هادی دقیق | شهرآرا


هخامنشیان نخستین دولت جهانی با مرزهای گسترده از آسیای میانه تا یونان بودند. آن‌ها قلمروشان را به ساتراپ‌ها یا همان استان‌های گوناگون تقسیم کردند و اداره امور آن‌ها را به بزرگان ایرانی سپردند. یکی از این ساتراپ‌ها «فریگیه هلسپونت» (داسکیلیوم) نام داشت که در کرانه‌های جنوبی دریای مرمره قرار دارد و امروزه بخشی از کشور ترکیه است. در دوره هخامنشی، خاندانی ایرانی به نام «پرنکیان» (فارناکیان) بر این ساتراپ فرمانروایی می کردند که یکی از بازماندگانشان به نام «مهرداد یکم»، کمی بعد از هجوم اسکندر و سال 281 پیش از میلاد، دولتی کوچک در آناتولی پایه گذاری کرد. این دولت ایرانی که تا سال 63 پیش از میلاد بر بخش‌های بزرگی از ترکیه کنونی حکومت کرد با نام خاندان «مهردادیان» در تاریخ شناخته می شود.

 مهردادیان؛ فرمانروایان ایرانی آناتولی محسن جعفری،

محسن جعفری، نویسنده و تاریخ پژوه خراسانی که پیش تر مجموعه «تاریخ ایران زمین» را نوشته بود، کتاب جدیدش را با نام «مهردادیان؛ فرمانروایان ایرانی آناتولی» به همت انتشارات «گزارش تاریخ» روانه بازار کرده است. جعفری متولد مشهد و ساکن نیشابور است و دانش آموخته مقطع دکترای تاریخ از دانشگاه خوارزمی تهران است. او از کتاب جدیدش برای ما می گوید:

چه شد که از فضای کلی «تاریخ ایران زمین» که سراسر ایران را در بر می گرفت، به «مهردادیان» رسیدید؟
کتاب «مهردادیان» در واقع پیش از مجموعه «تاریخ ایران زمین» نوشته شده است و نخستین کتاب من محسوب می شود. پژوهش و نگارش این کتاب بین سال‌های 1397 تا 1400 انجام شد و سال 1401 در آن بازبینی‌هایی انجام دادم که به شکل کنونی درآمد و درنهایت امسال چاپ شد.

با این حساب، چرا چاپ کتاب اول این قدر طول کشید؟
اصولا چاپ کتاب‌های تخصصی دشوارتر از کتاب‌های عمومی است. کتاب‌هایی مثل «تاریخ ایران زمین» طیف گسترده ای از علاقه مندان تاریخ ایران را به خود جذب می کنند؛ بنابراین ناشران علاقه بیشتری به انتشار آن‌ها دارند. «مهردادیان» تخصصی تر است و ناشران بزرگ، به ویژه در اوضاع اقتصادی کنونی، تمایل چندانی به انتشار آن نداشتند. از طرف دیگر، من علاقه مند بودم این کتاب در یک انتشارات تخصصی مربوط به تاریخ منتشر شود.

اهمیت مهردادیان در تاریخ پیش از اسلام چقدر است؟
نکته شگفت انگیز درباره مهردادیان این است که آن‌ها شهرت بسیاری در کتاب‌های تاریخی اروپایی دارند، ولی در ایران ناشناخته اند. دلیل اصلی توجه اروپایی‌ها روابطی است که بین رومیان و مهردادیان وجود داشته است. در واقع مهرداد ششم ازجمله دشمنان بسیار مشهور رومیان است و در منابع رومی از کسانی چون هانیبال و اسپارتاکوس هم شهرت بیشتری دارد.

دلیل ناشناخته بودن مهردادیان در ایران چیست؟
شاید مهم ترین دلیل این است که تمرکز جریان اصلی تاریخ نگاری ما بر تاریخ ایران است، نه تاریخ ایرانیان. منظورم این است که تاریخ پژوهان ایرانی به دولت‌هایی که در محدوده فلات ایران تشکیل شده اند، اهمیت می دهند و به دولت‌هایی که ایرانیان در خارج از فلات ایران پدید آوردند یا اقوام ایرانی که در خارج از فلات ایران نقش مهمی داشتند، چندان توجه نمی کنند. برای نمونه، پژوهشگران ما به اقوام سکایی که قرن‌ها بود نقش مهمی در سیاست شمال قفقاز و شرق اروپا داشتند، چقدر توجه نشان داده اند؟ یا به دولت‌های مهم ایرانی مانند «رستمیان» در شمال آفریقا و شیرازی‌ها در شرق آفریقا چقدر در تاریخ نگاری ما توجه شده است؟

اینکه مهردادیان تبار خودشان را به هخامنشیان می رساندند، چقدر مستند است و چه مدارکی از آن موجود است؟
پادشاهان مهردادی با قاطعیت خودشان را پارسی و از تبار خاندان هخامنشی می دانستند. همه پادشاه‌های مهردادی آناتولی نام‌های ایرانی داشتند و روی سکه هایشان از نمادهایی استفاده می کردند که آشکارا به هویت ایرانی آنان اشاره می کند؛ مثلا پشت بیشتر سکه‌های آن‌ها نقشی از پرسیوس ضرب شده است که شخصیتی اسطوره ای است و در اساطیر یونانی، نیای پارسیان به شمار می رود. همه منابع یونانی و رومی هم این ادعای مهردادیان را پذیرفته اند و حتی بیشتر پژوهشگران اروپایی نیز درستی این موضوع را تأیید کرده اند. بنابراین تردید چندانی در تبار هخامنشی آنان وجود ندارد.

چرا بخش عمده ای از کتاب به زندگی مهرداد ششم اختصاص یافته است؟
مهرداد ششم، ملقب به «اوپاتور»، مهم ترین چهره تاریخی دودمان مهردادیان و از ایرانیان برجسته تاریخ است. مهرداد ششم 57 سال پادشاهی کرد که حدود 27 سال آن به جنگ با رومیان گذشت. او مردی دلیر و جنگاور بود و هم زمان از دانشمندان بزرگ جهان باستان به شمار می رفت و در رشته‌های علمی مانند گیاه شناسی، زبان شناسی و داروشناسی شهرت زیادی داشت. جالب اینکه امروزه در کتاب‌های پزشکی او را نخستین ایمنی شناس تاریخ می دانند. مهرداد ششم آخرین پادشاه این دودمان بود.

مهردادیان؛ فرمانروایان ایرانی آناتولی

در این کتاب به فرمانروایی نیاکان مهردادیان بر داسکیلیوم اشاره کرده اید. این ساتراپ چقدر اهمیت داشته و آیا در کتیبه‌های هخامنشی نامی از داسکیلیوم آمده است؟
ساتراپ فریگیه هلسپونت به پایتختی شهر داسکیلیوم، در شمال غرب شبه جزیره آناتولی، یعنی نواحی اطراف شهر استانبول کنونی، قرار داشته است. نام این ساتراپ هم در منابع یونانی و هم در کتیبه‌های هخامنشی آمده است. این ساتراپ با دولت شهرهای یونانی هم مرز بود، به همین دلیل نقش مهمی در روابط ایران و یونان داشت.

درباره مهردادیان منابع کمی به فارسی در دسترس است. در نوشتن کتاب «مهردادیان» به مشکل کمبود منابع برنخوردید؟ درباره شواهد باستان شناسی چطور؟
بله، متأسفانه پیش از این پژوهش علمی جدی ای به زبان فارسی درباره مهردادیان وجود نداشت، ولی به هیچ وجه مشکل کمبود منابع نداشتم، زیرا منابع دست اول اغلب به انگلیسی ترجمه شده است و پژوهش‌های بسیار زیادی به زبان‌های اروپایی درباره مهردادیان وجود دارد. اتفاقا مهم ترین مشکل هنگام پژوهش و نگارش، تعدد منابع به زبان‌های مختلف بود. در این کتاب از منابعی به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی و اسپانیایی استفاده کرده ام. من به انگلیسی تسلط و با آلمانی آشنایی نسبی دارم، ولی ناچار شدم برای ترجمه متن‌های زبان‌های دیگر، از مترجمان کمک بگیرم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...