خود بودگی؛ شهامت معمولی بودن | الف


من ناکاملم و کمبود دارم. دوست داشتنی نیستم. دیگران مسخره‌ام می‌کنند. کارها را نصفه و نیمه رها می‌کنم و اصلا نمی‌دانم از زندگی چه می‌خواهم. هر روز یک چیزی را تجربه می‌کنم و چندی بعد رهایش می‌کنم. یک آدم معمولی انعطاف ناپذیر شکست خورده پر مشکلم. کناره گیرم و زیاد سکوت می‌کنم. خشم، پر از خشمم. و هزاران عیب دیگر. همه اینها چقدر خوب است!

ناستودنی های ستودنی دکتر سید حمید آتش پور و سامیه سادات آتش پور

دکتر سیدحمید آتش پور، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان و سامیه سادات آتش پور، کارشناس بازی درمانی و مشاوره کودک، در «ناستودنی‌های ستودنی» از ناستودنی‌های ستودنی می‌گویند. در واقع وجوه مثبت منفی‌ها را بر می‌شمرند. مولفین کتاب اولین ناستودنی که می‌ستایند، معمولی بودن است، زنده باد معمولی بودن!

«تو بزرگی! تو در حال انجام دادن بزرگترین کارها هستی! تو بی‌همتایی! تو بی‌نظیری! این نوع خودباوری‌های خودفریبنده می‌تواند به طور مسری به دیگران سرایت کند و جمعی را برای مدتی به خود مشغول سازد. حس اعتماد به نفس کاذب، بی‌نظیر بودن در جهان و احساس موفقیت بی‌بدیل و البته حس شکست ناپذیری، مجموعه احساسات، حالات و وضعیت‌های روان شناختی است که ممکن است در چنین جمعی رشد کند... ورود به زندگی یعنی دیدن دیگران، دیدن ضعف‌ها و جنبه‌های منفی خود، مشکلات خود و تحمل مصائب زندگی و تلاش مداوم برای حل مشکلات و در یک کلام یعنی معمولی بودن.»

لحظاتی بودن با هر آنچه که هست خیلی شیرین است. در آغوش کشیدن و خیر مقدم به اضطراب به جای فرار از آن. غوطه ور شدن در دریای شرم ناکاملی‌ها و اشتباهات به جای ندیدن آن و در آخر همنشین بودن با غم تنهایی به جای انکار آن.

یک ناستودنی دیگر که دو نویسنده کتاب برشرمردند و من خیلی دوست داشتم «زنده باد خشم» بود: «همه‌ی ما اذعان داریم که خشم بخشی ضروری از زندگی است و هر گاه که دلسرد و ناامید می‌شویم، قادر است با قدرتی که دارد، ما را نجات دهد و نوعی آمادگی برای عمل و بروز قدرت ایجاد کند. در عین حال، همین احساس و نیروی درونی ما قادر است همه چیز را بر هم زده و سازگاری و سازمان دهی روانی-اجتماعی ما را به خطر اندازد. به نظر می‌رسد با بروز خشم و غافل شدن از نیروی قدرتمند آن می‌توانیم جنون را در افراد عادی مشاهده کنیم... تامل بر خشم قادر است ما را به سطح بالاتری از خودآگاهی سوق دهد.»

«ناستودنی‌های ستودنی» کتابی است کم حجم، اما تعداد صفحات کمش نباید مخاطب را دچار این پیش داوری کند که با اثری کوچک روبه‌روست. نویسندگان کتاب از زبان و بیانی موجز استفاده کرده اند و در حجمی اندک مطالبی بسیار گنجانده اند. اتفاقا این شیوه کار خواننده را آسان‌تر ساخته و برخلاف پاره‌ای آثار که حشو و زوائد باعث خسته کردن خواننده و یا پنهان مانده معنای اصلی می‌شود، کوشیده اند درست سراغ اصل مطلب بروند. از این جهت می‌توان گفت که «ناستودنی‌های ستودنی» اثری است که مطالب و معنای زیادی را در دل خود جا داده است و از سوی دیگر از این حسن برخوردار است که محتوای کتاب، تالیف متخصصی است ایرانی، نه ترجمه. با توجه به خیل کتابهای ترجمه‌ای که در این حوزه منتشر می‌شوند و بسیاری نیز از آن کیفیت لازم برخوردار نیستند، همین که ناشر به متنی تالیفی توجه کرده و آن را در اختیار خوانندگان قرار داده باید بدان توجه کافی کرد. بنابراین خواندن این کتاب را به هر کسی که خواهان آن است که قدری بیشتر «خود» باشد، توصیه می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...