ترجمه کتاب «سینه‌فیلیای نوین» [The new cinephilia] از مجموعه سینمایی «کینو_آگورا» توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شد.

سینه‌فیلیای نوین [The new cinephilia] گریش شامبو [Girish Shambu]

به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین‌عنوان از مجموعه سینمایی «کینو_آگورا» با نام «سینه‌فیلیای نوین» به‌تازگی با ترجمه پورمحمدرضا توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

مجموعه سینمایی‌ کینو_آگورا مجموعه‌ای است زیرنظر کریستین ویتلی_ از مهم‌ترین منتقدان معاصر فیلم_ که در کانادا منتشر شده و ترجمه عناوینش در ایران با سرپرستی مازیار اسلامی توسط انتشارات لگا به چاپ می‌رسد.

در هر کدام از کتاب‌های این‌مجموعه، یکی از مفاهیم یا اصطلاحات مهم مطالعات سینمایی تبیین شده و شرح مفصلی از آن ارائه شده است. همچنین در مورد تاریخچه‌ای که این مفهوم در مطالعات سیاسی داشته و تحولی که این مفهوم به تدریج پیدا کرده است. «کینو_آگورا: زندگی مؤلف» با ترجمه روبرت صافاریان، «کینو_آگورا: میزانسن»، با ترجمه حسام‌الدین موسوی ریزی، «کینو_آگورا: دکوپاژ»، با ترجمه قاسم مومنی و «کینو_آگورا: مونتاژ»، با ترجمه مهدیس محمدی، عناوینی هستند که تا به حال در قالب این‌مجموعه چاپ شده‌اند.

مازیار اسلامی، سرپرست و دبیر این‌مجموعه، در مقدمه کتاب‌های آن چنین آورده است:

مجموعه سینمایی کینو_آگورا کوششی بدیع است برای تدقیق مفاهیم و اصطلاحات مهم مطالعات سینمایی. عنوان مجموعه ارجاع یا شاید هم ادای دینی است به‌ اصطلاحِ «کینو_پراودا» ژیگا ورتوف، یا همان «سینما_حقیقت» که به‌زعم ورتوف به قدرت پدیدارشناختی، مادی و مشاهده‌گرانه دوربین سینماتوگرافی اشاره داشت. در اینجا اما «کینو» به «آگورا» می‌پیوندد، واژه‌ای برگرفته از یونان باستان، به‌معنای «مکان گردهم‌آیی»، همان مکان مشهوری که تفکر در آنجا متولد شد، در کنار دیگر کنش‌های زندگی روزمره ازجمله ورزش، خرید و سرگرمی. از این‌رو مجموعۀ کینو_آگورا بر سویه تفکربرانگیز سینما انگشت می‌گذارد.

کتاب «سینه‌فیلیای نوین» روایتی است از حال و زندگی و تداوم سینه‌فیلیا در دوران اینترنت. راوی کتابْ گریش شامبو [Girish Shambu] است، یک سینه‌فیل سرسپرده که رهسپار تاریخ غنی و پردست‌اندازِ سینه‌فیلیا شده و شرح این سفر و دیدارها و مصائب و کشف‌هایش را به کلماتِ جستاری بلند سپرده و آن را «سینه‌فیلیای نوین» نامیده. شامبو با دقتی رشک‌برانگیز و اشتیاقی همه‌جاحاضر این سفر شخصی را روایت کرده.

این‌کتاب اعاده‌حیثیتی را می‌ماند به تماشاگری و نقد و نوشتار در عصر شبکه‌های اجتماعی؛ به این‌که باید بچه‌های نسل اینترنت، فیلم‌بینیِ آنلاین، سینمادوستیِ مجازی، و به‌طور کلی فرهنگ فیلم اینترنتی را جدی‌تر گرفت، که اگر سینه‌فیلیای ادوار گذشته عادت‌ها و آیکون‌ها و آیین‌های خود را داشته، امروز هم سینه‌فیلیا زنده است و رسم و روش خودش را دارد. پس اتفاقی نیست که شامبو روایتش را با اعلام مخالفت با حکمِ «مرگ سینه‌فیلیا»ی سوزان سانتاگ و مقاله «انحطاط سینما»ی او آغاز می‌کند.

سینه‌فیلیا، همان‌طور که می‌دانیم، صرفاً در علاقه به سینما یا حتی میل به زیاد فیلم‌دیدن خلاصه نمی‌شود. این‌ها شرط لازم و نه کافی برای سینه‌فیلیا هستند. نه‌تنها دیدن، که فکرکردن، خواندن، حرف‌زدن و نوشتن درباره سینما به هر نحوی، فارغ از اینکه چقدر نامتعارف باشند، همگی فعالیت‌هایی کلیدی برای یک سینه‌فیل هستند. به بیان دیگر، سینه‌فیلیا مستلزم قسمی دلبستگی فعالانه به گفتمان حول فیلم‌هاست.

موضوع کتاب، «سینه‌فیلیای نوین» امروز است، چیزی که توسط تکنولوژی‌های رسانه‌ای جدید ناشی از انقلاب دیجیتال و اینترنت میسر شده است. در مقایسه با سینه‌فیلیای سانتاگ، این یک سینه‌فیلیای فراگیرتر است: نه‌تنها ذائقۀ اصلی سانتاگ، «سینمای هنری»، را در بر می‌گیرد، که شامل دیگر اَشکال سینما نیز می‌شود، و نه‌تنها تجربۀ تماشای فیلم در دورانی را در بر می‌گیرد که سانتاگ حسرتش را می‌خورد، که شامل اَشکال دیگری از تماشاگری نیز می‌شود. افزون بر این‌ها، این یک سینه‌فیلیای انترناسیونالیستی است، نه‌فقط برحسب فیلم‌ها، که به همان اندازه مهم، برحسب خود سینه‌فیلیا (cinephile).

این‌کتاب با ۱۱۸ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...