نشانه‌شناسیِ شهر در فرهنگنامه‌ی زنانه و مردانه | الف


پرسش اول اینست که "اگر از شما بخواهند شهری که در آن ساکن هستید را توصیف کنید، چه بخشی از آن و چه توصیفی از آن خواهید داشت"؟ اندیشیدن به این پرسش سبب می‌شود آن بخش مهمی که ارتباط مابین شما و شهرتان را شکل می‌دهد مشخص شود، تا بتوانید به پرسش دوم بیاندیشید؛ این پرسش که "چرا چنین تعاریفی از شهر در رویکرد شما جا خوش کرده‌اند و به چه دلیل ابعاد مهمی از شهر و مکانی که در آن زندگی می‌کنید در ذهن‌تان نقش بسته است"؟ بعد از این مرحله با پرسش سوم روبرو خواهید شد که "آیا می توان ادعا کرد چنین شناختی از مکانی که در آن زندگی میکنید نمایانگر ابعاد مختلف و جزئیات مهم است و آیا می توانید ادعا کنید شهرتان را خوب شناخته اید"؟

شهر و جنسیت [cities and gender

ممکن است بپرسید چه ضرورتی در شناختِ ابعاد مختلف شهرمان وجود دارد. ممکن است تصور کنید بررسی و واکاوی در این موضوع وظیفه و دغدغه‌ی متخصصین جامعه‌شناسانِ شهری و سیاست‌گذاران شهری است. اما "آگاهیِ دیدگاهی" چیز دیگری می گوید. "آگاهی دیدگاهی Standpoint Awareness" به ما می‌گوید آن‌چه به‌عنوان شهر در معنای کلی آن می‌شناسیم تحت تأثیر نظامی از باورهای تاریخی است که به مرور زمان چهره‌ی شهر را شکل داده‌اند و اگر قصد دارید تعریفی از شهر داشته باشید باید چنین نظامی را به خوبی بشناسید. هم‌چنین مطالعه در تنوّع واقعیت‌ زیسته‌ی انسان‌ها می‌تواند درکِ شیوه های نشانه‌های جنسیتی در شهر را افزایش داده و افق نگاه‌تان را گسترده‌تر کند.

اما درکِ ایده‌ی "شهر و جنسیت" [cities and gender] نیازمندِ بازبینی بر این مفاهیم به طور جداگانه و هم‌چنین سنجش دوباره ی این مفاهیم است تا بتوان فارغ از جنسیت به‌ معنای عام آن، ابزار و تکنیکی مناسب برای فهمِ آن فراهم کرد. گروهِ نویسندگان کتابِ "شهر و جنسیت" چنین رویکردی به طرح مسأله دارند. آن‌ها در آغاز، ذهن خواننده را از مفهوم جنسیت به‌عنوان برساختی اجتماعی و فرهنگی پالایش می‌کنند و با بررسی روابط قدرت و ساختارها، نگاه خواننده را آموزشی دوباره می‌دهند. مسیر آنها مسیرِ کشفِ نمادها در زندگی روزمره و یافتنِ عوامل تأثیرگذارِ پشتِ صحنه‌ی جامعه بر ساختار و فضای شهری می‌باشد و به همین دلیلِ درست، این کتاب دایره‌ی وسیعی از خوانندگان را در برمی‌گیرد؛ چه دانشجویان و پژوهشگران حوزه‌ی شهری و چه علاقمندان به شناختِ موضوع شهر و تقابل آن با جنسیت.

کتاب از سه بخش کلی و ده فصل تشکیل شده است. ترتیب فصول به گونه‌ای است تا خواننده با موضوع نه چندان آشنای شهر و جنسیت، بصورت جامع آشنا شود تا بتواند پابه‌پای این کتاب، نگاهی جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه به این مقوله داشته باشد. مباحث مهمی در حوزه‌های مختلف جامعه‌شناسی، مانند مفاهیمِ توسعه، ساختارگرایی، فرهنگ و زندگی روزمره، اقتصاد و فمینیسم و پسافمینیسم، پایه های اصلی در طرح چنین پژوهشی است. رویکردهای مختلفی که به‌ خوبی پرداخته شده‌اند و ارزش کاربردی این اثر را بالا برده‌اند. این کتاب تکلمه‌ای است بر مطالعات شهری که سرآغاز آن در قرن نوزدهم به وقوع پیوست و با روشن کردن مسیر تکامل آن، خواننده را به درکی متوسط و رضایت‌بخشی از چنین رویکردی خواهد رساند. همچنین با مقایسه‌ای هنرمندانه، موضوعِ چنین پژوهشی در قالب مفاهیم بین المللی بررسی شده است و شهر را نه تنها به مثابه مکان، بلکه در قالب قدرت، زمان و تاریخ به تصویر می‌کشد.

آنچه به ارزش این کتاب افزوده است، شیوه‌ای است که توسط آن مخاطب درگیریِ فعالانه‌ای با موضوعات مورد بررسی خواهد داشت. به این ترتیب که در هر بخش، برای ارجاع خواننده به منابع مورد نظر، آدرس‌های اینترنتی اضافه شده است تا خواننده بتواند مستقیما به پژوهش‌ها و منابعی که از آن‌ها نام برده می‌شود دسترسی پیدا کند. اغلب، پیدا کردن عناوین و منابع ذکر شده در کتاب‌ها و نشریات به سهولت امکانپذیر نیست اما با روشی که در این کتاب به کار رفته است، می‌توان در حین مطالعه‌ی آن، از خستگی و کسالت زمان مطالعه‌ی مباحث سنگین آن اندکی کم کرد و گشت و گذاری در منابع ذکر شده داشت. به‌علاوه، مثال‌های متعدد و توضیحات کاملی که بر هر واژه و مفهوم، در پاورقی‌ها آورده شده است، به میزان زیادی بر فهمِ ساده‌تر از موضوع دشوار و بزرگ جنسیت و شهر تأثیرِ مثبت گذاشته است. همین‌طور می‌توان به کادربندی‌های طراحی شده در خلال متون کتاب اشاره کرد که مفاهیم مهم و اطلاعات وسیعی از "بردگی مدرن، نظریه مدرنیزاسیون، منافع جنسیتی عملی و استراتژیک، فمینیسم چیست" و از این دست مفاهیم کلیدی را تا رویدادهای مهم تاریخی و اجتماعی مانند "از چکمه‌های کارگری تا پوتین‌های ساق‌بلند، قتل و قطع عضو در بصره و گواتمالا، فرسایش تعادل خانه-کار-زندگی در دره سیلیکون" در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

اگر پژوهشگرید یا قصد پژوهش در زمینه‌ی جنسیت و حوزه‌ی زنان دارید و یا تمایل به شناخت بهتر رویکرد فمینیستی دارید، این اثر مهم می‌تواند به مقدار قابل توجهی اطلاعات کافی در اختیارتان بگذارد و نیازتان را برآورده کند. بعد از مطالعه این اثر، نگاه‌تان به شهر و سیاست‌های شهری، علمی‌تر، دقیق‌تر و کارشناسانه‌تر خواهد بود.

[ کتاب «شهر و جنسیت» اثر هلن جارویس، پاولا کانتور و جاناتان کلاک با ترجمه محمود شارع پور در 575 صفحه و توسط نشر علمی و فرهنگی منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...