توانایی ما برای همذات‌پنداری با رنج و اندوه دیگران به مثابه کاتالیزور یا تسهیل‌گری عمل می‌کند که ثابت می‌کند به‌رغم تصور عمومی، شفقت و خیرخواهی، ریشه‌های عمیقی در ژنوم گونه انسانی دارد. مطالعات زیست‌شناسی اخیر نشان داده که مغز ما قادر است درد دیگران را نیز تجربه کند! این کار اما به سادگی صورت نمی‌پذیرد؛ مغز ابتدا باید از وجود انسان دیگری مطلع شود، سپس درک کند که آن موجود افکار و احساساتی متفاوت با خودش دارد. مرحله بعد آن است که باید تشخیص دهد که فرد مذکور نیاز به کمک دارد و او دوست دارد به این انسان کمک کند؛ اما صبر کنید! آیا در ماشین را قفل کرده است؟ همدلی اغلب نیاز به ظرفیت‌های شناختی برای درک مفاهیمی همچون نظریه ذهن، چشم‌انداز و قانون طلایی دارد.

 فرانس د وال [Frans de Waal]، دوران همدلی» [The age of empathy : nature's lessons for a kinder society]

این پیچیدگی و شکنندگی می‌تواند مؤید آن باشد که همدلی تنها مختص موجودات انسانی است، اما ده‌ها سال طول کشید تا فرانس دوال و سایر زیست‌پژوهان ثابت کنند ساختار مغز ما همانند سایر جانداران به نحوی است که می‌تواند درد دیگران را نیز احساس کند. دکتر فرانس دِ وال [Frans de Waal]، نویسنده و پژوهشگر پیشرو در حوزه مطالعات پستانداران در واقع در اثر خود که در سال 2010 منتشر شده، سراغ شامپانزه‌ها و سایر گونه‌های حیوانی می‌رود تا به شیوه‌ای مستند نشان دهد که گونه انسان ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای همدلی دارد.

این زیست‌شناس هلندی‌الاصل یکی از شناخته‌شده‌ترین نخستی‌شناسان جهان، استاد روانشناسی و مدیر مرکز پیوندهای زنده در مرکز ملی تحقیقات پستانداران در دانشگاه اموری آمریکا است. او در سال 2007 از سوی مجله تایمز به عنوان یکی از 100 چهره تأثیرگذار در جهان انتخاب شد. کتاب «دوران همدلی» [The age of empathy : nature's lessons for a kinder society] او در واقع پاسخ به این پرسش است که تکلیف ما راجع به محافظت از هم‌نوعان چه می‌شود؟

اصلاً ما وظیفه‌ای در مقابل دیگران داریم؟ ضمن اینکه چرا این احساس از سوی قانون و جامعه گاهی مورد تمسخر قرار می‌گیرد؟ نمونه اخیر مربوط به طوفان کاترینا در سال 2005 است. در حالی که مردم آمریکا در این فاجعه سرگردان بودند، یکی از شبکه‌های خبری از مهمان برنامه پرسید: «آیا قانون اساسی امکانی برای امدادرسانی واقعی به حادثه‌دیدگان فراهم می‌کند یا خیر؟»

و او استدلال کرد که: «بدبختی دیگران به ما ارتباطی ندارد.»‌ این در حالی بود که هزاران نفر از نیوئورلئان گریخته و بیماران، پیرها و فقیران را به حال خود رها کرده بودند، در برخی مناطق اجساد مردگان روی آب شناور بود و گاهی حتی طعمه تمساح‌ها می‌شد.

با این وجود، نویسنده با پژوهش‌های فراوان نشان می‌دهد که ما تنها گونه جانوری نیستیم که به ظرفیت شناختی همدلی مجهزیم. او معتقد است درس‌های فروپاشی اقتصادی حاصل از طوفان کاترینا و سایر بلایا معمولاً آنگونه نیست که در نگاه نخست به نظر می‌رسد؛ در واقع از نظر بیولوژیکی انسان‌ها، حیواناتی خودخواه نیستند، به همین ترتیب حیوانات هم خودخواه نیستند. ما همانند موجوداتی که در گله زندگی می‌کنند، برای همدلی کردن تکامل یافته‌ایم.

این وضعیت درست از زمانی که مادر یک پستاندار به کودکش شیر می‌دهد شروع می‌شود؛ پس از آن وقتی کسی لبخند می‌زند ماهم ناخودآگاه لبخند می‌زنیم، وقتی خمیازه می‌کشند، ما هم خمیازه می‌کشیم و این نشان می‌دهد که احساسات مسری است. به عبارت دیگر، ما نه‌تنها صدای فریاد مددخواهی دیگران را می‌شنویم بلکه تا مغز استخوان می‌توانیم احساس فرد نیازمند را درک کنیم و اگر رفتاری شبیه پستانداران وحشی داشته باشیم، بشریت نجات پیدا خواهد کرد.

از این روست که زیست‌شناسان واقع‌گرا توصیه می‌کنند: «به میمون درون خود گوش دهید!» اندیشمندان جهانی معتقدند یافته‌های دوال باید به بخشی از گفت‌وگوهای جریان اصلی تبدیل شود. لازم است کشف کنیم که کدام مکانیسم‌های فرهنگی منجر به کمبود همدلی در جامعه می‌شوند؟ کتاب «دوران همدلی» توسط انتشارات «مرکز» و با ترجمه حسن افشار روانه بازار کتاب شده است.

هفت صبح

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...