بازیکن ایدئال، تیم ایدئال | الف


امروز بیش از هر زمان دیگری در اطراف خود شاهد تأسیس شرکت‌های نوپا و دانش‌بنیان یا به ‌اصطلاح استارتاپ‌هایی هستیم که عموماً با همکاری چند دوست یا همکلاسی با تخصص‌های مکمل ایجاد می‌شود. ماهیت مسطح ساختار چنین شرکت‌های نوپایی، نیاز به کار و روحیه تیمی را بیش از هر زمان دیگری مشخص می‌کند و البته دلایل منطقی متعددی هم به‌جز ساختار برای وجود تیم در چنین شرکت‌هایی وجود دارد. همان‌طور که میدانید بزرگ‌ترین چالش شرکت‌های کوچک و متوسط و استارتاپ‌ها، منابع محدود و توان سرمایه‌ای اندک است. اگر پای گفتگوی چند نفر از صاحبان استارتاپ‌ها بنشینیم، قطعاً یکی از اهرم‌های تأثیرگذار بر موفقیت خود را منابع انسانی می‌شمارند. آنها به دنبال افرادی چند مهارته، دارای توان ارتباطی و البته متخصص هستند. بدیهی است چنین افرادی در سازمان‌های بزرگ و سنتی دستمزدهای بالایی دارند لذا کسب‌وکارهای نوپا از عهده چنین هزینه‌هایی برنمی‌آیند و اینجاست که اولین جرقه نیاز به استفاده از شبکه‌های اطراف و جذب دوستان و آشنایانمان در تیم به چشم می‌خورد. باید توجه داشت نکته چالش‌برانگیز این قسمت، انتخاب فرد مناسب از یک‌سو و توانایی رهبری در ایجاد تیمی منسجم از سوی دیگر است. درواقع کار تیمی نه‌فقط در حین انجام فعالیت و پیشبرد اهداف روزمره، بلکه در تأسیس و بنیان‌گذاری کسب‌وکارهای نوپا نیز حائز اهمیت است.

 «بازیکن تیمی ایدئال»  [The Ideal Team Player: How to Recognize and Cultivate The Three Essential Virtues‬]  «پاتریک لنچونی» [Patrick Lencioni]

حال تصور کنیم آن‌قدر خوش‌اقبال بوده‌ایم که بهترین دوستانمان یا همکلاسی‌های ممتازمان از همکاری با ما استقبال کرده‌اند، اما این پایان راه نیست. به‌محض شروع کار تیمی و تعاملات در سطح گروه ، تعارضاتی اتفاق می‌افتد که گرچه تا حدی برای سلامت کار تیمی و ارتقای آن لازم هستند اما تجربه نشان داده است اغلب به سمتی که به نفع ما و کار گروهی نیست، میل می‌کند. همیشه دوستان خوب، شرکا یا هم‌تیمی‌های بی‌نظیری نیستند و این مقوله ریشه در تفاوت‌های شخصیتی، ویژگی‌های فرهنگی و در کل دستگاه فکری افراد دارد. نبود سیستم منسجم و همراه می‌تواند تمام اهداف و برنامه‌های شما را بر هم زند یا حداقل از مسیر اصلی خارج سازد. اگر به لیست فورچون و شرکت‌های بزرگ و موفق دنیا نگاهی داشته باشیم، متوجه می‌شویم بیشتر آنها در یک ویژگی مشترک‌اند و آن روحیه کار تیمی و وجود رهبری است که توان تیم‏سازی مؤثر را داشته باشد.

متأسفانه آزمون و خطای اغلب شرکت‌های نوپا برای جذب افراد مناسب در گروه کاری یا ایجاد فرآیندهایی برای تسهیل کار تیمی اغلب زمان، انرژی و منابع زیادی از این سازه‌های حساس و آسیب‌پذیر می‌گیرد.

حال که بااهمیت کار تیمی و تیم‏سازی به‌خصوص در استارتاپ‌ها و شرکت‌های نوپا آشنا شدیم، به بررسی کتابی تحت عنوان «بازیکن تیمی ایدئال»  [The Ideal Team Player: How to Recognize and Cultivate The Three Essential Virtues‬] می‌پردازیم. نویسنده این کتاب «پاتریک لنچونی» [Patrick Lencioni] دو دهه سابقه در مشاوره به شرکت‌های بزرگی دارد که اغلب با آنها آشناییم. در این کتاب دغدغه نویسنده شرح و معرفی ۳ فضیلت اساسی است که می‌تواند راهگشای توسعه کار تیمی در سازمان باشد. وی معتقد است هرچقدر هم که در رهبری صحیح تیمی وسواس به خرج دهیم، تا ورودی درستی نداشته باشیم، موفق نخواهیم شد.

این کتاب با ترجمه روان جناب آقای رضا رایان‌راد و با رویکردی داستانی و گفتگو محور سعی می‌کند چالش‌های یک شرکت را در توسعه و پایه‌ریزی کار تیمی بیان کند. نکته اساسی که شما را با خود تا انتهای کتاب همراه می‌کند این است که علیرغم سادگی و سلاست مفاهیم گفته‌شده، ذهنتان درگیر خواهد شد و جالب‌تر اینکه نویسنده هیچ سؤال شما را بی‌جواب باقی نمی‌گذارد. در هر بخش از کتاب کاراکتری ناجی شما بوده . سؤالات ذهنی شما را مطرح خواهد کرد.

سه فضیلت اساسی فروتنی، ولع داشتن و هوشمندی گرچه ظاهراً بدیهی به نظر می‌رسند اما همچون ستون‌های اساسی یک سازه، می‌توانند سازمان را سرپا نگه‌دارند یا برعکس، موجب فروپاشی آن شوند. در تمام طول کتاب سعی بر آن است تا خودتان بتوانید این ۳ ویژگی را تعریف کنید و در لابه‌لای تجربیاتتان به دنبال نشانه‌هایی از آنها در افراد اطرافتان بگردید. درنهایت در دو فصل پایانی، نویسنده راهنمایی را ارائه می‌دهد که علاوه بر تعریف و بسط این سه مقوله، به شما می‌آموزد چگونه این فضایل را ارزیابی و در داخل سازمانتان نهادینه کنید.

نکته قابل‌توجه دیگر این است که اگر کتاب قبلی نویسنده با عنوان «۵ دشمن کار تیمی» را خوانده باشید، متوجه خواهید شد که نویسنده با هوشمندی تمام، سعی کرده است تا در این دو کتاب مسئله کار تیمی را به سرانجام رساند. در کتاب پنج دشمن کار تیمی به بررسی نحوه تعامل افراد با یکدیگر برای ایجاد تیمی منسجم پرداخته می‌شود اما کتاب پیش رو بر عضو منفردی از تیم تمرکز دارد و بر فضیلت‌هایی تأکید می‌کند تا در غلبه بر اختلالاتی که تیم را از مسیر اصلی منحرف می‌کند، مددرسان باشد. درواقع این دو کتاب مکمل یکدیگرند و می‌توانند به شما در بررسی سیستمی و فردی کار تیمی کمک نمایند.

سخن پایانی اینکه هدف نویسنده از نگارش این کتاب، کمک به ایجاد کار تیمی به‌خصوص در سازمان‌هایی است که رو به فروپاشی هستند و منابع اندکی دارند. رویکرد کتاب به این مقوله کاملاً هوشمندانه و غیرمستقیم است. در این کتاب به شما بایدها و نبایدها تذکر داده نمی‌شود، بلکه شما در طی داستان و در سیر بررسی کتاب به چالش می‌کشند. سؤالی که مکرراً در این کتاب از خود می‌پرسید این است که: اگر من جای جف بودم چه می‌کردم؟ و همین درگیری‌های ذهنی می‌تواند به شما کمک کند تا هنگام بستن این کتاب، خود را تا حدودی ارزیابی کرده و به نتیجه‌ای مؤثر رسیده باشید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...