چالش‌های انسان در جوامع سنتی | الف


تا پیش از این یوسف علیخانی را با سه گانه میلکش می‌‎شناختیم، سه مجموعه داستانِ «قدم بخیر مادربزرگ من بود»، «اژدهاکشان» و «عروس بید» که هر سه با واکنش مثبت اغلب منتقدان همراه بودند و جوایز مهمی را نیز نصیب او کردند. مهمترین ويژگی کتابهای علیخانی این بود که هم در میان جوایز خصوصی که منسوب به نویسندگان روشنفکرند و هم در بین جوایز دولتی که منسوب به نویسندگان جریان انقلابند، با موفقیت روبه رو شدند؛ چنانکه برخی آثار او از یک سو در جایزه هوشنگ گلشیری مورد تقدیر قرار گرفتند و برخی هم از دیگر سو جایزه جلال آل احمد را به خوداختصاص دادند.

«بیوه کشی یوسف علیخانی

میلک به عنوان جغرافیا اصلی آثار علیخانی، محل وقوع همه آثار او تا این زمان بوده است، روستایی در الموت قزوین که در عین حال زادگاه نویسنده نیز هست و همین آشنایی باعث شده که علیخانی بتواند به شکلی جا افتاده و مقبول عناصری برگرفته از زندگی و آداب رسوم و باورهای مرد این منطقه را به ساحت داستان آورده و در قالبی پذیرفتنی به خواننده ارائه کند. با این حال میان میلک واقعی و میلکی که علیخانی در جهان داستانهایش خلق کرده تفاوت‌های بسیاری نیز وجود دارد. درواقع این توفیق آثار او بوده که توانسته تصویری دلخواه خود و متناسب با جهان داستانی‌اش از این اقلیم ارائه کند.

«بیوه کشی» نخستین رمان یوسف علیخانی نیز در همین اقلیم رخ می‌‎دهد و بن مایه اصلی کتاب به یکی از رسوم دیرینه‌ در میان مردم این ناحیه می‌‎پردازد که البته در دیگر نواحی ایران نیز به شکل‌های کم و بیش مشابه دیده شده است.

در این سنت قدیمی که در جوامع روستایی وجود دارد در صورت فوت همسر زن، او باید صبر کند تا برادر کوچکتر همسرش با وی ازدواج کند و امکان زندگی با کسی جز او را ندارد. «بیوه کشی» در چنین بستری با مرگ همسر زنی به نام «خوابیده خانم» در روستای میلک شروع می‌‎شود؛ همسری که شش برادر کوچکتر از خود دارد و گفته می‌‎شود که اژدر مار ساکن کوه‌های اطراف میلک باعث مرگ او شده است اما حقیقت ماجرا ریشه در یک عشق و کینه قدیمی دارد که حوادثی خواندنی را در پی دارد.

نویسنده در کنار این ایده که محور اصلی رمان را می‌‎سازد، خرده روایت‌هایی جذاب را به صورت شاخه‌های فرعی به تنه داستان پیوند زده است. خرده روایت‌هایی که هر یک به عنوان برشی از زندگی و آداب و رسوم مردم این ناحیه چونان داستانی کوتاه در بطن داستان اصلی قرار گرفته اند.

در بیوه کشی علیخانی اگرچه به رسمی قدیمی پرداخته که از دید انسان مدرن با اما و اگرهای فراوانی روبه‌رو است، اما در آن جهان سنتی، اصلی پذیرفتنی ست که آدمها ناگزیر به تن دادن بدان هستند؛ حتی اگر تبعات ناگوار فراوانی هم برای آنها داشته باشد. از این منظر اگرچه علیخانی به شخصیت اصلی داستان چنان نزدیک می‌‎شود که همدردی خواننده را برانگیزد اما به عنوان راوی، به شکلی بی‌طرفانه عمل کرده و با پرهیز از شعارزدگی، درباره خوبی یا بدی آداب و رسوم و آیین‌های سنتی مردم این جامعه روستایی حکمی صادر نمی‌‎کند. نگاه او به عنوان یک ناظر که از درون چنین جامعه‌ای برخاسته و با زیر و بم مساپل آن به درستی آشناست، بیش از هرچیز نگاهی انسانی و معطوف به روایت واقعیت‌گرایانه چالش‌هایی‌ست که شخصیت‌های رمان در یک جامعه سنتی با آن روبه‌رو هستند.

از دیگر ویژگی‌های این رمان اتمسفر پر رمز و راز و وهمناکی‌ست که بر کلیت رمان سایه افکنده و حال و هوایی همانند آثار شیوه رئالیسم جادویی برای بیوه کشی به همراه آرده است. فضایی که در داستانهای کوتاه علیخانی نیز از مؤلفه‌های آشنا محسوب می‌شد. این ویژگی تا حد زیادی ناشی از نوع روایت علیخانی و جان بخشیدن او به پاره‌ای از اشیاء صحنه در برخی موقعیت‌های داستانی است این مهم حتی در زبان رمان علیخانی نیز انعکاس داشته و گاه باعث استفاده از افعالی متفاوت در موقعیت‎های آشنا شده است. (برای نمونه استفاده از فعل کُشتن به جای خاموش کردن در مورد سیگار و...)

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...