زندگی و زمانه پهلوان اول خوی | ایبنا


کتاب «پهلوان محمود پوریای ولی و کنزالحقایق وی» تحقیق و تصحیح مهران افشاری از سوی بنیاد موقوفات افشار با همکاری نشر سخن منتشر شد. در این کتاب افزون بر اینکه برای نخستین بار تصحیح انتقادی «کنز الحقایق» فراهم آمده، پژوهشی نو درباره پوریای ولی به خوانندگان ارائه شده است.

پهلوان محمود پوریای ولی و کنزالحقایق وی» تحقیق و تصحیح مهران افشاری

در این کتاب پس از دیباچه به شناختی از پوریای ولی و کنزالحقایق پرداخته است. سپس در پیوست به افسانه‌هایی درباره پوریای ولی و پیوند او با زورخانه آمده است. پایان‌بخش کتاب نیز به تصاویر و فهرست‌ها اختصاص دارد.

اگرچه پهلوان محمود پوریای ولی (م ۷۲۲ ق) یکی از ارکان سازنده هویت فرهنگی ماست و نزد توده‌های مردم ایرانی و بسیاری از مردم آسیای میانه جایگاهی بس والا و آوازه و محبوبیتی بسیار دارد، دریغ است که هنوز شخصیت واقعی وی به‌درستی شناخته نشده و تحقیقی اقناع‌کننده و کافی درباره او به انجام نرسیده است. از سوی دیگر مثنوی تعلیمی او با عنوان «کنز الحقایق» که یادگاری ارزنده از حدود هفتصد سال پیش و نمونه‌ای از کاربرد کهن فارسی در اوایل سده هشتم هجری در فرارود است، هنوز هیچ تصحیح انتقادی نشده است.

در این کتاب افزون بر اینکه برای نخستین بار تصحیح انتقادی «کنز الحقایق» فراهم آمده، پژوهشی نو درباره پوریای ولی به خوانندگان ارائه شده است. کتاب شامل چهار بخش است: شناختی از پوریای ولی، متن مصحح کنز الحقایق همراه با نسخه‌بدل‌ها و تعلیقات و توضیحات، پیوست: افسانه‌هایی درباره پوریای ولی و پیوند او با زورخانه، فهرست‌ها.

ظاهراً اصل پهلوان محمود از اورگنج از شهرهای ماوراءالنهر در ولایت خوارزم بوده است و خانواده وی به خیوه مهاجرت کرده بودند. او افزون بر پهلوانی و کشتی‌گیری، در صنعت دوزندگی بسیار زبردست بود و پوستین و کلاه از پوست بره می‌دوخت و در این هنر شاگردانی بسیار پرورش داد و پس از وفاتش شاگردانش وی را بنا بر وصیت خود در کارگاه دوزندگی‌اش به خاک سپردند.

مثنوی «کنز الحقایق» مهم‌ترین منبع برای شناخت پوریای ولی
مهم‌ترین منبع برای شناخت پوریای ولی، مثنوی «کنز الحقایق» است که بی‌گمان او آن را به نظم درآورده است. او در اوایل این مثنوی امیر و حاکم ناحیه زندگی را تمجید می‌کند؛ یکی از امیران ترک و اهل فضل که نامش «بکتوت» بوده است. آنچه او را به ستایش امیر بکتوت وامی‌دارد، جنگ‌های آن امیر ترک برای گسترش اسلام و مهربانی او نسبت به مردم تحت فرمانروایی وی بوده است.

پوریا اگرچه پهلوان و لابد اهل فتوت بوده است، این مثنوی را برای آموزش ارکان فتوت یا جوانمردی به نظم درنیاورده است، بلکه در مقام یک پیر ولیّ صوفی آن را برای تعلیم عرفان و تصوف به درخواست برخی از ارادتمندان خود سروده است. او گذشته از منقبت علی (ع) و آغاز فتوت با او، در حکایت مناظره موسی با شیطان هم واژه فتوت را به کار برده است.

از سخنان پوریای ولی در «کنز الحقایق» می‌توان دریافت که تصوف وی از نوع زاهدانه نبوده است، بلکه او پیرو تصوف عاشقانه بوده است. نویسنده «خلاصة المناقب» به رفتارهای ملامتی پوریا اشاره می‌کند و می‌گوید پهلوان هر یک چندی به خرابات می‌رفت و به روسپیان می‌گفت که ساق پا را برهنه کنند؛ آن‌گاه می‌نگریست و خدا را ثنا می‌گفت. گه‌گاه به خرابات می‌رفت و می‌گریست و اهل خرابات را هم به گریه درمی‌آورد و آنان آن روز را در عفت می‌گذرانیدند.

باور توده‌های مردم درباره پوریای ولی چیست؟
به طور کلی «کنز الحقایق» مثنوی‌ای کوتاه کمی بیش از هشتصد بیت در بحر هزج مسدس محذوف / مقصور است که ظاهراً چون در همان بحر مثنوی «گلشن راز» به نظم درآمده و هر دو مثنوی کوتاه عرفانی است. برخی از مریدان پوریای ولی از او می‌خواهند که شرح دهد سر عبادات و طاعات چیست و به تعبیر خود در این مثنوی، معنی و حقیقت آنها چیست؟ او «کنز الحقایق» را توضیح همین حقیقت‌ها و باطن و سر طاعات مسلمین به نظم درآورده است و از فرایض و طاعات و نیز معتقدات و باورهای مسلمانان تأویل‌هایی باطن‌گرایانه و عرفانی ارائه کرده است.

از حدود نود و دو سال پیشتر از اکنون که مرحوم علامه محمد قزوینی (متوفی ۱۳۲۸ ش) با یادداشتی راجع به پوریای ولی محققان پس از خود را در پژوهش درباره پوریای ولی راهنمایی کرد تا به حال هنوز کتاب یا رساله‌ای عالمانه که پوریای ولی را به درستی بشناساند تألیف نشده است و ابهام‌ها و پرسش‌ها درباره این شخصیت تاریخی که در هاله‌ای از افسانه ناشناخته مانده باقی است. پهلوان محمود خوارزمی (متوفی (۷۲۲ ق مشهور به پوریای ولی که بوده و چه می‌اندیشیده است و چرا اینگونه که هست نزد مردم ایران و مردم برخی از کشورهای آسیای میانه محبوب و پرآوازه مانده است؟

در این تحقیق نخست ریشه‌یابی می‌شود که چرا کسانی مانند پوریای ولی به چنین جایگاهی والا و محبوبیتی بسیار نزد توده‌های عوام رسیده اند و باورهای توده‌های مردم درباره پوریای ولی چیست و سپس شخصیت واقعی پوریای ولی در تاریخ جست‌وجو می‌شود. در بخش سوم ضمن شناسایی کنز الحقایق یگانه منظومه‌ای تعلیمی که از پوریای ولی به جا مانده است معتقدات و تعلیمات وی بر اساس این مثنوی عرفانی بررسی می‌شود؛ و در پایان این سخن آثاری پژوهشی که درباره پوریای ولی تاکنون منتشر شده است معرفی می‌شود تا خواننده با پیشینه پژوهش درباره پوریای ولی آشنا شود و درباره کاری که در این کتاب عرضه شده است به درستی داوری کند.

باور به قهرمانی افسانه‌ای و مقدس
در حوزه فرهنگی ایران بزرگ یعنی افزون بر کشور ایران امروزی سرزمین‌های اطراف آن هم که فرهنگ چند هزار ساله ایرانی در آنها پابرجاست و حضور نوروز یا رواج و نفوذ زبان فارسی از نشانه‌های این تداوم فرهنگی در آن‌هاست توده‌های مردم در طی قرون و اعصار در ضمیر ناخودآگاه خود همواره به انسانی نیاز داشته‌اند و آرزوی کسی را داشته‌اند که در ذهن خود باور داشته باشند که آن شخص صفت‌ها و ویژگی‌های خدایی دارد تا او را تقدیس کنند، به او سر بسپارند بی چون و چرا فرمانبردارش شوند و نیازها و آرزوهای خود را از او بخواهند که برآورده کند. بسیاری وقت‌ها این انسان آرمانی خداگونه را در ذهن خود برساخته‌اند و به قهرمانی افسانه‌ای و مقدس باور داشته‌اند یا شخصیت‌های نامور و برجسته حکیم و عارف در گذشته را در ذهن و اندیشه خود چنین انسانی پنداشته برای او مقبره و بارگاهی ساخته و در آنجا با او راز و نیاز کرده‌اند. سرچشمه چنین نیاز روحی و چنین رفتارهایی به هزاران سال پیش مرتبط است.

کتاب «پهلوان محمود پوریای ولی و کنزالحقایق وی» تحقیق و تصحیح مهران افشاری در ۲۶۰ صفحه از سوی بنیاد موقوفات افشار با همکاری نشر سخن منتشر شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...