اپرای «بانوی شهر صد دروازه» نوشته بابک روشنی‌نژاد در نشر عنوان منتشر شد.

بانوی شهر صد دروازه» نوشته بابک روشنی‌نژاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این اثر روایت یک گوسان از ماجرای عاشقانه بهرام و همای در هنگامه نبرد ایران و روم است. داستان با جشن تیرگان در کاخ فرهاد پدر هُمای و آشنایی بهرام و هُمای آغاز می‌شود و با خبر تازش کراسوس و نبرد سورن با او در حوالی شهر حران و فراخواندن بهرام ادامه می‌یابد. در این میان زنی در قامت تیر آرش، روایات خودش را از سرگذشت سرزمین ایران می‌گوید.

بابک روشنی‌نژاد متولد ۱۳۵۶ مولف کتاب‌هایی چون «رویین»، «از نابهنگامی فرهنگ»، «هنر و مکانیسم پنهان» و «خوابیدن در خیابان» است.

در بخشی از کتاب اپرای «بانوی شهر صد دروازه» آمده است: «زن: باران می‌بارید و من می‌رفتم. باران می‌بارید و من از فراز، دخترکی را بر بالای پلی دیدم که چشمانش را بسته بود و باران به پیشانی‌اش می‌خورد. (دختری بر صحنه می‌دود. می‌ایستد. سر بالا می‌کند و چشمانش را می‌بندد.) من مردی دیدم که شهری ویران را می‌کاوید و آن‌گاه من آله‌ی بلندپرواز را دیدم که همبر با باد، با بال‌های بزرگ‌اش بر فراز دره‌ای چرخ می‌زد. آله، همان که پر خویش را به من بخشیده بود. (قالی بزرگی باز می‌شود. نقش عقاب بر آن) و من از فراز شهرها می‌گذشتم. آن‌گاه من مردمی را دیدم با کلمات تاریک. و من از ایشان گذشتم. من بر فراز سرزمین می‌رفتم و می‌رفتم. چندان که نهال‌های کلمات روشن پیاپی رستند و بالا آمدند و نغمه‌ها و سرودهایی شدند و سرانجام سرزمین به سخن درآمد. و سرزمین سخن گفت از چکامه‌های سرگذشت و خاطره. (گوسان پیش می‌آید. باقی در تاریکی.) سکوت.»

نشر عنوان اخیراً کتاب «بانوی شهر صد دروازه» را در ۴۶ صفحه، قطع رقعی و با قیمت ۸۰ هزار تومان عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ................

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...