مراسم رونمایی از ترجمه فارسی کتاب «رسانه‌های اجتماعی و نظم جهانی پساحقیقت» [Social media and the post-truth World order : the Global dynamics of disinformation] اثر گابریل کاسنتینو [Gabriele Cosentino] شنبه ۳۰ دی ماه با حضور مترجم اثر و منتقدان، در موسسه همشهری برگزار شد.

رسانه‌های اجتماعی و نظم جهانی پساحقیقت» [Social media and the post-truth World order : the Global dynamics of disinformation] اثر گابریل کاسنتینو [Gabriele Cosentino]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از همشهری؛ علیرضا عبداللهی‌نژاد، دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی در ابتدای این نشست گفت: موضوع این کتاب، یک مفهوم در حوزه ارتباطات سیاسی است. در سال ۲۰۱۶ لغت نامه آکسفود واژه «پساحقیقت» را به عنوان یک واژه منتخب که زیاد به آن پرداخته می شود انتخاب کرده است. پساحقیقت به شرایطی می پردازد که در آن مفاهیم واقعی و عینی، جای خود را به احساسات و باورهای شخصی می دهد؛ که این مسئله از سطوح فردی تا سطوح تصمیم گیری های سیاسی خود را نشان می دهد. وی افزود: قبل از این، استیون کلبر مفهومی را تحت عنوان «القای حقیقت» مطرح کرده است که به معنای ترغیب شدن بر مبنای چیزی که در واقعیت وجود ندارد اما جای حقیقت نشسته است به کار می رود، که در واکنش به تصمیم گیری های بیش از حد جورج بوش بر اساس ندای درونی است. در سال ۱۹۹۲ نیز مفهوم «دولت دروغ» در واکنش به فعالیت های انتخاباتی بوش پدر مطرح شد. در این تاریخ هنوز شبکه های اجتماعی به وجود نیامده اند و هنوز در دوران Web ۱.۰ هستیم.

علیرضا عبداللهی‌نژاد ادامه داد: در واژه «پساحقیقت» پسوند «پسا» به معنای گذار زمان مند از حقیقت نیست، مثل پساجنگ و ...، بلکه به معنای پوشیده شدن و به محاق رفتن حقیقت است. یعنی حقیقت دیگر محلی از اعراب ندارد. تبریگ می گویم هم به موسسه همشهری و هم آقای دکتر راثی به خاطر انتخاب این کتاب و ترجمه خوب و روانی که ارائه کردند. به نظر من سوال محوری کتاب این است که رسانه های اجتماعی تا چه حد می توانند بر درک حقیقت تأثیر بگذارند؟ و چقدر می توانند حقیقت را جعل کنند؟ پساحقیقت در این کتاب هم به عنوان یک چالش مطرح شده و هم یک وضعیتی که چه بخواهیم چه نخواهیم با آن مواجه شده ایم. از نگاه نویسنده کتاب، پساحقیقت یک پدیده پیچیده و چند وجهی است.

عبدالله کریم‌زاده، استادیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی در ادامه گفت: در مورد پساحقیقت برداشت های مختلفی وجود دارد که در این کتاب به آن پرداخته شده است. امروزه فضایی جدید ایجاد شده که باعث عاملیت و فاعلیت گروه های جدیدی شده که قبلاً در حاشیه بودند. این مسئله، پدیده ای به نام «اجتماعات روایی نوظهور» را رقم زده است. یعنی کسانی که پیش از این روایت شان شنیده نمی شد،‌ به وسیله رسانه های اجتماعی این امکان را پیدا کرده اند که روایت خود را بیان کنند. این وضعیت بسیار تنش مند و پر از تعارضات ایدئولوژیک است و در این شرایط، مرز بین حقیقت و ناحقیقت را نمی توانیم تشخیص دهیم. وی با بیان این که در دوران پساحقیقت با اشباع روایت ها مواجه هستیم افزود: این مسئله باعث می شود نتوانیم روایت درست را از نادرست تشخیص دهیم و روایت هایی که مبنای آن ها حقیقت است، دیگر مورد اعتنا نیستند و آن ارزش سابق خود را ندارند. تشدید عاملیت مفهوم دیگری است که نویسنده این کتاب از آن یاد کرده است. حقیقت، یکی از تاریخی ترین مفاهیم در فلسفه است. اما مسئله ای که امروز برای ما تازگی دارد این است که پیچیدگی این مسئله بیشتر شده است. وضعیت پساحقیقت، بحران بی اعتمادی و بحران معرفتی را ایجاد کرده است.

عبدالله کریم‌زاده سپس گفت: اگر از تقیسم بندی فیشر برای روایت ها استفاده کنیم که می گوید روایت ها از فردی شروع می شوند و به روایت های آکادمیک و کلان روایت ها تبدیل می شوند، امروز هر کس که معتقد است روایت او صحیح است، روایت خود را وارد عرصه عمومی می کند و ما نمی توانیم روایت درست را از غلط و مشروع را از نامشروع تشخیص دهیم.

در ادامه علیرضا عبداللهی‌نژاد عنوان کرد: مفهوم پساحقیقت قبل از دوران رسانه های اجتماعی وجود داشته، اما بعد از این دوران دوباره مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مفاهیم مهم، مرز میان رمان و روزنامه نگاری است. اگر بخواهیم بر اساس نگاه عینیت گرای والتر لیپمن که هنوز هم نگاه او در فضای روزنامه نگاری غالب است به این مسئله نگاه کنیم،‌ تفاوت روزنامه نگاری از فضاهای ادبی که تأثیرگذاری خود را دارد اما از روزنامه نگاری جداست، تمرکز بر فکت های عینی و واقعی است. وی خاطرنشان کرد: سوالی که مطرح است این است که آیا می توانیم در ژورنالیسم، از خیال پردازی، توهم و تصویرسازی استفاده کنیم؟ در روزنامه نگاری نمی توانیم از فکت ها دور شویم، چون ممکن است جنبه های غیرواقعی را برجسته کنیم. روزنامه نگاری حتی در فضای رسانه های اجتماعی، مبتنی بر فکت و واقعیت است. البته جالب است که کسانی مثل مارکز، مارک تواین و همینگوی روزنامه نگاران برجسته ای بودند.

علیرضا عبداللهی‌نژاد سپس به راهکارهای کتاب برای مواجهه با پساحقیقت اشاره کرد و گفت: این کتاب برای مواجهه با پساحقیقت، از ابتکارات آموزشی و تجهیز شدن به سواد رسانه ای و تفکر انتقادی صحبت می کند. نکته دیگری که مطرح می کند این است که در سطوح بالا، نهادهای فرهنگی و سیاسی باید اقداماتی را انجام دهند؛ از جمله بازگرداندن اعتماد بین شهروندان و همچنین میان شهروندان و رسانه ها. ما در مسایل فعلی کشور خودمان هم می توانیم از این نکات استفاده کنیم. در برخی تحقیقاتی که درباره بحران اعتماد در کشور انجام شده، به اعتماد به نهاد خانواده، اعتماد به نهاد دولت، اعتماد به نهاد دانشگاه و ... پرداخته شده است. وی افزود: اگر بخواهم نقدهای خودم به این کتاب را بیان کنم، فکر می کنم این کتاب بیش از حد از منظر آمریکایی به مسایل نگاه کرده و سوگیری دارد. امپراتوری رسانه ای سابق آمریکا به پلتفرم های جدید و رسانه های اجتماعی جدید منتقل شده که همگی در آمریکا متمرکز هستند و از آن جا مدیریت می شوند و از این طریق، دروغ پراکنی می کنند. اما در این کتاب سعی کرده این مسئله را به روسیه نسبت دهد. شیلر بیان کرده است که غول های فناوری در ایالات متحده چگونه دیگران را با هدف سلطه تحت فشار قرار می دهند. شاید مناسب باشد کتاب هایی که با نگاه انتقادی به نقش تعیین کننده آمریکا به نظم پساحقیقت نوشته شده است هم مورد توجه قرار بگیرد.

عبدالله کریم‌زاده سپس گفت: یکی از مهم ترین نقدهایی که به این کتاب وارد می دانم این است که درست است که نویسنده این کتاب هم می گوید که در موضوع پساحقیقت این خلأ وجود دارد که نگاه کشورهای مختلف به این موضوع مورد بررسی قرار نگرفته، اما هر مخاطبی با خواندن این کتاب متوجه می شود که روایت غالب در کتاب او، روایت انسان غربی است. خوب بود که با نوشتن یک مقدمه مناسب این مسئله به بحث گذاشته می شد. این کتاب واقعاً به هنگام است و جایش در میان کتاب های دیگر خالی بود. وی اضافه کرد: انتخاب هایی که برای معادل های انگلیسی داشته اند، انتخاب های خوبی بوده و کتاب متن یکدستی پیدا کرده است اما گاهی هم مثل ترجمه کلمه «اتوریته» عدم یکدستی را مشاهده کردم. در مجموع ترجمه کتاب خیلی توجمه روان و موفقی است. نکته دیگر این که در پانوشت ها هم گاهی توضیحات کامل نیست.

از رسانه‌های اجتماعی و نظم جهانی پساحقیقت رونمایی شد

در انتها حبیب راثی، مترجم اثر به بیان دیدگاه های خود پرداخت. وی گفت: در ادبیات عرفانی ما مطرح شده است که مجاز، پلی به سمت حقیقت است. فضای مجازی در ابتدا که آمده بود، این نقش را داشت و حقیقت را منعکس می کرد و ذهن انسان ها هنوز تصوری از این که بشود با این ابزارها فریب صورت داد نداشت. اما در ادامه مجاز، پلی به سمت پساحقیقت شد. پساحقیقت یک پای محکمی در بحران بی اعتمادی دارد. وی افزود: مثال هایی از پساحقیقت در این کتاب آمده است. مانند ماجرای پیتزاگیت، وجود چیپ در واکسن های کرونا، کشتار مسلمانان میانمار، سوریه و نهضت کلاه سفیدها، کشتارهای بوسنی و چچن، کشتار مسلمانان در مسجد نور نیوزلند، ماجرای اوکراین، انتخاب ترامپ در آمریکا و ... . دوقطبی سازی یکی از مفاهیمی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است. پساحقیقت بر جریان عواطف و احساسات سوار می شود. خوب است مبحث پساحقیقت را در رسانه های خودمان هم مطرح و بررسی کنیم. حبیب راثی در انتها عنوان کرد: درباره سوگیری کتاب هم نکات درستی مطرح شد. اما در برخی از فصل های این کتاب، سیاست های خود آمریکا و فیسبوک و زاکربرگ نیز مورد نقد قرار گرفته است. این که جنبه سیاسی و سیاست گذاری کتاب به جنبه ارتباطی غالب است را تأیید می کنم. خداروشکر با این سوگیری هایی که کتاب داشت، در چاپ با سانسور مواجه نشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...