آزاردهنده یا مهمان؟ | اعتماد


اختلال وسواس فکری اجباری یکی از اختلال‌های مهم و شایع است که در حوزه روانشناسی به آن پرداخته ‌شده است. در این نوع اختلال، کودکان از انجام کارهای معمول روزانه و حتی فعالیت‌های مورد علاقه‌شان خودداری می‌کنند. در مقابل، به افکار ناخواسته‌ای که ذهن‌شان را تحت فشار قرار داده است، پاسخ می‌دهند. برای رهایی از این فشار و اضطرابِ ناشی از افکار ناخواسته، فعالیت‌هایی را به‌طور مکرر و با تعداد دفعات عجیب انجام می‌دهند. بنابراین ضروری است که برای درمان این کودکان، کاری انجام شود.

اختلال وسواس اجباری؛ آزاردهنده یا مهمان؟

روش‌های گوناگونی برای درمان کودکانی که با این اختلال دست و پنجه نرم می‌کنند وجود دارد. اخیرا ماری انگلرت، کارشناس مشاوره حرفه‌ای، کتاب‌ِکاری با عنوان «اختلال وسواس اجباری؛ آزاردهنده یا مهمان؟» تالیف کرده است. این کتاب بسیار ساده و روان نوشته شده است تا با استفاده از آن روند درمانِ بهتر و تاثیرگذارتری داشته باشد. ترجمه فارسی این اثر به تازگی به‌وسیله نشر نوشته و با ترجمه غزاله علوی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، در 88 صفحه و 8 فصل منتشر شده است. حفظ روانی و سادگی کتاب در ترجمه فارسی از یکسو و انتقال صحیح متن اصلی به خواننده از سوی دیگر، از جمله نکات مثبت این ترجمه است که به تایید نویسنده کتاب، ماری انگلرت نیز رسیده است.

افزون بر این، استفاده از روش درمانی اکت (Act) و طراحی ویژه برای کودکان، در صورتی‌ که اغلب روش‌های درمان با روش‌های درمان بزرگسالان همسان است نیز از ویژگی‌های بارز این کتاب است. بر این اساس، از ابتدا با استفاده از نقاشی و تمرین‌های متنوع و داستان، اختلال وسواس اجباری را به سادگی و قابل فهم برای کودک بیان می‌کند. به کودک کمک می‌کند که با همراهی یک مشاور، گام به گام اختلال خود را بشناسد و در جهت درمان آن پیش برود. در این مسیر، بهبودی از طریق بازسازی شیوه تفکر، مبتنی‌بر پذیرش؛ به معنای پذیرفتن شکست‌ها و بیماری‌ها، و تعهد؛ به معنای تعهد به تغییر کردن، بهتر شدن و پیروی از زنجیره مناسب اقدامات لازم، صورت می‌پذیرد.

فصل اول‌ کتاب؛ نزدیک شدن یا دور شدن؟ انواع آزاردهنده‌ها در زندگی روزمره یک کودک عادی را بیان می‌کند.
در فصل دوم؛ آیا فکر می‌کنید؟ به این موضوع پرداخته می‌شود که ذهن جای بسیار شلوغی است، در آن رویاها، آرزوها و... وجود دارد که همیشه با افکار یکسان پر نمی‌شود.
فصل سوم؛ مهمان‌های بی‌دعوت، از احساسات و افکار غیرقابل‌انتظاری که به ذهن هر فردی ممکن است وارد شوند، صحبت می‌کند. گاهی این افکار و احساسات توجه فرد را جلب می‌کند و همچون میکروب، فرد را آلوده و مریض می‌کند. این افکار بر تکرار کارهای خاص تاکید می‌کنند و اغلب احساس ترس و نگرانی را به همراه دارند. اگر به این افکار و احساسات ناخوشایند توجه نشان داده شود، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند. اینها همان مهمان‌های بی‌دعوت هستند که شما را ترک نمی‌کنند بلکه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند.

در فصل چهارم؛ دروغ بزرگ، با بیان یک داستان،
در پی این است که کودک متوجه شود اختلال وسواس اجباری به او دروغ می‌گوید. اختلال وسواس اجباری می‌گوید: «اگر کارهایی که من می‌گویم را انجام دهی به آرامش می‌رسی» اما تکرار این کارها موجب آرامش نمی‌گردد و فقط باعث می‌شود بارها و بارها تکرار شوند. در ادامه با یک آزمایش نشان می‌دهد ذهن به گونه‌ای است که اجازه پاک کردن فکرها را نمی‌دهد، بنابراین نمی‌توان از آنها رها شد. پس باید کار متفاوتی انجام داد.

فصل پنجم؛ زنبورهای بدون نیش، با یک تمرین به کودک کمک می‌کند اختلال وسواس اجباری خود را بشناسد و برای غافلگیری‌های ناشی از آن آماده شود. برای این منظور باید به صورت هدفمند از آزاردهنده‌های اختلال وسواس اجباری استقبال کند. یعنی به جای اینکه به اجبارهای اختلال وسواس اجباری به عنوان آزاردهنده نگاه کند، آن را همچون مهمان در نظر بگیرد. در ادامه با بیان یک داستان، به کودک نشان می‌دهد چطور این کار را انجام دهد. بنابراین افکار مزاحم بد نیستند، خوب هم نیستند، فقط فکر هستند و همین‌طور احساساتِ قوی نه خوب هستند نه بد، فقط شدید هستند. به این ترتیب افکار و احساساتِ اختلال وسواس اجباری ضعیف می‌شوند و کودک می‌تواند تصمیم بگیرد چه کاری انجام دهد.

در فصل ششم؛ اختلال وسواس اجباری تو رییس نیستی، به کودک یادآوری می‌شود یک انتخاب دارد: «یا انجام اجبارهای اختلال وسواس اجباری یا فعالیت‌هایی که برای او مهم است» و این خود کودک است که مسوول است نه اختلال وسواس اجباری. به این ترتیب کودک با فهرست کردن فعالیت‌های مهم و موردعلاقه خودش تلاش می‌کند هر هفته یکی از آنها را انجام دهد. البته چگونگی برخورد با اختلال وسواس اجباری، وقتی از او می‌خواهد کارهای موردنظر خود را انجام دهد نیز نشان می‌دهد.

فصل هفتم؛ من اینجا هستم، با ارایه تمرین‌هایی به کودک کمک می‌کند که بتواند همین‌لحظه همین‌جا باشد. این تمرین‌ها مربوط به حواس‌ پنجگانه و حس‌ جاذبه ‌زمین، احساس‌ دما و حس ‌نفس‌کشیدن است. با این تمرین‌ها قدرت تمرکز خود را افزایش می‌دهند.
در فصل هشتم؛ حالا چی؟ به یک جمع‌بندی کلی می‌پردازد و یادآور می‌شود انجام کلیه تمرین‌های گفته شده موجب ضعف اختلال وسواس اجباری و قوی شدن کودک می‌شود. در انتها با آموزش یک بازی، به کودک یاد می‌دهد که از طریق آن به افکار اختلال وسواس اجباری که هنوز توجه کودک را جلب می‌کند به گونه‌ای دیگر نگاه کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...