نشست نقد و بررسی کتاب «حادثه‌جو؛ رخ‌به‌رخ با امین‌آقا فرزانه» در کتابفروشی چشمه‌ کارگر برگزار شد. این جلسه با حضور علاقه‌مندان و سخنرانی لیلی گلستان، آرش راهبر، مهدی افشارنیک و همچنین با حضور مزدک علی نظری نویسنده‌ی کتاب و امین فرزانه برگزار شد و حاضرین به نقد و بررسی کتاب پرداختند.

حادثه جو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، لیلی گلستان، نویسنده و مترجم، از اهمیت و تاثیر جدی پرسش‌های مزدک علی‌نظری از امین فرزانه گفت و تاکید کرد که سوالات خوب و زیرکانه‌ای که نویسنده از سوژه‌اش پرسیده، توانسته کتاب را بسیار شیرین و خواندنی کند.
او با اشاره به ویژگی‌های شخصی و منحصربه‌فرد سوژه‌ی کتاب گفت: امین فرزانه، شخصیت و کاراکتری جالب دارد و در طول دوبار خواندن پیاپی کتاب، به خاطر جذابیت‌های فراوان مصاحبه‌شونده، لبخند از لبم محو نشد.

گلستان در ادامه گفت: عنوان حادثه‌جو، باری جدی به کتاب داده است. البته که کتاب جدی است اما زندگی لاتی‌ است که به لوتی تبدیل شده.
لیلی گلستان در انتهای صحبت‌هایش افزود: کار مهم مزدک علی نظری، بازبینی خاطرات امین فرزانه بود و چیزی که این کتاب را کتاب کرده، همراهی نویسنده و امین فرزانه در محله‌های قدیمی و پُرخاطره‌ است.

سه نقد به حادثه‌جو
در ادامه‌ جلسه، مهدی افشارنیک روزنامه‌نگار و نویسنده، با اشاره به اهمیت این کتاب در تاریخ‌نگاری عیاری و پهلوانی بعد از انقلاب گفت:‌ قشر و طبقه‌ی لات‌های جنوب شهر، برخلاف چیزی که امروزه در فیلم‌ها و رسانه‌ها با عنوان شرارت‌طلب معرفی می‌شوند، کارکرد مهمی در نهادسازی دارند و سرمایه‌های اجتماعی را به گردش درمی‌آورند.

او در سه زمینه به کتاب نقد وارد کرد و گفت: باید به این سوال پاسخ داد که شخصیت‌هایی چون امین فرزانه که چهاردهه‌ بعد از انقلاب را زیسته‌اند کجای جامعه بوده‌اند و چه فعالیتی می‌کردند؟
افشار نیک اذعان کرد که پاسخ به این سوالات یکی از نقاط مغفولی است که مزدک علی نظری به سراغشان نرفته و نقش تاریخی امین فرزانه در برهه‌های مختلف چون جنگ، دوره‌ی سازندگی و... مشخص نیست.

او افزود: انتقاد بعدی به مبهم‌بودن نقطه‌ی تغییر و تحول شخصیت امین فرزانه و اهمیت همسر و خانواده‌ی او در این موضوع بود.
نکته‌ دیگری که افشارنیک به آن اشاره کرد، موضوع جایگاه و نسبت امین فرزانه با قدرت بود. افشارنیک تاکید کرد که کتاب در این زمینه‌ها پاسخ مشخصی به مخاطب ارائه نمی‌کند.

فرزانه و تهران در هم تنیده‌اند
در ادامه‌ جلسه، آرش راهبر روزنامه‌نگار، در صحبت‌هایش به قالب کتاب اشاره داشت که در فرم گزارش-گفتگو نوشته شده است و ادامه داد: مزدک علی نظری، به‌خوبی از تجربه‌ روزنامه‌نگارانه‌اش در روند تولید این اثر استفاده کرده و توانسته به فرم جذابی دست پیدا کند. او در نقاط مختلف شهر امین فرزانه را همراهی می‌کند و سراغ موقعیت حادثه‌هایی می‌رود که برای او رخ داده است.

او در ادامه گفت: فرم کتاب به‌خوبی توانسته امین فرزانه را به مخاطبینی که شاید هیچ شناختی از او نداشته‌اند بشناساند. شخصیت تهران و شخصیت امین فرزانه بسیار درهم تنیده است و تهران به‌وجودآورنده‌ چنین فرهنگی است. این جغرافیا قابل تحقیق است و باتوجه به اینکه تهران در ۲۰۰ سال اخیر پایتخت بوده است، بررسی حوزه‌ی پهلوانان نکته‌ی جالبی بود و حضور پهلوانان در کنار سلاطین و جشن‌های پهلوانی مختلف، مسائل قابل‌تاملی را مترصد توجه می‌کند.

مزدک علی نظری

چالش‌های نوشتن حادثه‌جو
مزدک علی نظری
، نویسنده‌ کتاب و روزنامه‌نگار، ضمن تشکر از حاضرین و بازخوردهای مهمی که درباره‌ی اثر ارائه داده‌اند اشاره کرد که سابقه‌ی روزنامه‌نگاری‌اش کمک شایانی در روند طرح‌ریزی اولیه‌ی این کتاب داشته است.
او ادامه داد: روایت این کتاب، قرار بود در ابتدا به شکل مستند باشد و اکثر بخش‌هایی که در کتاب آمده، به صورت ضبط‌شده موجود هستند و در تهیه‌ی کتاب بسیار کمک‌کننده بودند.

علی‌ نظری در ادامه‌ی صحبت‌هایش درباره‌ی روند تدوین کتاب، از چالش‌هایی که تجربه‌کرده بود گفت: خودسانسوری در نگارش باعث شد که برخی مطالب را نتوانم به خوبی بنویسم و در بخش‌هایی هم به هوش مخاطبم اعتماد کرده‌ام. بعد از این‌که تدوین کتاب را تمام کردم و دوستان جامعه‌شناس کتاب را خواندند، به نگارش موضوعاتی اشاره کردند که می‌توانست جنبه‌ای جامعه‌شناسی هم به کتاب بدهد.

مزدک علی نظری در اخر با اشاره‌ای به نقدها و اهمیت‌شان، صحبت‌هایش را به پایان برد.

لات و اراذل تفاوت‌های زیادی دارند
در پایان جلسه، امین فرزانه نیز دقایقی را به گفت‌وگو با حاضرین پرداخت. او با اشاره به این‌که لات و اراذل تفاوت های زیادی دارند گفت: لات با اراذل متفاوت است. ما با سختی زندگی کرده‌ایم و مردم را دوست داریم. افرادی که مخل آسایش مردم می‌شوند، اراذلند و لات نیستند.

امین فرزانه در پایان صحبت‌هایش، به پرسش حاضرین درباره گرفتن رضایت محکومین به اعدام گفت: خانواده‌ی متوفی، عزیز از دست داده است و رضایت دادن به این راحتی نیست. این پرونده‌ها مربوط به مسائلی‌ست که شاید برای همه اتفاق بیفتد و نه جرم‌هایی چون تعرض و ... .

امین فرزانه

امین فرزانه تاکید کرد: تا کنون رضایت ۴۸۵ محکوم به اعدام را از خانواده‌ شاکیان گرفته و آن‌ها را از طناب دار نجات داده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...