این اثر بیش از هر چیز سعی می‌کند نگرانی‌هایی که در زمان نوشتن متون جامعه‌شناسی با آن روبرو می‌شویم را مورد توجه قرار دهد. نویسنده می‌داند که نمی‌تواند نسخه‌ای بی نقص یا دستورالعملی عمومی ارائه بدهد، اما هدفش این است که یاد بگیریم چگونه از اشتباهات ناشیانه در نوشتن مطالب علوم اجتماعی فاصله بگیریم

چگونه به زبان جامعه‌شناسی بنویسیم» [Writing in sociology]  مارک ادواردز [Mark Edwards

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «چگونه به زبان جامعه‌شناسی بنویسیم» [Writing in sociology] کتابی است به قلم مارک ادواردز [Mark Edwards] که با ترجمه مهدی فرهمندنژاد و به همت نشر ثالث وارد بازار نشر شده است. مترجم اثر در مقدمه کوتاهی که بر کتاب نوشته این اثر را این طور توصیف می‌کند: «کتابی که پیش روی شماست مدعی نیست که می‌تواند جای کتاب‌های مرجع در این حوزه را بگیرد اما کاری که با جرئت می‌تواند ادعایش را داشته باشد، این است که ذهنیت و کلیت یک کار پژوهشی را به تصویر می‌کشد. کتاب چگونه به زبان جامعه‌شناسی بنویسیم؟ چیزی درباره روش‌های نمونه‌گیری یا تحلیل آماری یا پردازش داده‌ها نمی‌گوید اما صرفا نیز روش نوشتن را نمی‌آموزد. پس از خواندن کتاب حاضر این احساس به خواننده دست می‌دهد که همه مراحل پژوهش را در پیوند با یکدیگر درک می‌کند».

«مارك ادواردز» نویسنده این کتاب دارای مدرک دكترا از دانشگاه واشنگتن و از سال 1997 در بخش جامعه‌شناسی در دانشگاه ایالتی اورگان، مشغول تدریس دروسی مانند طبقه‌بندی، روش تحقیق و آمار اجتماعی است. تحقیقات اخیر ادواردز در مورد ناامنی غذایی توسط گروه‌های غیرانتفاعی، سازمان‌های ایالتی و رسانه‌هایی که در مورد گرسنگی کار می‌کنند، مورد توجه قرار گرفته و علاوه بر این بسیاری از مقالات پژوهشی‌اش در مجلات علوم اجتماعی به چاپ رسیده‌اند. اما فارغ از این موارد مهم‌ترین علاقه کاری او کمک به دانش‌آموزان در نوشتن درباره علوم اجتماعی است.

همانطور که اشاره شد این اثر بیش از هر چیز سعی می‌کند، نگرانی‌هایی که در زمان نوشتن متون جامعه‌شناسی با آن روبرو می‌شویم را مورد توجه قرار دهد. نویسنده می‌داند که نمی‌تواند نسخه‌ای بی نقص یا دستورالعملی عمومی ارائه بدهد، اما هدفش این است که یاد بگیریم چگونه از اشتباهات ناشیانه در نوشتن مطالب علوم اجتماعی فاصله بگیریم و از تجربیات کسانی استفاده کنیم که پیش از ما، این راه را رفته‌اند.

بخش نخست کتاب با عنوان «چگونه به نوشتن متنی جامعه‌شناسی بیندیشیم» دست ما را برای پا گذاشتن در اولین مرحله نگارش یک متن جامعه‌شناسی می‌گیرد و با پیشنهادهایی درباره این که چگونه پرسش‌هایی درخور پژوهش مطرح کنیم آغاز می شود و در ادامه چشم‌اندازی در بارۀ یک مقالۀ شاخص پژوهشی و دانشگاهی ارائه می‌کند. هدف این امر این است که کمک کند تا طرح‌های ذهنی و ایده‌هایی که در ذهن می‌گذرند تبدیل به پرسش‌هایی قابل پژوهش شوند تا بتوان آن‌ها را با دیگران در میان گذاشت یا برای تصمیم‌گیری های مهم از آن ها بهره برد.«چگونه ایده‌ها را به پرسش‌هایی قابل پژوهش تبدیل کنیم؟»، «چشم‌اندازی برای نگارش مقاله‌ای پژوهشی» و «بهره‌گیری مناسب از ادبیات موضوع» از جمله سرفصل‌هایی است که در بخش نخست نویسنده به آن‌ها پرداخته است.

بخش دوم کتاب با توجه به غلبه روش‌های کمی در علوم اجتماعی به نوشتن مقالات کمی اختصاص دارد. در این بخش نویسنده تمرکز خود را بر روش‌های کمی و ساختار آن می‌گذارد و به توضیح موضوعاتی چون «نوشتن مقدمه»، «بررسی ادبیات موجود»، «بخش داده‌ها و روش‌ها»، «ارائه نتایج» و «تشریح مطلب و نتیجه‌گیری» می‌پردازد.

در بخش سوم کتاب نویسنده به سراغ روش‌های کیفی رفته و نگارش مقاله‌های علوم اجتماعی در این قالب را مورد توجه قرار داده است. نویسنده آغاز این بخش را با یک نمونه از پژوهش‌های کیفی خود آغاز می‌کند و به همین مناسبت نام فصل نخست این بخش «ارائه داده‌های کیفی: نمونه‌ای کوتاه» است. در ادامه نویسنده تمرکز خود را به توضیح مرسوم‌ترین روش‌های تحقیق کیفی می‌گذارد و «مصاحبه و داستان‌گویی مردم‌نگارانه»، «نگارش مطالعه موردی» و «گزارش کارآموزی» را برای خوانندگان شرح می‌دهد.

بخش چهارم کتاب با عنوان «دیگر نگارش‌های جامعه‌شناختی» همانطور که از عنوان آن بر می‌آید، به توضیح سایر روش‌های نگارش در حوزه علوم اجتماعی پرداخته و سعی کرده با توضیح اجمالی این پژوهش‌ها در کنار روش‌های کمی و کیفی شمایی کامل و همه جانبه از مطالعات علوم اجتماعی در ذهن مخاطبان خود جای بیاندازد. «بازگشتی دوباره به بررسی ادبیات موضوع پروژه‌های پژوهشی کاربردی در جامعه‌شناسی»، «بازبینی همتایان»، «نگارش نقد کتاب» و «نکاتی درباره نگارش مقالات نظری و موضوعی» از مهم‌ترین عناوینی است که در این بخش به آن‌ها پرداخته شده است. علاوه بر این نویسنده در بخش ضمائم نوشتار کوتاهی را به تحلیل جامعه‌شناختی عکس و این که چگونه یک تصویر را به روشی جامعه‌شناختی بخوانیم اختصاص داده است.

کتاب «چگونه به زبان جامعه‌شناسی بنویسیم» به قلم «مارک ادواردز» با ترجمه «مهدی فرهمند نژاد» در 236 صفحه، شمارگان 550 نسخه و قیمت 42 هزار تومان به همت انتشارات ثالث منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...