند) و عشق به ویولون. هنگامی که زن بیمارش شب‌ها زود به بستر می‌رود، او به قسمت غیرمسکون قصر می‌رود و آهنگ‌هایی حاکی از امیدها و خاطرات خوش و تحسین طبیعت و شکوه‌های سوزناک با ویولون بداهه‌نوازی می‌کند.

پسرش، آنتم9 که نازپرورده بار آمده است، بسیار زود زندگی بی‌بندوباری را در پاریس در پیش می‌گیرد. اسب‌های اصیل می‌خرد و در مسابقات اسب‌دوانی و بازی باکارا خود را ورشکسته می‌کند. پدر و مادرش مجبور شده‌اند دویست هزار فرانک قرض پرسروصدای او را بپردازند. بانو د لوردین چون از سبکسری و بی‌خبری پسرش اطلاع می‌یابد نیمه‌فلج می‌شود. تنها آرزوی صاحب قصر این است که وارث نام خانواده را به قلمرو خانوادگی بازگرداند. این آرزو را با اضطراب بسیار بر زبان می‌آورد. اما در همان وقت، رویدادی سرنوشت خانواده‌ی د لوردین را دگرگون می‌سازد. رباخواری ششصد هزار فرانک قرض انباشته‌شده‌ی آنتم را مطالبه می‌کند. مبلغ هنگفت است و اشراف‌زاده‌ی پیر برای حفظ آبرو مجبور است که از زندانی‌شدن پسرش به سبب قرض جلوگیری کند. پس همه چیز، ملک‌های استیجاری و زمین‌ها و اسب‌ها را می‌فروشد و خدمتکاران را مرخص می‌کند. حتی سالخورده‌ترین و وفادارترین آنها را. به علاوه باید این ورشکستگی را از همسرش پنهان دارد. اما بیهوده است، زیرا همین‌که خانم د لوردین از ماجرا آگاهی می‌یابد به حمله‌ی فلج دچار می‌شود. آنتم به هنگام مرگ او سر می‌رسد.

این پسر ناخلف، که از رقم قرض‌های خود آگاه نیست و از اخطارهای رباخوار نیز بی‌خبر است، در قصر حوصله‌اش سر می‌رود. آقای د لوردین، که از فکر بازگشت او به پاریس و فکر اینکه باقی‌مانده‌ی ملک خانوادگی نیز به باد خواهد رفت رنج بسیار می‌برد، به عملی ساده‌دلانه و شاعرانه دست می‌زند: آنتم را به قله‌ای می‌برد که دشت و صحرای اطراف از آنجا به خوبی نمایان است و می‌کوشد تا با نقل اظهاراتی از زبان جنگل‌ها و صحراها او را تحت تأثیر قرار دهد. اما زحمتی بیهوده است. اشراف‌زاده‌ی روستایی سرانجام در برابر این همه بی‌اعتنایی خشمگین می‌شود و قضیه‌ی فروش آینده‌ی میراث خانوادگی و فاجعه‌ی قریب‌الوقوع را فاش می‌سازد. آنتم متأثر می‌شود و به گریه می‌افتد و تقاضای بخشایش می‌کند. توبه‌ای صادقانه ابراز می‌دارد و در برابر وداع خدمتکار پیر که مرخص شده است تحمل از کف می‌دهد و سرانجام پی می‌برد که موجب مرگ مادر شده است. شبی، هفت‌تیر به دست و پریشان از نومیدی، به قسمت غیرمسکون قصر می‌رود تا به زندگی خود خاتمه دهد. اما چون به نمازخانه‌ی متروک نزدیک می‌شود، آهنگی غریب می‌شنود و پدرش را می‌بیند که مشغول نواختن ویولن است.

ارباب د لودرین تغییر چهره داده است، گویی که در عالم خلسه سیر می‌کند. آنتم می‌فهمد که منظور از این آهنگ غنایی جبران گناه خود اوست و ناگهان از ارتباط مرموزی که پدری را به پسرش پیوند می‌دهد آگاهی می‌یابد. بار دیگر به گریه می‌افتد، اما این‌بار دیگر رهایی می‌یابد، هم به خاطر خودش و هم به خاطر پدرش و هم برای آنچه از د لوردین باقی خواهد ماند.

در این کتاب چندین مضمون باهم تلاقی می‌کنند. برخی پیش پاافتاده و تقریباً در حد داستان‌های پاورقی‌اند: تباهی پسر خانواده که زندگی در پایتخت فاسدش کرده است و زوال اشرافیت کهن روستایی و بازگشت فرزند گمراه. برخی مضمون‌های دیگر ظریف‌ترند: قدرت و ضعف عشق پدری، رستگاری انسان از راه موسیقی. اما آنچه بیش از همه باعث شهرت این رمان شد شیوه‌ای است که آلفونس دو شاتوبریان توانسته است با آن، از خلال همه‌ی اینها، قدرت تغییردهنده‌ی جنگل را تجلیل کند. «عرفان ناتورالیستی» که، پس از رمان لابریر10 آثار آلفونس دو شاتوبریان را چنان فراگرفت که در آن خلل ایجاد کرد در این اثر به شکل لفاظی زیان‌بار درنمی‌آید. این عرفان در وجود نجیب‌زاده‌ی پیر تجلی می‌کند که عظمت خود را در «هماهنگی‌های طبیعی» می‌جوید. بدین‌سان، آقای د لوردین جزو سنتی می‌شود که در آن‌سوی رمانتیسم، به ادبیات قرن هجدهم فرانسه می‌پیوندد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Alphonse de Chateaubriant 2. Rané Bazin 3. Tharaud
4. Les Hoberaux 5. La Maîtresse servant 6. Timothee
7. Petit-Fougeray 8. Poitou 9. Anthéme 10. La Briére

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...