نشست نقد و بررسی کتاب «افغانی کِشی» اثر محمدرضا ذوالعلی با حضور علیرضا حسن‌زاده معاون پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی، عارف حسینی نویسنده و شاعر و سیدپیمان حقیقت‌طلب مدیر پژوهش‌های انجمن دیاران، عصر دیروز دهم تیرماه در سرای اهل قلم برگزار شد.

افغانی کشی محمدرضا ذوالعلی


«افغانی کِشی» تجربه زیسته نویسنده است
به گزارش ایبنا، در ابتدای برنامه عارف حسینی درباره این کتاب بیان کرد: «افغانی کِشی» تقابل دو مثلث عشقی است. دو شخصیت اصلی این رمان، رسول با سه مرد و فیروزه با سه زن درگیراند. واژه افغانی‌کشی مربوط به شغلی می‌شود که افغانستانی‌هایی که به صورت غیر مجاز در ایران زندگی می‌کنند را جا به جا می‌کند که اکثرا ماشین‌هایی از زاهدان یا بندرعباس به سمت مرکز ایران حمل آنها را حمل می‌کنند، همان‌طور که در جایی از داستان اشاره شده، دوازده یا سیزده نفر افغان را با یک ماشین حمل می‌کنند به طوری که چند نفری را هم در صندوق عقب ماشین جای می‌دهند.

این شاعر همچنین خلاصه‌ای از این داستان بیان کرد: شخصیت اصلی داستان رسول، فیروزه و مادرش را به زاهدان می‌برد و قرار است فیروزه به افغانستان برگردد و با پسر عمویش ازدواج کند. در این مسیر اتفاقاتی رخ می‌دهد که در نهایت موجب دلبستگی این دو می‌شود. فیروزه دختری افغان است که در ایران زاده شده و علاقه‌ای ندارد که خود را افغانستانی نشان دهد و همه جا این هویت خود را پنهان می‌کند. همیشه از افغانستانی بودن خود شرمگین است.

در ادامه این نشست علیرضا حسن‌زاده اظهار کرد: یکی از نکاتی که این کتاب به درستی نشان می‌دهد و ما می‌توانیم آن را در سخنان کودکان و نوجوانان افغان مشاهده کنیم بحث دو تکه شدن هویتی است. گاهی کودکان افغان این شعر را می‌خوانند که دو وطن داشتن سخت است انقدر سخت که نمی‌دانم در کدام خانه بسازم. در این جا بی‌پناهی یا سردرگمی هویتی در همین عبارت کوتاه خود را نشان می‌دهد. در این کتاب جنگ و تجربه تلخ آن را می‌بینید. یک تجربه میان متنی قوی بین آنچه که در واقعیت وجود دارد با آنچه که نویسنده این کتاب به نگارش درآورده است.


بعد گفتمانی رمان ما را به باز اندیشی دعوت می‌کند
او همچنین بیان کرد: معمولا در شرایطی که فاصله طبقاتی وجود دارد یا صورت‌های خشن و دشوار از زندگی چون جنگ را می‌بینید و ظهور مهاجران و اجتماعات مختلف در کشورهایی که این اجتماعات را میزبانی می‌کنند، در آن حالت یک جامعه مرکزی و یک جامعه حاشیه‌ای وجود دارد، این جامعه حاشیه‌ای لزوما مهاجر نیستند و ما به این جامعه گروه‌‌های بی‌صدا می‌گوییم که می‌تواند کولبران، کودکان کار، کولی‌ها یا کودکان ایرانی-افغانستانی را شامل می‌شود.

وی افزود: در این حالت یک خرده روایت وجود دارد که برآمده از تجربه نزدیک یا تجربه زیستی است و از آن واقعیت‌ها حکایت می‌کند. در این حالت هنر یا ادبیات بازتاب صدای خاموش یا گروهای خاموش از طریق آنچه که مولف، رمان‌نویس یا هنرمند تولید می‌کند، است و درواقع صدای این گروه‌های خاموش از طریق آنچه که مولف بیان می‌کند به گوش می‌رسد و این در برابر روایت‌های کلان قرار دارد.

مدیر پژوهشکده میراث فرهنگی اظهار کرد: آنچه که هست در این صداها تکثر و چندگانگی تجربه‌ها را می‌بینید و روایت آدم‌های مختلفی را می‌شنوید که در ادبیات به آن چندگانگی معنایی می‌گویند و رودروری تک صدایی قرار می‌گیرد. در این جا مولف، محمدرضا ذوالعلی با آنچه که ما تجربه زنده می‌نامیم آشنا بود. به گونه‌ای تمام شخصیت‌های این داستان از دنیای واقعیت می‌آیند. بعد گفتمانی رمان اهمیت زیادی دارد به این دلیل که ما را دعوت به بازاندیشی می‌کند.

او درباره بازاندیشی گفت: باز اندیشی درباره میراث مشترکمان با افغانستان، و درباره زیست جهان، زیست دین و زیست آیین مشترکمان با آن‌ها مانند محرم، نوروز و مراسم‌ دیگر و این که ما چه تعریفی از هویت داریم و هویت‌های فراملی خود را در تعریف و ارتباط با کشورهایی چون افغانستان و تاجیکستان چگونه می‌بینیم. زمانی که تجربه رمان برآمده از یک تجربه واقعی باشد می‌توان تمام حلقه‌های اتصال بخش‌های جامعه را به خوبی انعکاس دهد. من در این رمان دو چیز مهم را به عنوان یک انسان‎شناس دیدم، یکی تجربه فقر و دیگری تجربه درد و بی‌پناهی. در فقر جامعه دچار مشکلات خودش است.

هنر و ادبیات اخلاق را در جامعه حفظ می‌کند
وی با بیان این که این رمان ادبیات سرگردانی و خیابانی دارد و همه عناصر موجود در داستان دست به دست هم دادند و نوعی تعلیق را به وجود آوردند اظهار کرد: زن در این رمان پا به میدان می‌گذارد، زن هم می‌تواند نماد سقوط باشد، مانند همسر رسول و هم می‌تواند سمبل روشنایی باشد، نویسنده در این کتاب به درستی نام دختری از روستای تاریک ماه را مهتاب انتخاب کرده است؛ در روستایی که همه چیز تاریک است یک دختر می‌تواند بارقه‌هایی از امید باشد.

این نویسنده با اشاره به این که جامعه‌ای می‌تواند مدعی اخلاق باشد که تولید و تالیف آثار هنری در آن بسیار باشد گفت: هنر و ادبیات اخلاق را در جامعه حفظ می‌کند و برای فاصله گرفتن از قوم‌مداری باید این قبیل ادبیات بیشتر تولید شود و اگر تجربه زیسته وارد رمان شود می‌توانیم دنیای دوستانه‌تر و همدل‌تری داشته باشیم.

در ادامه نشست نقد و بررسی کتاب «افغانی کِشی» عارف حسین بیان کرد: ادبیات جهانی است که دوست داریم آن را بسازیم نه بازنمایی جهانی که وجود دارد. درباره هنر هم چنین دیدگاهی وجود دارد و می‌گویند شاید چیزی شبیه به فلسفه باشد؛ فلسفه با حیرت در مقابل هستی آغاز می‌شود و قصد دارد که جهانی ذهنی مانند جهانی واقعی بیافریند؛ این امر درباره ادبیات هم صدق می‌کند؛ شخصیتی که در یک داستان به وجود می‌آید یا داستانی که آفریده می‌شود تنها زمانی که خوانده می‌شود زنده است و لزوما در دنیای بیرون وجود خارجی ندارند؛ یا نویسنده هنگام نوشتن چیزی را به واقعیت می‌افزاید یا چیزی را از آن کم می‌کند.

وی در ادامه با بیان این که ارزش وجودی انسان به اخلاقی است که به آن پایبند باشد گفت: نوعی از اخلاق، اخلاق ادبی است؛ در دنیای واقعی ما نمی‌توانیم به راحتی با روحیات افراد مختلف مانند انسان خلافکار، قاتل، روحانی یا فردی معتاد آشنا شویم اما ادبیات این اجازه را به ما می‌دهد که انسان‌های مختلف را بشناسیم. همچنین از نظر من تاریخی که در ادبیات موجود است بسیار قوی‌تر از تاریخی است که در کتاب‌های تاریخی نوشته شده است.

این نویسنده ضمن اشاره به خلاصه‌ای از داستان و زندگی فیروزه یکی از شخصیت‌های داستان، گفت: نوع رابطه‌ای که با یک مهاجر در این رمان رخ می‌دهد رابطه‌‌ای بر پایه سوء استفاده افراد از این فرد مهاجر افغان است و فیروزه دقیقا به همان جامعه‌ای دل می‌بندد که با او بی‌رحمانه رفتار می‌کند.

سید پیمان حقیقت‌طلب نیز با بیان این که این اثر رمانی بی ادعاست و قصد دارد صرفا داستان بگوید درباره ساختار رمان «افغانی کشی» اظهار کرد: این رمان از ساختار سفر قهرمان استفاده کرده است، به صورتی که از نقطه‌‌ای آغاز می‌شود و مراحلی را طی می‌کند و به سرانجامی می‌رسد. در واقع این رمان قابلیت فیلم شدن نیز دارد.

وی در پایان گفت: این کتاب گزاره‌هایی دارد که از جمله آن می‌توان به این امر اشاره کرد که نسل دوم مهاجران، مهاجر نیستند، فرآیندهای بسیار ریزی باعث تفاوت بین نسل اول و دوم مهاجران می‌شوند و این موارد است که اطلاق مهاجر به نسل دوم را کمی سخت می‌کند. نسل دومی‌های مهاجر در ایران دوست دارند ایرانی باشند و از طرفی اهل سکوت و مدارا نیستند در حالی که نسل اول فقط به زندگی در این جامعه اکتفا کردند و این مورد نیز در کتاب دیده می‌شود.

[رمان «افغانی کشی» نوشته محمدرضا ذوالعلی است در 328 صفحه و توسط نشر پیدایش منتشر شده است. این رمان برگزیده جایزه مهرگان ادب در سال 1395 شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...