موسی اکرمی مترجم کتاب «فرهنگ توصیفی فلسفه علم» گفت: فلسفه علم در دامن فلسفه تحلیلی است که رشد می‌کند. علم در کشور ما هنوز درگیر برداشت‌های نادرست است و از همین رو، رویکرد ما در فلسفه باید تحلیلی باشد که در نهایت به پیشرفت منجر شود.

فرهنگ توصیفی فلسفه علم» [Philosophy of science A-Z] اثر استاتیس پسیلوس [Stathis Psillos]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نشست بررسی کتاب «فرهنگ توصیفی فلسفه علم» [Philosophy of science A-Z] اثر استاتیس پسیلوس [Stathis Psillos]، با حضور موسی اکرمی مترجم کتاب و مرتضی کاردار مدیر نشر هرمس، 24 آبان 1401 در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

اکرمی به عنوان اولین سخنران بیان کرد: استاتیس پسیلوس نویسنده این کتاب فردی بسیار شناخته‌شده است که تالیفات زیادی در حوزه فلسفه علم دارد. او توانسته طی مدت زمانی از یک دانش‌آموخته فلسفه علم بالاتر برود و آثار گرانقدری در فلسفه علم با رویکرد واقع‌گرایی علمی تالیف کند.

وی گفت: سال‌ها بود که به فلسفه علم می‌پرداختم و علاقمند بودم که کتابی را تالیف کنم. از سوی دیگر علاقه داشتم روی فرهنگ واژگان فلسفه علم را به صورت خاص و عام داشته باشم. در موسسه‌ای که کار می‌کردم در مسیر استانداردسازی و یکدست‌سازی، شروع به گردآوری واژگان کردم.

اکرمی افزود: داریوش عاشوری نیز پیش از این معادل‌هایی را جمع‌آوری کرده بودند که مترجم‌های نامدار کشور انتخاب می‌کردند. سال‌های بعد از انقلاب نیز روایت‌گری به شکل کامل‌تری منتشر شد که متاسفانه آنطور که باید به جامعه شناسانده نشد. بعد از این نیز روایت دیگری از ماری بریجانیان منتشر شد که سعی کرده بود همه واژگان را بیاورند. کار آقای عاشوری برای من بسیار شوق‌برانگیز بود. در همین راستا نیز کاری را توسط نشر مرکز منتشر کردیم که هرچند ارزش‌های خاص خود را دارد اما همچنان مجموعه‌ای کامل و استاندارد نبود.

وی با بیان اینکه فلسفه علم، گل سرسبد فلسفه است و خیلی‌ها از این موضوع تاثیر گرفته‌اند و فیلسوفان علم توانسته‌اند کارهای درخشانی انجام دهن افزود: متاسفانه آثاری که در فلسفه علم تالیف و ترجمه شده بسیار کم است ولی به هر حال با استقبال خوبی روبه‌رو بوده است. در ادامه همین روند نیز تصمیم گرفتم کتاب «فرهنگ توصیفی فلسفه علم» را ترجمه کنم.

به گفته اکرمی، این اثر می‌تواند بخش قابل توجهی از نیازهای دانشجویان در مقاطع مختلف کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا را برآورده سازد. من واژه‌ها را با سنجش‌های لازم انتخاب کردم. در ترجمه نیز علاقمند هستم که هم‌ریختی زبان مبداء و مقصد رعایت شود چه از نظر محتوا و چه از نظر شکل پاراگراف و جملات.

مترجم کتاب «فرهنگ توصیفی فلسفه علم» با تاکید بر اینکه بایستی به زبان فارسی تعهد داشته باشیم یادآور شد: این زبان قابلیت‌های خاص خود را دارد و باید به درستی از آن استفاده کرد. من تمام سعی‌ام را کردم که برای هر واژه تنها یک معادل در نظر بگیرم. همچنین سعی کردم واژه‌ها حتی‌المقدور پارسی باشند و سابقه مشخصی در زبان ما داشته باشند. امیدوارم به لحاظ محتوا و زبان، نیازهایی را برطرف کند. به جرات می‌گویم کمتر اثری را می‌توان پیدا کرد که ترجمه‌ای تا این حد دقیق داشته باشد. متن ترجمه به گونه‌ای است که اگر باز به زبان انگلیسی برگردان شود تقریبا 95 درصد همان متن اصلی خواهد بود. این کتاب را به جامعه تقدیم کردم و باید ببینیم جامعه آن را می‌پسندد یا خیر.

اکرمی بیان کرد: در درجه اول برای ترجمه، تلاش می‌کنم واژه‌ها را ببینم که آیا معادلی دارند یا خیر. اگر معادل داشته باشند تامل می‌کنم که حتی‌المقدور، منظور را برساند. دوم اینکه تا جای ممکن سعی می‌کنم از معادلی که پیدا کرده‌ام هم‌خانواده بسازم و تا جایی که می‌شود تمام سعی‌ام را دارم که واژه، پارسی باشد. من در انتخاب کلمه‌ها، حتی به سنت نیز توجه دارم.

وی به کلمه truth اشاره کرد و گفت: در بررسی دیدم که از صدق و حقیقت استفاده می‌شود اما در آثار بزرگانی مانند ابن‌سینا کلمه «راستی» استفاده می‌شود. با خودم گفتم چرا من این کار را نکنم. ما نباید از استفاده از واژگان پارسی ترسی داشته باشیم. گاهی با واژه‌هایی روبه‌رو می‌شدم که جدید بودند و معادلی نداشتند. برای این واژه‌ها، من به ریشه شناسی واژه توجه کردم. زبان فارسی به واسطه پیش‌وند و پسوند و میان‌وند، قابلیت‌های فراوانی برای ساخت واژه‌های جدید دارد.

اکرمی گفت: آن وقتی که من مطالعه فلسفه علم را شروع کردم دبیرستانی بودم و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. فلسفه علم قبل از انقلاب نیز بود اما این، آرزوی ما بود که این رشته، دانشگاهی بشود. امروزه افراد زیادی از این رشته فارغ‌التحصیل می‌شوند. انتظار می‌رود این افراد، در جاهای درخوری جذب بشوند و در آینده آثار خوبی را منتشر کنند. ما نیازمند آثار زیادی در حوزه فلسفه علم هستیم.

وی با اشاره به اینکه نیاز داریم علم را بیش از پیش در کشورمان بشناسیم یادآور شد: متاسفانه، علم در کشور ما هنوز درگیر برداشت‌های نادرست است. در فلسفه باید رویکرد ما تحلیلی باشد که در نهایت به پیشرفت منجر شود. متاسفانه هنوز دانشگاه‌ها نمی‌دانند که وظیفه سنگینی دارند و باید دست گروه‌های فلسفه را باز بگذارند تا در کشور، به شکلی بهداشتی، فلسفه علم گسترش پیدا کند. فلسفه علم، در دامن فلسفه تحلیلی رشد خواهد کرد.

مرتضی کاردر به عنوان دیگر سخنران این نشست از دلایل و انگیزه‌های همکاری نشر هرمس با موسی اکرمی گفت و درباره فلسفه علم، کار را بالاتر از ترجمه معرفی کرد. وی گفت: درباره کتاب «فرهنگ توصیفی فلسفه علم» به جرات می‌توان گفت که کمتر کتابی چنین جامعیتی در حوزه فلسفه علم دارد. استاد اکرمی پیش‌تر از خیلی از مترجمان و اهالی فلسفه، به این نکته اشاره کرده‌اند که فلسفه تحلیلی به عنوان یک روش، بیشتر از هر چیزی استفاده می‌شود.

وی افزود: وقتی یک کتاب به زبان فارسی برمی‌گردد اساسا با کتاب تازه‌ای روبه‌رو می‌شویم. این کتاب، مجموعه‌ای از اطلاعات و نکاتی است که فارغ از فلسفه علم به کار همه می‌آید. حسنی که کار آقای اکرمی دارد این است که وقتی یک معادل را آورده‌اند، معادل‌های احتمالی دیگری را نیز در پانویس آورده‌اند.

کاردر گفت: کتاب، کتاب متفاوتی است و در عین حال دقت نظر دکتر اکرمی در این حوزه مثال‌زدنی است. در نظام زبانی ایشان، معادل‌ها یکدست هستند. خیلی از مترجم‌ها کلماتی را استفاده می‌کنند که به زبان اصلی نزدیک نیست و واژه‌ها از متن بیرون می‌زنند. اما در مورد کار آقای اکرمی اینگونه نیست. واقعا جای تقدیر دارد و مطمئنا در جایگاه مخاطب، خواندن کارهای ایشان نکات بسیار زیادی را می‌آموزاند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...