«بگذار اسبت بتازد»، نوشته محبوبه زارع کتابی داستانی درباره شخصیت قهرمانی بنام حر در واقعه عاشورا توسط انتشارات کتابستان منتشر شد.

بگذار اسبت بتازد محبوبه زارع

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ محبوبه زارع در جدیدترین اثر منتشر شده خود، مستقیم و بی‌واسطه به شخصیت حر ابن یزید ریاحی پرداخته است. ماجرای قهرمان داستان، حرّ، از زمانی آغاز می‌شود که در کوفه فرمان فرماندهی سپاه هزار نفره را دریافت می‌کند. از همین نامه فرماندهی است که گره در ماجرا میفتد و حرّ با شکی بزرگ روبرو می‌شود. باقی ماجرا کشاکش حرّ است برای حل کردن این تعارض درونی در خود. با وجود رقبا و دشمنانی که حرّ دارد کار برای او آسان نخواهد بود.

محبوبه زارع که پیش از این رمان پرفروش و خواندنی «فصل فیروزه» را در کتابستان معرفت منتشر کرده بود، در «بگذار اسبت بتازد» هم با زیبایی هر چه بیشتر سعی کرده است روایت تاریخی خود را با زبان داستانی بیان کند.

وادی‌های نوزده‌گانه کتاب فرصتی است برای بهتر دیده شدن شخصیت حرّ و رفتن به عمق شخصیت او. از وادی زین و یاد و بشارت آغاز می‌شود و بعد از عبور و تلاقی و عطش، ادامه پیدا می‌کند تا سرانجام در وادی تصمیم به نبرد نهایی می‌رسد و در وادی وصل به سرانجام خود می‌رسد.

همچون «فصل فیروزه»، در اینجا هم با نثر خواندنی مواجه هستیم؛ نثری که به خوبی توانسته است حس و حال ما را نسبت به شخصیت حر و اتفاقاتی که برای او افتاده است روشن کند.

انتشارات کتابستان معرفت، رمان «بگذار اسبت بتازد» را در 140صفحه و با قیمت 32هزار تومان روی پیشخان کتابفروشی‌ها آورده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...