آیین اختتامیه «هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد» چهارشنبه، سوم بهمن ۱۴۰۳ با حضور سید عباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اهالی قلم و اصحاب فرهنگ، ادب و رسانه در تالار قلم کتابخانه ملی برگزار شد.

سنگ اقبال» نوشته مجید قیصری

به گزارش کتاب نیوز، در این مراسم از برگزیدگان این دوره به شرح ذیل تقدیر شد:

بخش داستان بلند و رمان
برگزیده: «سنگ اقبال» نوشته مجید قیصری از نشر چشمه
پیش از این در دوره هشتم جایزه جلال، از قیصری بخاطر «نگهبان تاریکی» تقدیر شده بود.
شایسته تقدیر: «دختران قبیله جنگ» نوشته جواد افهمی از انتشارات خط مقدم
شایسته تقدیر: «دم اسبی» نوشته رامبد خانلری از نشر بان

پریزاد سبز پوش صمد طاهری

داستان کوتاه

برگزیده: «آن پری‌زاد سبزپوش» نوشته صمد طاهری از نشر نیماژ
شایسته تقدیر: «پرنده باز تهران» نوشته ندا رسولی از انتشارات هیلا

نقد ادبی
شایسته تقدیر: «دیرش روایی» نوشته بهمن نامورمطلق از نشر سخن

خاک کارخانه

مستندنگاری

شایسته تقدیر: «خاک کارخانه؛ پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نوشته شیوا خادمی از نشر اطراف

همچنین در بخش جنبی ویراستاری، از زهرا خیریه، ویراستار کتاب «کیمیای کرامت» تقدیر شد. و در پایان به پیشنهاد هیئت علمی این دوره از جایزه، از گلعلی بابایی به دلیل مستندنگاری‌های منتشر شده‌اش از دوران جنگ 8ساله ایران و عراق، تجلیل شد.

................ هر روز با کتاب ................

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...