ویراست دوم کتاب «اخبار و اسناد کلنل علینقی وزیری در مطبوعات عصر قاجار و پهلوی و آرشیو اسناد ملی» به کوشش مهدی نورمحمدی توسط انتشارات ماهور منتشر شد.

اخبار و اسناد کلنل علینقی وزیری در مطبوعات عصر قاجار و پهلوی و آرشیو اسناد ملی مهدی نورمحمدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ویراست دوم کتاب «اخبار و اسناد کلنل علینقی وزیری» در ۴۴۰ صفحه و با بهای ۲۲۰ هزار تومان منتشر شده است. ویراست نخست این کتاب سال ۱۳۹۸ در شمارگان هزار نسخه، ۲۹۲ صفحه و با بهای ۶۰ هزار تومان منتشر شده بود.

کتاب حاضر در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول اخبار که در آن، هر گونه خبر مرتبط با کلنل علینقی وزیری اعم از: اخبار مدرسه‌ موسیقی، اخبار کلوپ موزیکال، اخبار مدرسه‌ موسیقی دولتی، اخبار کنسرت‌ها، اُپرت‌ها، نمایش‌ها، کتاب‌ها و دیگر اقدامات فرهنگی وزیری، گزارش‌ها و نقدهای نوشته‌ شده درباره‌ کنسرت‌ها و اپرت‌ها، نوشته‌هایی در ستایش و یا مخالفت با وی و سرانجام سخنرانی‌ها و نوشته‌های وزیری از میان روزنامه‌ها و مجلات اواخر عصر قاجار تا دوره‌ی پهلوی و عصر حاضر که برخی از آنها کمیاب و یا دیریاب هستند گردآوری شده‌ است.

بخش دوم به اسناد دوران ریاست وزیری بر مدرسه‌ موسیقی دولتی و همچنین اسناد پرونده‌ حادثه‌ آتش‌سوزی عمارت مدرسه‌ عالی موسیقی اختصاص دارد که از آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه‌ ملی ایران استخراج و بازخوانی شده‌اند.

این کتاب، با توجه به ارائه‌ نکات و آگاه‌های نو و پیشتر منتشر نشده، موجب شناخت بیشتر وزیری و زندگی، آثار و افکار وی شده و دریچه‌ جدیدی به روی پژوهشگران و علاقه‌مندانِ این شخصیت نامدار فرهنگی و هنریِ صد سال اخیر ایران می‌گشاید.

اسناد این کتاب در زمینه آتش سوزی مدرسه علی موسیقی برای نخستین بار است که در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرند. کلنل وزیری در سال ۱۳۰۷ ساختمانی را در خیابان لاله زار از حاج ربیع آقای تبریزی برای مدرسه عالی موسیقی اجاره می‌کند. در تاریخ هفتم مهر ۱۳۰۷ بنای مدرسه دچار آتش سوزی شده و تمام سازها، کتاب‌ها و تابلوهای نقاشی زینت دهنده ساختمان که از آثار حسنعلی وزیری برادر کلنل و از شاگردان کمال الملک بود، طعمه حریق می‌شود و همچنین خود بنا نیز دچار خسارت سنگین می‌شود. زنده یاد روح الله خالقی در جلد دوم کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» نوشته است که این آتش سوزی در اثر غفلت بود و درباره علت آتش سوزی تا پیش از این کتاب فقط همین مسئله غفلت مطرح شده بود.

اما در این کتاب اسنادی مربوط به شکایت مالک ساختمان یعنی حاج ربیع آقای تبریزی از کلنل وزیری ارائه شده که نشان می‌دهد که بر خلاف گفته زنده یاد خالقی، این آتش سوزی فراتر از یک غفلت بوده است. مطالعه این اسناد نشان می‌دهد که علت آتش سوزی دایر کردن یک سالن سینما در این ساختمان بوده که استانداردهای لازم را برای تأسیس سینما نداشته است.

در پرونده شکایت حاج ربیع تبریزی، کلنل وزیری در دادگاه بدوی به دلیل دایر کردن سینما بدون اجازه مالک به پرداخت خسارت محکوم می‌شود. کلنل وزیری به رأی صادره اعتراض کرده و دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی را نقض می‌کند. در این وضعیت مالک بنا به دیوان عالی کشور شکایت کرده و در آنجا رأی محکومیت کلنل وزیری صادر می‌شود. تشخیص آنها هم این بود که علت آتش سوزی در ملک، دایر کردن سینما بوده در صورتی که مستأجر نه اجازه مالک را داشته و نه ساختمان استانداردهای لازم را برای اینکار.

در هر صورت پرونده شکایت حاج ربیع آقای تبریزی و شکایتش از کلنل وزیری پرونده جذابی است. حتی نامه کلنل وزیری به دیوان عالی کشور در این پرونده وجود دارد. همانطور که اشاره شد علاقه‌مندان به تاریخ موسیقی ایران پیشتر اطلاعات چندانی از آتش سوزی مدرسه عالی موسیقی نداشتند و این پرونده و این اسناد این ابهام تاریخی را برطرف کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...