رمان تاریخی «باغ‌های تَسلّا» [The Gardens of Consolation (Les jardins de consolation)] نوشته پریسا رضا [Parisa Reza] با ترجمه ابوالفضل‌ الله‌دادی منتشر شد.

باغ‌های تسلا» [The Gardens of Consolation (Les jardins de consolation)]  پریسا رضا [Parisa Reza]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۲۵۶ صفحه با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۸ هزارتومان در نشر برج عرضه شده است. این کتاب برنده جایزه رمان اول سِنگور ۲۰۱۵ و جایزه کِبِک - فرانس ماری - کِلِر - بِلِه ۲۰۱۷ شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «باغ‌های تَسلا» داستان ایران است در فاصله دو کودتا؛ کودتای رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. طلا و سردار زن و شوهری اهل قمصر کاشان‌اند که راه مهاجرت را پیش می‌گیرند و در حومه تهران ساکن می‌شوند. آن‌ها به سختی می‌کوشند تا زندگی تازه‌ای برای خود در نزدیکی پایتخت بسازند و در این مسیر با وقایع سیاسی - اجتماعی روزگارشان نیز دست‌وپنجه نرم می‌کنند. با آمدن رضا شاه، رسم زمانه زیر و رو می‌شود و زندگی طلا و سردار تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد و در تلاطم‌های روزگار پیش می‌روند.

«باغ‌های تسلا» در روزی اواسط پاییز، با اندوه جلای وطن و وحشت از وفور تازگی‌ها، در غرب کویر تفتیده‌ی فلات ایران آغاز می‌شود و در شبی داغ در شمیران، با اندوه کودتا و هراس از آینده ایرانِ پس از کودتا به پایان می‌رسد.»

همچنین کریستین ساینس مانیتور درباره این رمان نوشته است:« داستانی از ایران در دهه‌های منتهی به انقلاب، داستانی عاشقانه و حماسه‌ای سیاسی.»

شلف اورنس هم دیگر منتقدی است که معتقد است: «باغ‌های تسلا خبر از ظهور نویسنده فرانسوی-ایرانی مستعد دیگری می‌دهد که اولین زمان فوق‌العاده‌اش چهره‌ای را از ایران به تصویر می‌کشد که به ندرت در رسانه‌های غربی دیده می‌شود.»

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...