ولادیمیر به راهزنی می‌پردازد و پلیس نمی‌تواند دستگیرش کند... راهزن جوان به خانه کیریل، که خود شخصاً او را نمی‌شناسد، حمله نمی‌کند زیرا دلباخته ماشا، دختر اوست. و هرچه پیرامون ماشا است برای او مقدس می‌شود. ولادیمیر خود را به صورت معلم درمی‌آورد و موفق می‌شود که به این خانه راه پیدا کند و دل دختر جوان را برباید.

دوبروفسکی | الکساندر پوشکین Dubrovsky.
دوبروفسکی
Dubrovsky. حکایتی از الکساندر سرگیویچ پوشکین (1) (1799-1837)، شاعر و نویسنده روس، که در 1832 نوشته شده است. سرگذشت دردناک جوانی است به نام ولادیمیر دوبروفسکی، که روح نجیب و بلندهمتی دارد و سرنوشت وادارش می‌کند که زندگی راهزنان را پیش گیرد.

 مالک کوچکی به نام کیریل پتروویچ تروئکوروف (2)، که آدم ثروتمند، دریده، مستبد و بی‌رحمی است، سابقاً دوست پدر ولادیمیر، مردی نجیب‌زاده ولی فقیر، بوده است. روزی یکی از خدمتکاران کیریل به او اهانت می‌کند. وی از سر غیرت حاضر به مصالحه نمی‌شود و می‌خواهد که از او پوزش بخواهند. در نتیجه دوستی کیریل تبدیل به نفرت می‌شود و ارباب دولتمند، لبریز از کینه‌توزی، برای انتقام گرفتن از دوست سابق خود توطئه‌چینی می‌کند. کیریل، با استفاده از دنائت بی‌حد تمام کارمندان منطقه، موفق می‌شود که با رعایت همه تشریفات قانونی سندسازی کند و ملک دوبروفسکی را به تصرف درآورد. دوبروفسکی از خشم و درد ناشی از این ضربه نامنتظر دیوانه می‌شود.

پسرش، ولادیمیر، که از سن‌پترزبورگ از خانه دایه پیرش فراخوانده می‌شود به موقع می‌رسد و هنگامی وارد می‌شود که پدر در بازوانش جان می‌سپارد و بی‌درنگ مأموران، خانه‌اش را هم اشغال می‌کنند. ولادیمیر، از روی کینه عمیق هم نسبت به دشمن پدر خود، و هم نسبت به نظام جامعه‌ای که همه‌گونه امکان سوءاستفاده به ثروتمندان و قدرتمندان می‌دهد، خانه قدیم خود را آتش می‌زند، و به جنگل می‌گریزد. ولادیمیر از این روز به بعد، با دلاوری و بی‌باکی به راهزنی می‌پردازد و پلیس نمی‌تواند دستگیرش کند. ولی راهزن جوان به خانه کیریل، که خود شخصاً او را نمی‌شناسد، حمله نمی‌کند زیرا دلباخته ماشا، دختر اوست. هرچه پیرامون ماشا است برای او مقدس می‌شود. ولادیمیر خود را به صورت معلم درمی‌آورد و موفق می‌شود که به این خانه راه پیدا کند و دل دختر جوان را برباید. ماشا دختری است زیبا و قهرمان‌پرست. ولی دوبروفسکی مچش باز می‌شود و در حین فرار، هویت خود را نزد دختر فاش می‌کند و قول می‌دهد که اگر خطری برای او پیش آید، به یاری‌اش بشتابد. چنین موقعیتی هم پیش می‌آید، زیرا کیریل، بدون توجه به گریه‌های دخترش، می‌خواهد او را به زور به عقد شاهزاده‌ای پولدار و پیر دربیاورد. ماشا علامت قراردادی را برای دوبروفسکی می‌فرستد و او هم خود را می‌رساند، ولی بدبختانه دیگر دیر شده است. دیگر ماشا با پیوند مقدس ازدواج به عقد شاهزاده پیر درآمده است. دوبروفسکی چون می‌بیند که آخرین رؤیای عشقش فروریخته است، به خارج از کشور می‌گریزد.

در این داستان، مانند دیگر رمانهای پوشکین، نتیجه‌گیری نمی‌شود، زیرا که نویسنده می‌خواهد زندگی واقعی را منعکس کند؛ چه به ندرت پیش می‌آید که رویدادهای زندگی به نتایج معین برسد. حکایت دوبروفسکی، از حیث نوع ساخت روانی و فضای واقع‌گرایانه رمانتیک خود، دنباله داستان‌های بلکین به شمار می‌آید که نویسنده آن را در 1830 نوشته است.

جهانگیر افکاری. فرهنگ آثار. سروش

1.Aleksandr Sergeevic Puskin 2.Kiril Petrovic Troekurov

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...