نشر هنوز از مجموعه کتاب‌های «ادبیات و زندگی» خود کتاب «تسکین» [Recovery: Vintage Minis] نوشته هلن مک‌دونالد [Helen Macdonald] و ترجمه غزاله شعبانی را منتشر کرد.

تسکین» [Recovery: Vintage Minis] هلن مک‌دونالد [Helen Macdonald

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «تسکین» با شمارگان هزار نسخه، ۱۵۰ صفحه و بهای ۴۹ هزار تومان منتشر شده است.

مجموعه کتاب‌های «ادبیات و زندگی» شامل گزیده از نوشته‌های برخی از بزرگترین نویسندگان جهان درباره تجربه‌هایی که زندگی انسان را می‌سازند. این کتاب‌های کوچک در عین اختصار، اصالت نوشتار را حفظ کرده‌اند و طیف وسیعی از موضوعات را در بر می‌گیرند – از تولد گرفته تا مرگ – و هر آنچه در فاصله این دو اتفاق می‌افتد.

کتاب «تسکین» از کتاب «ق مثل قوش» هلن مک‌دونالد گرفته شده است و روایتی است صادقانه از نبرد نویسنده با اندوه طی فرآیند سخت اهلی شدن قوش و غیراهلی شدن خودش، کتابی است درباره خاطره و طبیعت و نژاد و ملیت و اینکه چگونه می‌توان مرگ را با زندگی و عشق پیوند داد.

«ق مثل قوش» آمیزه‌ای خارق العااده از نگارش درباره طبیعت و مجموعه خاطرات اوست که بلافاصله در لیست کتاب‌های پرفروش قرار گرفت و اولین مجموعه خاطراتی بود که جایزه ادبی سمیوئل جانسن را برد.

کتاب شامل ۱۱ بخش به ترتیب با این سرفصل‌هاست: «فقدان»، «دنیاهای کوچک»، «سفت گرفتن»، «مراسم گذار»، «زنگ برای چه کسی»، «نابودی»، «روز سیب»، «یادبود»، «مکان‌های جادویی»، «دنیای تازه» و «خاطرات زمستان».

هلن مک دونالد در شهرستان ساری در جنوب شرقی انگلستان بزرگ شد. مکانی که با تأثیر روی نویسندگی‌اش به او اعتبار بخشید: «بعد از فشارهای مدرسه، ساعت‌ها در جاده‌های شنی پرسه می‌زدم، تغییر فصل‌ها را از صدای جنگل و کشتزار می‌آموختم. مشاهداتم را در دفاتر خاطراتم می‌نوشتم: شب پره‌ها و روباه‌ها، کرم‌های تنبل، مارها، پرنده‌های شبگرد، جغدها.»

هلن مک دونالد از کودکی مصمم بود قوش باز شود، اصطلاحات تخصصی را یاد می‌گرفت و تمام کتاب‌های کلاسیک را مطالعه می‌کرد. سال‌ها بعد وقتی پدرش می‌میرد عمیقاً دچار اندوه می‌شود و ذهنش را با تربیت طرلان خودش مشغول می‌کند. او میبل (اسم قوش خانگی‌اش) را به قیمت ۸۰۰ پوند در اسکله اسکاتلند می خرد و به خانه خودش در کیمبریج می‌آورد؛ آماده قدم گذاشتن در مسیر طولانی و عجیب تلاش برای تربیت این حیوان وحشی می‌شود.

او در دانشگاه کیمبریج ادبیات انگلیسی خواند و پیش از آنکه تدریس در آنجا را آغاز کند به ابوظبی رفت تا به شیخ‌های عرب پرورش قوش‌های شکاری را آموزش دهد. قبل از نگارش کتاب «ق مثل قوش» تاریخچه‌ای آکادمیک در باب قوش بازی نوشت. او یک ستون دائمی در مجله نیویورک تایمز دارد و با طوطی‌اش که بردول نام دارد در سافولک زندگی می‌کند. می‌گویند که او هنوز سه تا از پرهای میبل را در شیشه‌ای روی میز کارش نگه داشته است.

................ هر روز با کتاب ................

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...