بنیاد سینمایی فارابی در جهت سیاست‌های حمایتی سازمان سینمایی و سمعی و بصری کشور، برای حمایت از تولید فیلم‌های اقتباسی فراخوان داد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، این بنیاد در نظر دارد حمایت از تولید فیلم اقتباسی را به شرح زیر اجرا کند:

۱. بنیاد سینمایی فارابی تا پایان خرداد ۹۹ حقوق حداقل ۱۰ اثر در گونه‌های مختلف ادبیات داستانیِ پس از انقلاب را براساس جذابیت‌های داستانی و قابلیت اقتباس سینمایی، از صاحب حقوق اثر (مؤلف یا ناشر) خریداری می‌کند.
۲. خریداری حقوق کتاب‌هایی که برنده جوایز معتبر ادبی مانند جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی، جایزه جلال آل احمد و سایر جوایز مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اولویت قرار دارند.
۳. تهیه کنندگان حرفه‌ای سینما می‌توانند پیشنهادهای خود را به بنیاد سینمایی فارابی ارائه نمایند.
۴. حقوق آثاری که برای اقتباس مورد موافقت قرار می‌گیرند، به قيمت مصوب کمیسیون فرهنگی - هنری بنیاد (بین دویست تا چهارصد میلیون ریال) از صاحب قانونی اثر (مؤلف یا ناشر) خریداری می‌شود و برای نگارش فیلمنامه در اختیار تهیه کننده (پیشنهاد دهنده) قرار می‌گیرد.
۵. پس از دریافت پروانه ساخت، ضمن واگذاری حق اقتباس خریداری شده به تهیه کننده مبلغ پانصد میلیون ریال نیز بابت تبدیل داستان به فیلمنامه، به تهیه کننده پرداخت می‌شود.
۶. بنیاد سینمایی فارابی در تولید این آثار با تصویب شورای هماهنگی تولید سازمان سینمایی، تا سقف ۱۰ میلیارد ريال مشارکت خواهد کرد.
۷. فهرست کتاب‌هایی که حقوق اولیه آنها به منظور طراحی و تولید آثار اقتباسی، خریداری شده و می‌شود به همراه فهرست آثاری که حقوق سینمایی آنها در گذشته به وسیله سازمان سینمایی و مؤسسات تابعه، خریداری شده است برای استفاده از بند ۵ و۶ این فراخوان در نشانی www.eqtebas.ir نیز قابل بهره‌برداری است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...