جشن آغاز چهارمین سال انتشار مجله آگاهی نو همزمان با رونمایی از جلد پایانی مجموعه «نقد الهیات سیاسی» با عنوان «بحران بورژوازی اسلامی» نوشته محمد قوچانی در کتابفروشی نشر ثالث در هدیش‌مال برگزار شد.

بحران بورژوازی اسلامی» نوشته محمد قوچانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از خبرآنلاین، در این مراسم محسن هاشمی، محمد نهاوندیان، عمادالدین باقی و محمد عطریانفر در کنار اعضای تحریریه مجله آگاهی نو حضور داشتند و از اهمیت تلاش پیوسته محمد قوچانی در روزنامه‌نگاری گفتند.

در ابتدای این مراسم محسن هاشمی از دلایل خواندنی بودن کتاب «بحران بورژوازی اسلامی» گفت و با اشاره به سابقه قوچانی در نقد خانواده هاشمی در اواخر دهه ۷۰ گفت: قوچانی همیشه منصفانه و حرفه‌ای به مسائل نگاه می‌کرده و در کتابش هم دور از جهت‌گیری سیاسی استدلال کرده و کارنامه آیت‌الله هاشمی ‌رفسنجانی را بررسی کرده است. هر جا ضعفی به نظرش رسیده، گفته و هر جا کاری مهم تلقی شده، بازگو کرده است. هاشمی افرود: آیت‌الله هاشمی، بانی بورژوازی در کشور بودند. تا حدی هم موفق بودند، البته روشن نیست در آینده با میراث ایشان چه خواهد شد.

در بخش بعدی مراسم محمد نهاوندیان درباره حضورش در این مراسم گفت: توقیف‌ها همیشه بوده و بهانه‌ها برای کار نکردن زیاد است اما ماندن و کار کردن در شرایط سخت تحسین‌برانگیز است.

عمادالدین باقی هم در این مراسم گفت: همیشه کار فرهنگی در کنار خود پشتیبان مالی هم داشته تا با کیفیت بهتری نوشتن انجام شود. اصطلاحاً در کنار هر مارکس یک انگلس هم بوده. اما امروز پشتیبان مالی مجله و کتاب مخاطب‌هایی هستند که محصول فرهنگی را می‌خرند و با پولی که می‌دهند به ادامه حیات فرهنگ کمک می‌کنند.

بحران بورژوازی اسلامی رونمایی شد

در بخش دیگری محمد عطریانفر از تجربه آشنایی و همکاری با محمد قوچانی گفت و به اثر مقالات قوچانی در دو دهه اخیر بر سیاستمداران ایرانی اشاره کرد و گفت: او مهم‌ترین روزنامه‌نگار سال‌های اخیر است. بدون اغراق در سال‌های گذشته بسیاری از سیاستمداران و احزاب سیاسی هرگاه حرفی خواستند بزنند که نیاز به پشتوانه فکری و ادبی داشته، نوشته‌های محمد قوچانی به کمکشان می‌آمده و به نوعی مقالات او پشتوانه اندیشه سیاستمداران و احزاب شده بود. وی بسیار پرمطالعه است و هیچ دقیقه‌ای از عمرش را تلف نکرده و همواره درحال خواندن و یادگیری بوده و مدام فکرش را به‌روز می‌کند.

پس از صحبت‌های حاضرین محمد قوچانی به عنوان میزبان برنامه پشت میز نشست و از حاضرین تشکر کرد و گفت: مجله آگاهی نو وابسته به حمایت مستقیم مخاطبان است. در گذشته وقتی مجله‌ای منتشر می‌کردیم، صاحب‌امتیاز یک نفر بود و سرمایه‌گذار نفری دیگر و تحریریه هم‌گروهی دیگر. اما حالا صاحب‌امتیاز و تولیدکننده یکی است و سرمایه‌گذار ما مخاطبی است که مجله را می‌خرد. یعنی با پیش‌فروش و فروش هر شماره ما می‌توانیم به کار خود ادامه بدهیم و سراغ شماره بعدی برویم.

قوچانی همچنین درباره کتاب «بحران بورژوازی اسلامی» و دلایل نوشته شدن مجموعه نقد الهیات سیاسی هم حرف زد و از نقدپذیری بالای خانواده هاشمی گفت. در بخش پایانی این مراسم سیدعبدالجواد موسوی شعرخوانی کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...