المیرا صابرنعیمی | ایبنا
ادبیات جنایی و پلیسی در سراسر جهان طرفداران خاص خود را دارد و کتابخوانهای فارسیزبان هم از این امر مستثنی نیستند. نشر قطره در همین راستا مجموعه آثاری را با عنوان «ادبیات پلیسی امروز جهان» در بیش از ۳۰ عنوان منتشر کرده است؛ آثاری که الزاما از نویسندگان مطرح جهان در این ژانر نیستند و سعی شده آثاری انتخاب شوند که میتوانند دریچهای جدیدی از جغرافیا، فرهنگ و اجتماعات را روی مخاطبان بگشایند. «تو را به یاد دارم» [I Remember You] عنوان رمانی پلیسی است که شاید کمتر کسی در ایران نام نویسندهاش را پیش از انتشار ترجمه کتاب به فارسی شنیده باشد: ایرسا سیگورداردوتیر [Yrsa Sigurðardóttir]. نویسندهای ایسلندی و ۵۸ ساله که در کشورش چهره ادبی مشهوری است و با این رمان مخاطبان ایرانی نیز این امکان را یافتهاند که با اثر نویسندهای متفاوت آشنا شوند.
در ادامه گفتوگوی ما را با سبا هاشمینسب میخوانید، مترجمی جوان که معتقد است گرچه کشورهایی مثل انگلستان و فرانسه همیشه در ادبیات پلیسی پیشتاز بودهاند؛ اما در چند سال اخیر در نروژ، دانمارک، سوئد، ایسلند و فنلاند جنایینویسان خوبی شناخته شدهاند و هدف این مجموعه معرفی آنهاست.
آنطور که در توضیح رمان «تو را به یاد دارم» آمده، نویسنده در این رمان ژانر پلیسی و ژانر وحشت را در هم آمیخته است. این ترکیب چطور رخ داده است؟
این رمان یک رمان پلیسی است، اما رمان پلیسی صرف نیست. به این معنی که همه عناصر رمانهای پلیسی-جنایی را داراست: پلیس، بازجویی، قتل، گم شدن آدمها، دنبال سرنخ گشتن و... اما در کنارش یک سری عناصر ماوراءالطبیعه هم وجود دارد که رمان را از سوی دیگر وارد ژانر وحشت میکند. در واقع میتوان گفت «تو را به یاد دارم» همان قدری که رمان پلیسی است، در ژانر وحشت هم میگنجد.
رمان دو خط داستانی متفاوت را دنبال میکند. از یک طرف سه نفر برای انجام کاری وارد جزیرهای دورافتاده و متروک میشوند؛ جزیرهای بیسکنه در سرمای زمستان، که این سه شخص در آنجا برق و تلفن هم در اختیار ندارند و همانجاست که گرههایی در کارشان ایجاد میشود.
در یک داستان موازی که همزمان با داستان نخست پیش میرود، یک روانپزشک از ایسلند برای حل پروندهای به پلیس کمک میکند. پرونده مربوط به ورود شبانه به یک مدرسه است، که حدود ۳۰ تا ۴۰ سال پیش دقیقا همین جرم در آن مدرسه به وقوع پیوسته بود. این دو داستان بهموازات هم پیش میروند و در نهایت به هم میرسند.
شخصیتهای داستان بسیار باورپذیر و در عین حال پیشبینیناپذیر طراحی شدهاند. آنچه تا نیمه داستان از بعضی شخصیتها متوجه میشویم و تصور میکنیم، ناگهان زیر سوال میرود و جنبههای جدیدی از شخصیتها برایمان آشکار میشود.
ایرسا سیگورداردوتیر در ایران نام شناخته شدهای نیست. چه شد که ریسک کردید و برای ترجمه یک رمان پلیسی، به سراغ یکی از نویسندگان ایسلندی رفتید؟
این رمان در مجموعهای به نام «افقهای دیگر» از سری رمانهای پلیسی نشر قطره چاپ شده است. هدف مجموعه اساساً این است که آن دسته از آثار ادبی مرتبط با ژانر ادبیات پلیسی به مخاطب فارسیزبان معرفی شود که کمتر شناخته شدهاند. کشورهایی مثل انگلستان و فرانسه همیشه در ادبیات پلیسی پیشتاز بودهاند؛ اما ادبیات پلیسی در کشورهایی مثل کشورهای اسکاندیناوی نوظهور است و اتفاقاً نویسندگان این کشورها در این ژانر بسیار قوی ظاهر شدند. ضمن اینکه در چند سال اخیر در نروژ، دانمارک، خصوصاً سوئد و همینطور ایسلند و فنلاند جنایینویسان خوبی معرفی شدهاند و هدف این مجموعه معرفی آنهاست.
نثر سیگورداردوتیر چه ویژگیهایی دارد که شما را ترغیب کرد به سراغ ترجمه یکی از رمانهای وی بروید؟ این نویسنده چقدر در جهان شناخته شده است و محبوبیت دارد؟
از بین کارهایی که برای این مجموعه به من پیشنهاد شده بود، ایرسا سیگورداردوتیر توجهام را خیلی جلب کرد. سیگورداردوتیر در ایسلند بسیار محبوب و شناختهشده است و به او لقب «ملکه ادبیات جنایی ایسلند» دادهاند. این نویسنده کارش را با ادبیات کودک آغاز کرد و بعد با یک مجموعه پلیسی شناخته شد که شخصیت اصلی آن خانم وکیلی است به نام «تورا». بعد از این مجموعه، چند رمان دیگر از وی به چاپ رسید که «تو را به یاد دارم» یکی از آنهاست. این رمان برنده جایزه «ادبیات جنایی ایسلند» و نامزد جایزه «کلید شیشهای» نیز شده است. ضمن اینکه با اقتباس از این کتاب، یک فیلم ایسلندی ساخته شده که مورد استقبال زیاد علاقهمندان به سینما قرار گرفت.
علاوه بر این، آثار سیگورداردوتیر به ۳۰ زبان مختلف دنیا ترجمه شده و این نشان میدهد که خارج از ایسلند هم محبوبیت و شهرت دارد. همه اینها باعث شد که به ترجمه این اثر و معرفی این نویسنده به خوانندگان فارسیزبان ترغیب شوم.
با توجه به این موفقیتها آیا میتوانید ویژگی خاصی از این نویسنده ایسلندی بیان کنید که در آثارش پررنگ باشد؟
سیگورداردوتیر معمولاً در کتابهاش اطلاعات پسزمینهای جالبی درباره ایسلند میدهد. مثلاً درباره طبیعت، مسائل سیاسی و همچنین آداب و رسوم ایسلند. در این کتاب نیز با اینکه محوریت داستان ایسلند نیست و داستان در هرجای دیگری نیز میتواند رخ بدهد، المانها و حالوهوای ایسلندی را میشود در سراسر رمان حس کرد.
بهجز این مواردی که به آنها اشاره کردید، ویژگی خاص دیگری وجود دارد که بتوان آن را عامل تمایز این رمان با اغلب رمانهای پلیسی دانست؟
بله، در رمان «تو را به یاد دارم» علاوه بر عناصر ادبی رایج در رمانهای پلیسی، عناصر ماوراءالطبیعه هم دیده میشود و این عناصر ماوراءالطبیعه حتی به عنوان سرنخ و گرهگشا هم مورد استفاده قرار میگیرند. یعنی بر خلاف معمول رمانهای جنایی که با حقایق و شواهد و قرائن ملموس سر و کار داریم، در این رمان عناصر ماوراءالطبیعه هم به همان اندازه دخیلاند. فکر میکنم این آمیختن ژانر پلیسی و ژانر وحشت نوآوری جذابی است که کمتر دیده شده است.
نکته بعدی اینکه در این رمان دو خط داستانی مجزا و موازی دنبال میشود. دو داستان در دو منطقه مختلف ایسلند و با شخصیتهای تماماً جداگانه روایت میشود، به طوری که تا نیمههای داستان مخاطب هیچ اشتراکی بین این دو ماجرا پیدا نمیکند. دو داستان به صورت یک فصل در میان روایت میشوند و ذهن مخاطب را برای کشف اشتراک بین دو داستان، فعالانه وارد عمل میکنند.
از جایی به بعد کمکم عناصر مشترکی بین دو داستان پدیدار میشود و داستانها به هم نزدیک میشوند، تا اینکه در پایانبندی داستان همه شخصیتها در یک مکان قرار میگیرند و گره هر دو داستان باز میشود.
و به عنوان سوال پایانی، فکر نمیکنید این گونه روایت ممکن است مخاطب را در یک داستان پلیسی سردرگم کند؟
به عقیده من این موضوع رمان را بسیار جذاب کرده و از سوی دیگر، وجه تمایز این رمان با سایر آثار داستانی پلیسی محسوب میشود.
این کتاب با عنوان اصلی «Ég man þig» در سال ۲۰۱۰ و ترجمه انگلیسی آن با عنوان «I Rememeber You: a ghost story» منتشر شد. سبا هاشمینسب نیز این رمان را از روی ترجمه انگلیسی آن به فارسی برگردانده است.
کتاب «تو را به یاد دارم» بیستوششمین اثر از مجموعه ادبیات پلیسی امروز جهان است که از سوی نشر قطره منتشر میشود و کاوه میرعباسی دبیر این مجموعه است. این کتاب با ترجمه سبا هاشمینسب در ۳۹۶ صفحه و به قیمت ۷۰ هزار تومان به چاپ رسیده است.