ویدا محمدی مترجم کتاب «تیم درونی و مفاهمه متناسب با موقعیت» [Miteinander reden, Band 3: Das «Innere Team» und situationsgerechte Kommunikation] گفت: برای انسان تبدیل شّرِ پریشانیِ تفاوت‌های درونی به حُسنِ انسجام و هم‌افزاییِ نیروهای درونی امکان‌پذیر است! این نویدی است که در ایده «تیم درونی» نهفته است.

فریدمن شولتس فون تون [Friedemann Schulz von Thun]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، محمدی درباره این اثر توضیح داد: از آنجا ‌که اثر سه‌جلدی پروفسور شولتس ‌فن ‌تون «با هم حرف زدن» هنوز به زبان انگلیسی ترجمه نشده است و در نتیجه الگوهای فکری و رویکرد جدید این نظریه‌پردازن روان‌شناسیِ ارتباطاتِ بین‌انسانی در محافل علمی ـ دانشگاهیِ ما و در مباحث معطوف به «گفت‌وشنود و مفاهمه» راه باز نکرده‌اند، نخست ترجمه گفتگوی پروفسور برنهارد پورکسن Bernhard Pörksen ، نویسنده و محقق برجسته در حوزه ارتباطات رسانه‌ای را با ایشان به خود تکلیف کردم.

او افزود: این تلاش به‌مثابه گامی مقدماتی در معرفی زندگی، آثار و نظر‌گاه‌های بدیع و کاربردیِ محقق نام‌آشنای آلمانی‌زبان، فریدمن شولتس فون تون [Friedemann Schulz von Thun] در حوزه روان‌شناسی ارتباطات بود. این کتاب با نام «مفاهمه؛ هنر زندگی» در سال 1399 توسط نشر لوحِ‌فکر به انتشار رسید. کتاب حاضر «تیم درونی»، جلد سوم اثر سه‌جلدیِ «با هم حرف‌زدن»، در رابطه تنگاتنگ با دو جلد دیگر است.

به گفته محمدی، از آنجایی که در این اثر سه‌جلدی مدل‌های روان‌شناسیِ ارتباطات در یک ترتیب مجزا از یکدیگر قرارنگرفته‌اند، بلکه دائماً یکدیگر را در یک رابطه متقابل تکمیل‌ می‌کنند، جلد سوم را برای ترجمه انتخاب کردم، زیرا در این جلد به‌صورت ملموس و قابل‌‍‌رویت با الگوهای فکری و رویکرد بدیع و کاربردیِ شولتس فن تون در تبیین «رویداد درونی» آشنا می‌‌شویم. «با هم حرف‌زدن» همواره یک وجه بین‌انسانی و یک وجه درون‌انسانی دارد. شولتس فن تون در کتاب حاضر این دو را با هم به نمایش می‌گذارد.

او با اشاره به مخاطبان کتاب گفت: عموم مردمی که اهل کتاب‌خوانی، اندیشیدن و معرفت هستند و درباره زندگی و ارتباطات خود و دیگران تأمل می‌کنند. زبان این کتاب صمیمانه، بی‌تکلف، آراسته به مثال‌های کاربردی و تصویرپردازی‌های به‌یادسپردنی و نزدیک به فهم مخاطب است. بنا بر نظر پروفسور شولتس فن تون و همین‌طور دکتر ارجمند خوانندگان اثر سه‌جلدی «باهم حرف زدن» عموم مردم هستند. انسان‌های عادی که شاغل‌اند، که با زندگیِ روزمره دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به‌هیچ‌وجه دچار بیماری روحی‌ ـ روانی نیستند. به قول ایشان «شناخت و معرفتِ پویشِ درونی انسان نباید تنها در قلمرو متخصصانِ علوم روان‌کاوی محصور باقی بماند، بلکه باید درهای آن برای عموم مردم باز باشد.»

محمدی درباره نگاه مولف کتاب به عمومی سازی دانش در این اثر توضیح داد: مثال‌های کاربردی، جمله‌پردازی‌های نزدیک به فهم مخاطب در کنار تصویرپردازی‌های ساده، گویا و تأثیرگذار برگرفته از زندگی روزمره در آثار شولتس فن تون مدت‌هاست که در زمره مثال‌های کلاسیک به‌شمار می‌آیند و نه تنها در همه رشته‌های دانشگاهی و بنگاه‌های کسب‌وکار بلکه حتا در کتاب‌های درسی مدارس کشور آلمان به‌کاربرده می‌شوند.

او درباره ضرورت انتشار این کتاب هم گفت: از گزارشات تجربه‌شده در سمینارها و کارگاه‌های آموزشی متعدد در کشور آلمان چنین استنتاج شده است که به‌طورکلی پرداختن به مدل «تیم درونی» در رشد شخصیت تأثیرات بسیار مثبتی داشته است، از جمله گزارشاتی شامل رهایی از حکم یکپارچگی: «من همیشه برای خودم این‌طور تعیین کرده بودم که یک شخصیت همگن، واحد و منسجم هستم و برطبق این حکم گرایشات متناقض درونی‌ام را به‌حساب ضعف و یا حتی اختلال روحی می‌گذاشتم. اکنون می‌بینم که همه اینها به من تعلق دارند و این بسیار طبیعی و خوب است، حتا یک ثروت درونی محسوب می‌شود.»

کمک به شفاف‌سازی درونی: «این مدل کمک می‌کند که آشفتگی و درماندگی‌ام را به‌مثابه تقابل نیازها، انگیزه‌ها و احساسات متفاوت درونی‌ام دریابم و آن‌ را مُحق بدانم. به‌این‌ترتیب می‌توانم به‌روشنی تشخیص بدهم که چه‌وقت کدام‌یک خود را به جلو می‌اندازد، تحمیل می‌کند و کدام‌یک کنار می‌کشد و کانون تعارض کجاست و تصمیم من چگونه می‌تواند این خواسته‌ها را به‌نحوی تأمین کند که همه با آن به توافق برسند.»

آسودگیِ خاطر از پذیرش خویش: «وقتی‌ من تحریکات و انگیزه‌های به‌لحاظ اجتماعی ناخوشایند دارم، آن‌ها را حالا راحت‌تر و بهتر می‌پذیرم (برای خودم و در مقابل دیگران)، چراکه وجود آن‌ها به این معنی نیست که من یکسره بد، ناخوشایند یا کم‌ارزش باشم، بلکه آن‌ها فقط یک جزئی از وجود من (درکنار بسیاری دیگر) هستند و خود من به‌ وجود آن‌ها اذعان می‌کنم.»

به گفته محمدی این اثر به‌صورت کارگاه‌های آموزشی برای دانشجویان در همه رشته‌های دانشگاهی، برای مدیران، کارکنان و تیم‌های کاری در بنگاه‌های کسب‌وکار و برای دانش‌آموزان در مدارس قابل استفاده است.

این مترجم در پایان گفت: پرفسور شولتس فن تون می‌نویسد: «من از استعاره تیم درونی ــ که تصویری مثبت و نویدبخش از فعل‌وانفعالات درونی انسان به دست می‌دهد ــ به‌دلایل متعدد استفاده کرده‌ام. از نظر من، تقارن بین دنیای درونی و برونی در وهله اول شگفت‌انگیز و مسحورکننده است. به‌طور مثال، چه در ارتباطات روزمره و چه در بگومگوهای درونی همواره یک اصل صادق است: کسی که حقش در جایی پایمال شود به‌هیچ‌وجه ساکت نمی‌نشیند و درصدد یافتن فرصتی برای تلافی یا انتقام برمی‌آید، چه با مخدوش‌کردن، معوق‌کردن یا بی‌اثرکردن تصمیمی و چه با به‌هم‌ریختن حال درونی یا آلوده‌کردن فضای کار جمعی. عکس این نیز صادق است: گفت‌وشنود کافی، طوفانِ ‌فکریِ جمعی، ارج‌گذاشتن به همه صداهای متفاوت، بهره‌برداری از چندگانگی و تنوع چشم‌اندازها در تیم درونی و برونی فضای مساعدی فراهم ‌می‌آورد که حاصل آن نتایج بهتر است. تشابه بین دنیای درونی و برونی نخستین دلیل برای انتخاب استعاره «تیم درونی» بود. منتهی توصیف این پیوندِ تنگاتنگ به‌تنهایی کفایت نمی‌کرد، بلکه باید روش و مدلی طرح می‌کردم که در ارتباطات روزمره به‌مثابه ابزاری در دسترس عموم مردمی قرار می‌گرفت که لزوماً بر علوم روان‌کاوی اشراف کامل ندارند. به عبارت دیگر، آن‌ها باید به‌کمک این الگو می‌توانستند برای خود به‌روشنی مجسم کنند که با گروهی از نداهای کاملاً متمایز و گاه متخاصمی که موجد یک پویش درونی‌اند روبه‌رو هستند. و این هیچ ربطی به آسیب‌شناسی روانی یا اختلالات روان‌درمانی ندارد، بلکه برعکس این کثرت و تنوعِ نداها و تمایلات درونیْ یک منبع انرژیِ انسانی است که مدیریت‌پذیر و نیازمند به مدیریت است. تجسم «تیم درونی» فرصتی است مغتنم برای روبه‌روشدن ‌با درونیات خویش؛ گشایشی نویدبخش برای ارتباط با خود است: برای انسان تبدیل شّرِ پریشانیِ تفاوت‌های درونی به حُسنِ انسجام و هم‌افزاییِ Synergie نیروهای درونی امکان‌پذیر است! این نویدی است که در ایده تیم درونی نهفته است.»

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...