دروازه مصر باستان | الف


نمی‌دانم کتاب «فرعون‌ها هم می‌میرند» اثر الیزابت پین را خوانده‌اید یا نه. اگر به آثار تاریخی و کوتاه علاقه دارید، گزینه‌ی خوبی‌ست، به‌ویژه که هنوز هم خیلی ارزان‌قیمت است! این کتاب، که مترجم خوب و گمنام و فقید، آقای حسن پستا ترجمه کرده، با ماجرای کشف «سنگ رشید» یا همان «روزتا استون» آغاز می‌شود. ناپلئون بناپارت مصر را فتح کرده و ارتش او مشغول شخم زدن آن سرزمین کهن و اسرارآمیز است. ماه اوت سال 1799، در ضمن یک حفاری، یکی از فرماندهان ارتش فرانسه، سرگرد پی‌یر بوشار، سنگ عجیبی را کشف می‌کند که حکاکی‌هایی به سه خط مختلف روی آن کنده‌کاری شده است.

خلاصه کتاب آشنایی با هیروگلیف» [Hieroglyphs : a very short introduction] پنولوپه ویلسون [Penelope Wilson]

یکی از آن خطوط هیروگلیف است و دوتای دیگر یونانی و دموتی (این خط اخیر صورت تغییریافته و پیشرفته‌ی هیروگلیف است). تا آن زمان هنوز خط هیروگلیف رمزگشایی نشده بود و هیچ‌کس از آن خط تصویری سر درنمی‌آورد؛ اما یونانی چرا. اگر آن سه خط یک مطلب را بیان می‌کردند؛ پس لابد هیروگلیف نیز همان را می‌گوید که به یونانی نگاشته شده است. پس حالا کافی‌ست معنای نشانه‌های هیروگلیف را بر اساس محتوای متن رمزگشایی کنند. و کردند؛ البته این کار 23 سال طول کشید. و آن واقعه سرآغاز خواندن نوشته‌های بسیاری شد که از تمدن مصر باستان به زبان هیروگلیف به‌جا مانده بودند و از آن طریق دروازه‌ای به روی تمدن شگفت‌انگیز مصر باز می‌شود و با زندگی و مرگ فرعون‌های مصر آشنا می‌شویم و... . کتاب خانم الیزابت پین اثر تاریخی جذابی است.

کتاب «آشنایی با هیروگلیف» [Hieroglyphs : a very short introduction] اثر خانم پنولوپه ویلسون [Penelope Wilson] هم اثر علمی جذابی است. او یک گزارش جامع و تحلیلی از خط هیروگلیف می‌دهد و برای این منظور به خیلی قبل و بعد از آن سر می‌زند. به عبارت دیگر، دامنه‌ی زمانی این کتاب از پنج هزار سال قبل از میلاد تا دوره‌ی معاصر است.

کتاب با توضیح اصل نوشتن در مصر باستان آغاز می‌شود و نویسنده خاستگاه نوشتار در آن دوران را در اولین فصل توضیح می‌دهد. پس از آن، به ظهور خط هیروگلیف در فصل دوم می‌پردازد. سپس، از فصل سوم تا پنجم، انواع و اقسام کاربردهای خط هیروگلیف و چگونگی به‌کارگیری‌اش را شرح می‌دهد. به‌علاوه، خط هیروگلیف مانند هر خط دیگری، در گذر کند و طولانی زمان، ثابت نماند و دچار دگردیسی شد. در این چند فصل با دگردیسی‌های هیروگلیف و مصادیق آن آشنا می‌شویم. در فصل ششم، چگونگی رمزگشایی آن را در قرن نوزدهم توضیح می‌دهد. فصل هفتم و پایانی به وضعیت خط هیروگلیف در دوره‌ی معاصر اختصاص دارد و این‌که امروزه با آن و درباره‌ی آن چه می‌کنند.

خط هیروگلیف، که متشکل از صدها نشانه است، هم از چپ به راست نوشته می‌شود و هم برعکس! هم افقی نوشته می‌شود و هم عمودی! سازوکار و منطق درونی این خط هم جالب است و هم آموزنده. حتی برای کسانی که در عرصه‌های دیگر فعالیت می‌کنند نیز نکات الهام‌بخشی دارد. برای نمونه، برای فعل شنیدن از تصویر جغد استفاده می‌شود و برای فعل پنهان کردن و پنهان شدن از تصویر لاکپشت؛ از این‌رو که لاکپشت عادت دارد خود را در گل‌ولای ته آبگیر پنهان کند.

با همه‌ی این اوصاف، هنوز هم تعداد بسیار زیادی از کتیبه‌های مصر باستان خوانده نشده‌اند. اگرچه خط هیروگلیف رمزگشایی شده، اما خواندنش خیلی هم راحت نیست. چرا؟ مثال بزنم. خط خرچنگ قورباغه‌ی خودم (با توجه به ابعادش، عنوان مورچه‌موریانه‌ای بهتر به‌ش می‌آید) که هرچند به زبان فارسی است که رمزگشایی شده اما خواندنش به‌قدری دشوار است که گاهی خودم نیز نمی‌فهمم چه نوشته‌ام.

خط هیروگلیف هم از جهت شکل و شمایل و هم از جهت معنی هنوز جذابیت خودش را دارد و علاقمندان زیادی را به خود جلب کرده است. کلاس‌ها، کارگاه‌ها، دوره‌ها، سی‌دی‌های آموزشی و انواع و اقسام برنامه‌های حقیقی و مجازی آموزشی برای خط هیروگلیف در دنیا رواج دارد و چه‌بسا خیلی‌ها اگر با آن آشنا شوند، شور و شوق خواهند یافت که آن را بیاموزند. شاید شما هم یکی از آن‌ها باشید.

کسانی که خط هیروگلیف را بیاموزند، علاوه بر این‌که می‌توانند کتیبه‌های شگفت‌انگیز را بخوانند، نیز می‌توانند به این خط بنویسند! و چه کیفی دارد، چه کلاسی دارد، نوشتن به زبان هیروگلیف حتی اگر جمله‌ای باشد مثل «گوش فرادار، من گرسنه‌ام.» جالب است بدانید که متخصصان برنامه‌های کامپیوتری مرتبط با هیروگلیف ساخته‌اند؛ حتی برنامه‌ای که می‌تواند متن هیروگلیف تولید کند؛ چیزی شبیه به برنامه‌ی «ورد»! وانگهی، این دستاورد فرهنگی باستانی برای ذهن امروزی هم افق‌گشایی می‌کند.ز

فرهنگ فقط فرهنگ خودی نیست؛ فرهنگ «دیگری» هم است. هرچه فرهنگ از ما دورتر باشد، نه‌فقط افق ذهنی ما را وسیع‌تر می‌سازد، بلکه چشم ما را به روی فرهنگ خودی نیز بیشتر باز می‌کند. در مقایسه‌ی میان برساخته‌های دو فرهنگِ متفاوت فضایی آشکار می‌شود که ذهن انسان مجال فهم و فراروی پیدا می‌کند. اما فارغ از این نکته، اهمیت خط هیروگلیف برای شناخت تمدنی مصر در عرصه‌ی جهان این است:

«رشته‌ی مصرشناسی با رمزگشایی هیروگلیف آغاز شده است. متن‌ها دانش ما از مصر باستان را کامل می‌کنند و بدون آن‌ها فهم ما از فرهنگ باستانی تنوع چندانی نخواهد داشت. باستان‌شناسی اطلاعاتی را از زمینه‌های معماری، شواهد مادی از آداب دینی و تدفینی، کالاهای خاص تولیدشده برای نخبگان، و گاه حتی اجساد خود مصریان به دست داده است. با این همه، متن‌ها آگاهی‌هایی از نام‌های این مردم و پیشه‌ی آن‌ها، افکار، سروده‌ها و علایق ایشان به ما داده‌اند و بدین ترتیب دیدگاه آنان را نسبت به کیهان، یا چیزهای کوچک‌تری را که دغدغه‌ی آنان بوده است، بر ما آشکار ساخته‌اند. این افکار شخصی، اظهارنامه‌های مالیاتی، امور جزیی زندگی، و حتی حوادث حکومتی مهم، از دیگر زمینه‌های باستان‌شناختی به ما نمی‌رسند و برای مثال، نمی‌فهمیدیم که آمِنِمحِت یکم به قتل رسیده است، اگر نبود متنی آموزشی که با مرگ او شروع می‌شود و در ادامه‌ی متن، روان وی پسرش را اندرز می‌دهد. گزارش‌های دادگاه‌ها محاکمه‌های سرقت از آرامگاه‌ها را با جزئیات شرح می‌دهند و تصویری از فساد و قانون‌شکنی در مصر اواخر پادشاهی نو را ارائه می‌کنند و نشان می‌دهند که بقای کرانه‌ی غربی در تِبِس اساساً ثمره‌ی همین دستبرد به آرامگاه‌ها بوده است. سخن آخناتن خطاب به خدای خویش، گفتاری شخصی و تأثیرگذار است، پاسخ نامه‌های مردگان از مصیبت و عشق پس از مرگ سخن می‌گوید، لطیفه‌های قایقرانان در باتلاق‌های پاپیروس زندگی را به گذشته می‌برد، و دیدار آمون با مادر حت‌شپوست آکنده از اشارات جنسی و کامجویی است. در مصر باستان‌شناس از هیروگلیف گریزی ندارد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...