آیین اختتامیه «هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد» چهارشنبه، سوم بهمن ۱۴۰۳ با حضور سید عباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اهالی قلم و اصحاب فرهنگ، ادب و رسانه در تالار قلم کتابخانه ملی برگزار شد.

سنگ اقبال» نوشته مجید قیصری

به گزارش کتاب نیوز، در این مراسم از برگزیدگان این دوره به شرح ذیل تقدیر شد:

بخش داستان بلند و رمان
برگزیده: «سنگ اقبال» نوشته مجید قیصری از نشر چشمه
پیش از این در دوره هشتم جایزه جلال، از قیصری بخاطر «نگهبان تاریکی» تقدیر شده بود.
شایسته تقدیر: «دختران قبیله جنگ» نوشته جواد افهمی از انتشارات خط مقدم
شایسته تقدیر: «دم اسبی» نوشته رامبد خانلری از نشر بان

پریزاد سبز پوش صمد طاهری

داستان کوتاه

برگزیده: «آن پری‌زاد سبزپوش» نوشته صمد طاهری از نشر نیماژ
شایسته تقدیر: «پرنده باز تهران» نوشته ندا رسولی از انتشارات هیلا

نقد ادبی
شایسته تقدیر: «دیرش روایی» نوشته بهمن نامورمطلق از نشر سخن

خاک کارخانه

مستندنگاری

شایسته تقدیر: «خاک کارخانه؛ پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نوشته شیوا خادمی از نشر اطراف

همچنین در بخش جنبی ویراستاری، از زهرا خیریه، ویراستار کتاب «کیمیای کرامت» تقدیر شد. و در پایان به پیشنهاد هیئت علمی این دوره از جایزه، از گلعلی بابایی به دلیل مستندنگاری‌های منتشر شده‌اش از دوران جنگ 8ساله ایران و عراق، تجلیل شد.

................ هر روز با کتاب ................

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...