نخبه‌ای که دست راست شهید همت بود | تسنیم


«گمشده مجنون» سی‌امین کتاب از مجموعه کتب بیست و هفتی‌های انتشارات 27 بعثت است که به زندگی‌نامه سردار شهید محمدرضا کارور یکی از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) با استناد به مستندات موجود به رشته تحریر در آمده است.

گمشده مجنون شهید محمدرضا کارور

شهید محمدرضا کارور در کودکی در کارگاه نجاری پدر به فراگرفتن این حرفه مشغول گشت. از آنجایی که روستای زادگاهش فاقد امکانات تحصیلی و آموزشی بود، به اتفاق خانواده به ورامین مهاجرت کردند. او ایام خود را با کار و تحصیل سپری می‌کرد ولی با این حال از اوضاع پیرامونش نیز غافل نبود.

وقتی به سن سربازی رسید با خود عهد بست به هیچ قیمتی حتی برای یک ساعت به رژیم طاغوت خدمت نکند؛ به ‌همین دلیل مجبور به فرار از خانه و کاشانه خود شد. جرمش علاوه بر فرار از خدمت سربازی، مبارزات سیاسی هم بود. او در اغلب صحنه‌های سرنوشت‌سازی که سال 1357 در تهران رخ می‌داد، حضوری فعال داشت و در عین حال با ادامه تحصیل (به صورت شبانه)، موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.در جبهه مسئولیت‌های متعددی را عهده‌دار شد. از جمله: فرماندهی گردان مقداد و مسئولیت طرح و برنامه تیپ 27 حضرت محمد رسول‌الله‌(ص). عزیمت به لبنان، ‌همراه شهید همت و حاج ‌احمد متوسلیان و همچنین فرماندهی گردان مالک نیز از دیگر فعالیت‌های محمدرضا بود.

«شهید محمدرضا کارور» یکی از نخبه‌های جنگ تحمیلی بود؛ او بازوی راست شهید همت محسوب می‌شد و در بیشتر عملیات‌ها همراه شهید همت بود، هنگامی که خبر شهادت کارور را به شهید همت دادند وی گفت: با شهادت محمدرضا کارور کمر من شکست.

کتاب حاضر نتیجه ساعت‌ها گفت‌و‌گو با بیش از 50 نفر از دوستان و اعضای خانواده شهید کارور با حفظ امانت‌داری و راستی‌آزمایی بر اساس مستندات موجود با چاشنی داستان به رشته تحریر در آمده است.

نویسنده «گمشده مجنون» در مقدمه این کتاب نوشته است: شهید محمدرضا کارور یکی از فرماندهان کم سن و سال گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) است. فرمانده‌ای که به جرأت می‌توان گفت زندگی درخشانش مغفول مانده است. به تدریج سختی‌های جبهه روحش را صیقل داد و از او فرمانده با تجربه‌ای ساخت که توانست چندین روز، خط گردان مالک را زیر آتش بی سابقه عملیات‌ها نگاه دارد.

جذاب‌ترین فصل کتاب زمانی است که همه افراد لشکر در پادگان ابوذر و پس از یک عملیات سخت جمع شده بودند. در این عملیات تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها بسیار زیاد بود. در عین حال موفقیت چندانی نیز نصیب رزمندگان نشده بود. همین امر باعث شده بود که بسیاری از بچه‌های عملیات روحیه خود را از دست بدهند و بسیار ناامید و ناراحت باشند؛ از این رو طی یک مشورت، شهید محمدرضا کارور تصمیم گرفت تا تحولی در روحیه رزمندگان ایجاد کند. آنان با کمک یک تئاتر کوچک که نکات طنز بسیاری در آن بود، روحیه بچه‌ها را تغییر دادند.

مریم عباسی بخش‌های اصلی کتاب را بیشتر از زبان همسر شهید بیان کرده است. همچنین در این کتاب رویداد‌های مهم دفاع مقدس بر اساس مستندات مطرح شده و تمامی عملیات‌هایی که شهید کارور در آن شرکت داشته به صورت کامل بیان شده است. با اینکه نویسنده کتاب، نو قلم است اما تمام مطالب کتاب با تصویرسازی دقیق به تمام جزییات ابعاد زندگی محمدرضا پرداخته و توانسته است مخاطب را از اول تا آخر کتاب با خود همراه کند.

دلیل نامگذاری کتاب «گمشده مجنون» پیشنهاد یکی از خواهران شهید بوده که اشاره‌ای به گمنام و مفقودالاثر بودن شهید کارور در جزیره مجنون دارد. این اثر در هشت فصل تألیف شده است. «از کوچه پس کوچه‌های درده تا قیام خونینِ دشت ورامین»، «نفس‌های آخر زمستان»، «غوغایی در دل»، «شروع جنگ تحمیلی»، «خواستگاری»، «زندگی با گردان مقداد»، «زندگی با گردان مالک» و «عملیات خیبر، اسفند 1362» عناوین سرفصل‌های مختلف این کتاب هستند.

«گمشده مجنون» در 559 صفحه با قیمت 139 هزار تومان توسط انتشارات 27 بعثت منتشر و روانه بازار نشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...