کتاب «دنیای قهرمان» تألیف مرتضی صالح آبادی توسط مؤسسه انتشاراتی خاتم به چاپ رسید.

دنیای قهرمان‌ها و قهرمانی در سینما و ادبیات

به گزارش خبرگزاری مهر، این کتاب کوششی است برای فراهم آوردن مجموعه‌ای از نظرات مرتبط با موضوع شخصیت قهرمان و بایسته‌های قهرمان پردازی در سینما و ادبیات داستانی که در آن نویسنده تلاش کرده است تا دیدگاه منسجم‌تری را از مفهوم شخصیت قهرمان پیش روی خوانندگان بگشاید.

دنیای قهرمان، در هشت فصل و حدود صد و چهل صفحه با آوردن نمونه‌ای از آثار شاخص سینما و ادبیات داستانی و با نگاهی به کهن الگوها سعی کرده است تا به مفهومی چند وجهی از قهرمان پردازی دست پیدا کند.

در فصل جمع بندی کتاب به این موضوع اشاره شده است که بیشتر اسطوره شناسان و صاحب نظران به مطالعه قهرمان و کهن الگوها پرداخته اند و آن را در بافتی اسطوره‌ای مورد بررسی قرار داده اند. این کهن الگو میراثی است که از گذشتگان به ما ارث رسیده است و در دوره معاصر و مدرن نیز ادامه دارد. درباره قهرمان نمی‌شود به سادگی صحبت کرد چرا که مرز بین شخصیت اصلی و قهرمان همیشه مرز مشخصی نیست. بیشتر نویسندگان شخصیت اصلی را همان قهرمان داستان می‌دانند و اصطلاح قهرمان و شخصیت اصلی را به یک معنا و در کنار هم به کار می‌برند.

مرتضی صالح آبادی، دانش آموخته دوره فیلمسازی انجمن سینمای جوان است و در دانشگاه صداوسیما و در مقطع کارشناسی ارشد نویسندگی رادیو خوانده است. او سابقه فعالیت در حوزه خبرنگاری و برگزاری نشست‌های نقد فیلم و کتاب هم دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...