کتاب «۲۲ چهارمضراب برای سنتور؛ از استادان آقاحسینقلی، درویش‌خان، مرتضی نی‌داوود، غلامحسین بیگجه‌خانی، لطف‌الله مجد و جلیل شهناز» اثر مهرنوش ذوالفقاری توسط انتشارات ماهور منتشر شد.

22 چهارمضراب برای سنتور مهرنوش ذوالفقاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، موسسه فرهنگی‌هنری ماهور کتاب «۲۲ چهارمضراب برای سنتور» را با اجرای مهرنوش ذوالفقاری به بهای ۷۵ هزار تومان (به همراه یک لوح فشرده) منتشر کرد.

کتاب حاضر گزیده‌ای از چهارمضراب‌های شاخص ساز تار در دوره‌ای تقریباً هفتادساله (از اواخر قاجار تا پهلوی دوم) است که برای سنتور، اصطلاحاً ترجمه یا برگردان شده است.

مهرنوش ذوالفقاری در مقدمه خود بر این اثر نوشته است:

«یکی از ارزشمندترین کارهای استاد فرامرز پایور تنظیم قطعاتی از گنجینه موسیقی دستگاهی برای ساز سنتور است که نوازندگان سازهای دیگر (غیر سنتور) تصنیف کرده‌اند. با این کار، نوازندگان سنتور هم با گونه‌های موزون (متریک) موسیقی ایرانی بیشتر آشنا می‌شوند و هم ادبیات ساختاری و اصول نغمه‌سازیِ برآمده از فنون نوازندگی سایر سازهای کششی و مضرابی را می‌آموزند.»

ذوالفقاری فارغ التحصیل کارشناسی ارشد نوازندگی موسیقی ایرانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با ساز تخصصی سنتور است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...