سیالیت هنر معاصر | شرق


«در جریان» [In the flow] برای علاقه‌مندان مطالعه و اندیشه درباره هنر، کتابی هیجان‌انگیز است. هیجان‌انگیز چون سهل و ساده با دانش مشترک و متعارف هنری با خواننده می‌آغازد اما به ترکیب‌بندی و نتایجی می‌رسد که مخاطب از خود می‌پرسد چرا تا الان به فکرم نرسیده بود. به عبارت دیگر، نویسنده با اندیشه‌های باریک‌بینانه فلسفی خواننده را مرعوب نمی‌سازد، داشته‌های تاریخی و نظری را یادآوری می‌کند و می‌گویی خب بله، همین‌طور است و بعد رفته‌رفته این داشته‌ها چینشی پیدا می‌کنند و به مسیری می‌افتند که در هم می‌روی و بعد انگار، بله انگار آن دور دورها نوری تابیده می‌شود و می‌گویی آها و به وجد می‌آیی. بیخود نبود که از دو دهه پیش بوریس گرویس [Boris Groys] ، نویسنده کتاب، و برخی دیگر از این سخن می‌گفتند که فعالیت نظری خود جنبه تجربی و خلاق پیدا کرده است، چنان‌که فعالیت هنری در حال تولید دانش و شناخت است. برای بازتاب و تأمل در چنین وضعیتی مجموعه مقاله «در جریان» شایسته‌ترین نامزد ممکن است.

در جریان» [In the flow] بوریس گرویس [Boris Groys]

صحبت از مجموعه مقاله این را هم به ما گوشزد می‌کند که روند پر ایده نوشتار گرویس در قالب کوتاه مقاله بسیاری اوقات باعث نابسندگی یا بهتر بگوییم بحث‌برانگیزی آن می‌شود. بدین‌ترتیب، خواننده هیجان‌زده بارها با خود تکرار می‌کند که بار دیگر برای تأمل بیشتر و رفع ابهام به این گفتار خاص رجوع خواهم کرد. سهل و ممتنع برای این کتاب طنینی معنا‌بخش دارد.

اما مقاله قالبی است که گرویس برای اکثر آثار خود انتخاب کرده است. قالبی که برای این نوع نوشتار پر ایده و مکالمه‌گون بسیار مناسب است. با این‌حال، غالبا کوشش شده است که بر بعدی سامان‌یافته از اندیشه‌های گرویس تأکید شود. مثلا عنوان می‌شود که او را نیز باید در کنار ژیژک و بدیو احیاگر اندیشه‌های کمونیستی در اندیشه چپ دانست. یا در پروژه اندیشه‌ورزی هنری او بر نگاه همدلانه‌اش بر هنر شوروی انگشت گذاشته می‌شود. مسلما برای شناختی کلی از آرای او نمی‌توان این موارد را نادیده گرفت. ولی مهم جسارت ابتکارات نظری اوست که تفکربرانگیز است. همین مورد هنر شوروی را در نظر آوریم که برای دهه‌ها با نگرشی کلیشه‌ای و تکراری در گفتارها و تاریخ‌های هنری از آن یاد می‌شد. اما بحث نظری که گرویس از هنر استالینیستی و رئالیسم سوسیالیستی کرد، نگاه‌ها را مجددا معطوف به فضای هنری این برهه از تاریخ کرد یا حداقل باب مناقشه و جدل فکری را باز کرد.

«در جریان» یکی از آخرین کتاب‌های بوریس گرویس، این فیلسوف و نظریه‌پرداز هنری، است که در سال 2016 به انگلیسی منتشر شده و عمدتا به مسائل هنرهای معاصر می‌پردازد. عنوان کتاب برگرفته از این ایده محوری است که هنر، برخلاف تلقی سنتی از آن که در برابر جریان زمان می‌ایستد تا جاودانه شود، خود به امری سیال بدل شده است. پس گرویس کار خود را در این می‌بیند که به بحث جریان‌یافتن و جاری‌شدن هنر بپردازد، تلاش او سیال‌شناسی هنر است. این امری است که در گفتار ابتدایی اختصاصا به آن پرداخته می‌شود و بر سراسر کتاب سایه افکنده است. سپس گرویس رابطه هنر معاصر و نظریه را می‌کاود. او نشان می‌دهد که در این وادی نظریه بیش از آنکه تبیین‌گر هنر برای عموم مخاطبان باشد، به امر ضروری برای خود هنرمند تبدیل شده است تا به درکی از کار خود برسد. و چنان‌که پیش‌تر گفتیم هنر در حال اجرای نظریه است و نظریه زیباشناختی شده است. «در باب کنشگری هنری»، بر مبنای دوگانه زیباشناختی‌سازی طراحی و زیباشناختی‌سازی هنری، بحث ارتباط هنر با سیاست و فعالیت اجتماعی را به مسیرهایی شگفت می‌برد.

در ادامه، همین بحثِ سیاست و هنر با تمرکز بر آوانگاردهای روسی دنبال می‌شود، جایی که خواهید دید برخلاف تصور اولیه با اتکا به سیال‌شناسی هنر کازیمیر مالویچ انقلابی‌ترین هنر ممکن را تدارک دیده است. اهمیت زمینه و بستر سیاسی- اجتماعی در هنر معاصر و به‌ویژه چیدمان با اتکا به دو هنرمند روسی در فصل بعد بررسی می‌شود. بحث طبق معمول به ناسازه‌ای ختم می‌شود، جایی که برای ظهور تمام‌عیار زمینه هنر هنرمند باید به نقطه صفر تبدیل شود. سیاست جایی است که در بحث از کلمنت گرینبرگ هم بر آن تأکید می‌شود و چسباندن دم جنبش آوانگارد به دم سنت هنری بیشتر سیاسی دانسته می‌شود. این بخش در مجموع با مبنا قرار دادن گرینبرگ به بازتعریفی خاصِ گرویس از دوگانه آوانگارد و کیچ می‌رسد. در ادامه رویکرد خاص گرویس شامل حال رئالیسم و هنرهای مفهومی می‌شود و در فصول پایانی عصر دیجیتال و هنر اینترنتی، ویکی‌لیکس و گوگل به تأمل گذاشته می‌شود. جایی که نشان داده می‌شود گوگل با رهیافت فرازبانی و دستکاری‌کننده‌اش به زبان در سنت هنر آوانگارد قرن بیستم جای می‌گیرد.

به واقع اهمیت فصول پایانی دو چندان است. چون در فضای هنری کشورمان ضرورت هنر دیجیتالی در لایه‌های مختلف دست‌اندرکاران هنری به رخ کشیده شده است، یا در حال تجربه کنشگری هنری با آن هستند. اما در فاصله‌گیری از این پدیده صرفا سلسله‌ای از تجربه‌ها و فعالیت‌های دیگری را در دسترس دارند. اما در این‌جا با اندیشه‌ورزی و مداقه‌ای مواجه‌اند که پیوندهای این جریان را با سنت هنری و زیباشناختی به معرض آزمون می‌گذارد. در نتیجه باعث می‌شود هنرمندان به گونه‌ای مبنایی‌تر بر کار خود اشراف پیدا کنند و به کنش هنری خود ادامه دهند.

این فصل‌های پایانی البته عرصه‌ای است که بهتر از همه‌جا ایده سیالیت، تغییرپذیری و انعطافی که گرویس در هنر معاصر می‌بیند به منصه ظهور می‌رسد. عرصه‌ای که هنرمندان به جای شکل‌دهندگی، بیشتر محتوای آثار هنری را فراهم می‌آورند. شکل‌دهی البته به عهده قوانین رسانه‌های دیجیتالی و چرخه عصر اطلاعات است. این البته یکی از بحث‌برانگیزترین سخن‌های گرویس است. بسیاری آن را تقلیل فعالیت و ارزش هنری می‌دانند. گرویس در پاسخ برعکس گونه‌ای رهایی‌بخشی و ارزش افزون را در کار می‌بیند. هنرمند دیگر از شکل‌دهی سنتی به افسانه‌ها و اسطوره‌ها و رخدادهای تاریخی رهایی یافته است و خود بی‌نیاز از همه چیز محتوا را تولید و فعالیت هنری خود را روانه فضای اینترنت با قوانین شکل‌دهی خاص خود می‌سازد.

بپذیریم یا نپذیریم، قانع شویم یا نشویم، مسئله مهم‌تر گفت‌وگوی فکری است که «در جریان» به راه می‌اندازد و پس از مطالعه کتاب هم ادامه خواهد داشت. کتاب بسیاری از ایده‌های آثار قبلی گرویس را نیز در خود دارد. از جمله کتاب «قدرت هنر»، که آن هم به فارسی ترجمه شده است. هر دو کتاب را اشکان صالحی ترجمه کرده است و باید این را هم افزود که گرویس و خواننده او این بخت را دارند که با فارسی دقیق و پاکیزه با هم ارتباط برقرار کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...