الهام قاسمی | ایران


مکرمه شوشتری که کتاب «از طرف فرزند کوچک شما» توسط او گردآوری شده است، ساعتی میهمان ما بود و از اتفاقاتی که منجر به انتشار این مجموعه شد با ما به گفت‌و‌گو پرداخت. او معتقد است که ما در زمینه فهم نیازهای فرزندان در خانواده آنچنان هم خوب عمل نکرده‌ایم و این کتاب تلاشی است برای درک بهتر فرزندان خانواده‌های ایرانی:

از طرف فرزند کوچک شما در گفت‌ و‌گو با مکرمه شوشتری

ایده اولیه کتاب «از طرف فرزند کوچک شما» از کجا شکل گرفت؟
همان‌طور که می‌دانید اثر را نشر مهرستان چاپ کردند. از آنجایی که نشر مهرستان آثاری با محوریت خانواده تولید می‌کند، من با آقای امیری که مسئول بخش بزرگسال نشر و مدیر تولید این اثر هم هستند، گفت‌وگوهایی داشتیم در خصوص اینکه بیایم و یک مجموعه روایت با محوریت خانواده تولید کنم و در این مجموعه از قلم نونویسان استفاده کنیم. این ایده که از نگاه فرزندان به مسأله خانواده پرداخته شود هم با توافق طرفین بود؛ صدایی که تاکنون شنیده نشده و مسائل و معضلاتی که تاکنون گفته نشده است. در واقع روایت از دیدگاه فرزندی را من مطرح کردم و ایشان هم موافقت کرده و در شورا اعلام کردند و طرح و ایده پذیرفته شد و کار شروع شد.

از چه طریق با نشر مهرستان و آقای امیری هنزایی آشنا شدید؟
باب آشنایی ابتدا از طرف آقای امیری بود. ایشان در یکی از کارگاه‌های من که با محوریت ناداستان بود و به‌صورت مجازی در مدرسه هنر اسلامی برگزار شد به‌صورت آفلاین شرکت کردند و علاقه‌مند به روایت‌نویسی و مستندنگاری بودند. ایشان چندین بار تماس گرفتند و صحبت کردیم و کار را با هم شروع کردیم. در کل مدیر نشر مهرستان آقای حسینی و مدیر تولید نشر آقای امیری به شدت آدم‌های اهل تعامل هستند.

انتخاب نویسند‌ه‌های اثر به چه صورت بود؟
همه نویسنده‌هایی بودند که در همان کارگاه مجازی شرکت داشتند. به این خاطر که خیلی دلم می‌خواست این کتاب بکر باشد از نوقلم‌هایی که تازه وارد این حوزه شدند اثری از آن‌ها داشته باشیم. البته چند تا از نویسندگان مثل خانم کاردانی و صفایی و موسوی کتاب دارند. به هر حال وقتی ما که چندین اثر در حوزه ناداستان داریم، ایده‌هایمان را خرج می‌کنیم اما وقتی نویسنده‌ای تازه شروع به نوشتن کرده، ایده‌های بکرتر و ناب‌تری برای شنیدن دارد.

چطور درصدد این بودید که روایت‌ها را از زاویه دید فرزندان جمع‌آوری و ثبت کنید؟
نشر اطراف مادرانه را کار کرده، پدرانه‌ را کار کرده است. وقتی با آقای امیری هنزایی در خصوص موضوع صحبت می‌کردم به این نتیجه رسیدیم که به موضوعی بپردازیم که کمتر شنیده شده و در آن مورد کار کنیم. هم در عرف، مذهب و در فرهنگ سنتی ما احترام به پدر و مادر در آن تأکید شده اما متأسفانه در جو حاکم در فضای مجازی که راه افتاده، پدر و مادرها مورد هدف قرار گرفتند و تیپ شدند. ما فکر کردیم هر فرزندی یکسری مسائل و حرف‌هایی در رابطه با پدر و مادرش دارد که بخواهد بیان کند که شنیده و بیان نشده، بنا بر حرمت‎هایی که وجود داشته است. گلایه‌ها و نقدهایی نیز در این رابطه وجود دارد. ما خواستیم صدای فرزندان را بشنویم. چرا که رفتار پدر و مادرشان روی زندگی آنها تأثیر می‌گذارد. ما در این اثر تلاش‌ کرده‌ایم تا این صدا را بشنویم.

طرح جلد اثر چگونه خلق شد؟
انتخاب طرح جلد برعهده نشر مهرستان بود. خودشان براساس گرافیکی که داشتند طرح جلد را مشخص کردند و برای من فرستادند و من هم استقبال کردم. البته دیگر نویسندگان موافق این طرح جلد نبودند و احتمال اینکه در چاپ بعدی طرح تغییر کند، زیاد هست.

شما و دیگر نویسندگان از اینکه بخشی از زندگی خانوادگی‌تان فاش شود، نگران نبودید؟
حقیقتاً خیر. من و نویسندگان دیگر خیلی باهم صحبت کردیم. با توجه به اینکه خودافشاگری یک بخش مهمی از ژانر ناداستان است و برخی از نویسندگان نو قلم بودند، ما قدم به قدم با یک روشی جلو رفتیم تا برسیم به آن بخشی از حقیقت که قابل بیان شدن است. یعنی رضایت همگانی برای بیان روایت‌ها وجود داشته و هیچ اجباری در کار نبوده است.

تا به حال از طرف مخاطبان اثر چه بازخوردهایی داشتید؟
بازخوردهایی که من به شخصه گرفتم یا عوامل نشر یا دیگر نویسندگان به من منتقل می‌کنند، خدا را شکر بازخوردهای خیلی خوبی بود، همدلانه بود. اکثر خواننده‌ها روایت‌ها را با روایت زندگی خودشان نزدیک دانستند و با راوی همدلی کردند. البته این نظر به من منتقل شده که صدای زنانه در اثر خیلی زیاد است. کاملاً قبول دارم چون در اثر دو نویسنده آقا داریم و بقیه نویسنده‌ها خانم هستند و این به این دلیل هست که اغلب شاگردهای من در کارگاه ناداستان خانم بودند و عمدی در کار نبوده. ان‌شاءالله در کتاب‌های بعد این صدا مشترک‌تر شود.

مرز بین داستان و ناداستان کجاست؟
فرق این دو در یک کلمه است. واقعیت. ناداستان ریشه در واقعیت دارد و نویسنده باید درباره یک واقعیتی که به آن وفادار هستید، بنویسد. در داستان هم نیازی نیست که نویسنده حتماً وفادار به بیان واقعیت باشد. شاید واقعیت را بنویسد اما می‌تواند و مجاز است که براساس واقعیت ننویسد.

به‌عنوان دبیر مجموعه، به جز روایت خودتان از بین روایت‌های دیگر اثر با کدام روایت ارتباط برقرار کردید؟
من همه روایت‌های این اثر را به یک اندازه دوست داشتم چون تک به تک درباره موضوع‌ها باهم کار کردیم. روایت‌ها رفت و برگشت داشت. ادیت‌های زیادی داشتیم تا در نهایت یک خروجی خوبی داشته باشیم. اما اگر بخواهم از جهت حسی انتخاب کنم با روایت خانم موسوی و خانم مردای بیشتر ارتباط برقرار کردم چرا که روایت آنها در مورد مادرهایشان است. روایت زندگی خانم موسوی خیلی شبیه زندگی خودم بود و با خواندن روایت ایشان خیلی احساس نزدیکی و همذات‌پنداری کردم.
و این دقیقاً کار روایت‌نویسی است. در روایت جوری می‌نویسیم که حس همذات‌پنداری مخاطب را داشته باشیم.

فرق جستار با روایت چیست؟
فرقی با هم ندارند. روایت ترجمه‌ای از کلمه فرانسوی (essay) یا جستار در ترجمه فارسی. همگی یک محتوا هستند که در فضاهای مختلف با عنوان‌های مختلف از آنها یاد می‌شود.

جدیدترین اثری که در دست نگارش دارید؟
ان‌شاءالله با نشر مهرستان کار جدیدی در زمینه روایت شروع کردیم که هنوز موضوع و نویسندگان مجموعه قطعی نشده‌اند.

در نهایت اگر حرفی باقی مانده است در خدمت شما هستیم.
این اثر در بین خوانندگان به اسم من شناخته شده است. می‌خواستم بگویم این اثر برای من نیست. این کتاب دارای دوازده نویسنده است که همگی باهم یک مجموعه را تولید کردیم. من فقط مجموعه را جمع‌آوری کردم و در رفت و برگشت روایت‌ها و بازبینی آنها کمکی به دوستان نویسنده داشتم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...