نگاهی به نبرد جمل | اعتماد


بالاخره پس از سال‌ها، چشم علاقه‌مندان تاریخ اسلام به کتاب شریف «نبرد جمل» روشن شد. این اثر ترجمه‌ای است از «کتاب الجمل» شیخ مفید که سال‌ها پیش به قلم استاد محمود مهدوی‌دامغانی ترجمه و توسط انتشارات نشر نی منتشر شده بود، اما از آخرین چاپ آن سال‌ها گذشته بود و هیچ نسخه‌ای از آن در کتابفروشی‌ها و حتی دست‌دوم‌فروشی‌ها نیز یافت نمی‌شد!

نبرد جمل ترجمه‌ «کتاب الجمل» شیخ مفید محمود مهدوی‌دامغانی

صاحب این قلم چند سالی بود که کتابفروشی‌های تهران، قزوین، قم و مشهد را زیر و رو کرد اما پیدا نشد که نشد. مترجم محترم نیز استاد مهدوی دامغانی عزیز که همیشه لطف‌تان شامل حالم می‌شد و اگر اثری از ترجمه‌های ایشان نمی‌یافتم، کریمانه برایم می‌فرستادند در این مورد نتوانستند کمکم کنند، چراکه خودشان نیز آن را نداشتند!

حتی کتابخانه ملی تعداد نسخه‌هایی که از این اثر داشت، کمتر از آن استانداردی بود که اجازه دهد کتاب امانت گرفته و از محیط کتابخانه خارج شود!
دیگر مدت‌ها بود که از داشتن یا حتی یافتن این کتاب ناامید شده بودم و چون حسرتی بر دلم مانده بود تا اینکه بهمن‌ماه گذشته مشرف شدم به نجف اشرف و زیارت ائمه مدفون در عراق. در سفر به بغداد و زیارت کاظمین (علیهم‌السلام) نزد قبر مرحوم شیخ مفید(ره) نیز رفتم، فاتحه‌ای خواندم و خطاب به وی عرض کردم دعا کنید تا کتاب نایاب‌تان را بیابم. پس از بازگشت از بغداد به نجف، رفتنم به بغداد و گفت‌وگویم با جناب شیخ مفید در کنار آرامگاه‌شان را نوشتم و در فضای مجازی منتشر کردم.

هنوز بیست‌وچهار ساعت از انتشار نوشته‌ام نگذشته بود که پیامکی از طرف دخترخانم مترجم محترم اثر دریافت کردم که در آن نوشته شده بود حاضرند کتابی که سال‌ها پیش از پدرشان هدیه گرفته‌اند را به هدیه یا امانت برایم ارسال کنند. من هم با کمال پررویی قبول کردم که ایشان هدیه پدر خود را برایم بفرستند، چراکه آن را استجابت دعای شیخ مفید در حق خویش می‌دانستم!

خلاصه اینکه آدرس را برای‌شان فرستادم و وقتی به تهران بازگشتم، کتاب روی میز کتابخانه‌ام قرار داشت!
اما پیش از اینکه کتاب به دستم برسد، پیامک دیگری نیز دریافت کرده بودم. آقای قرائتی از انتشارات نشر نی برایم نوشته بودند که قرار است به زودی این کتاب تجدید چاپ شود و خلاصه با خود گفتم استجابت دعای شیخ را دوبله دریافت کرده‌ام!
حال پس از چند ماه از بشارت و وعده آقای قرائتی این کتاب بی‌نظیر با چاپ و طرح جلدی زیباتر از چاپ‌های قبلی، توسط انتشارات نشر نی برای بار چهارم تجدید چاپ یافته و در دسترس علاقه‌مندان به تاریخ اسلام قرار گرفته است.

شیخ مفید از بزرگ‌ترین عالمان و متکلمان شیعی است که بحق برخی او را «سخنگوی تشیع امامی» نامیده‌اند.
از وی آثار نسبتا متعددی برجای مانده که در علم کلام منبع و الهام‌بخش بسیاری از آثار بعد از خود بوده است.
شیخ به مسائل تاریخ اسلام نیز البته توجه ویژه‌ای داشته است که از آن‌جمله می‌توان به کتاب «الارشاد» وی اشاره کرد که شرح حال و زندگینامه ائمه شیعه (علیهم‌السلام) است.
او کتابی مستقل تحت عنوان «کتاب ‌الجمل» دارد که موضوع یادداشت فعلی است و با نام «نبرد جمل» به قلم استاد محمود مهدوی دامغانی به فارسی برگردانده شده است.

جنگ جمل از اهمیت ویژه‌ای در تاریخ اسلام برخوردار است؛ چراکه تا پیش از آن مسلمین در برابر کفار و مشرکین می‌جنگیدند، اما این برای نخستین‌بار بود که تنها پس از گذشت ربع قرن از رحلت پیامبر(ص) اینک مسلمانان در برابر هم صف‌آرایی کرده بودند و به قتال با یکدیگر پرداختند.
از اینها مهم‌تر اینکه در هر دو سو هم شخصیت‌های صاحبنامی بودند که سابقه روشنی در اسلام داشتند و این مساله را به غایت پیچیده‌تر کرده بود.
در یک طرف برادر، وصی و خلیفه بر حق رسول‌الله بود که پس از بیست‌وپنج سال فرصت حکومتش مهیا شده بود.
در طرف دیگر اما عایشه همسر پیامبر بود و صحابه‌ای چون طلحه و زبیر! وقوع این نبرد چه مشکلات کلامی که در جهان اهل سنت نیافرید، چراکه نمی‌دانستند بالاخره باید طرف چه کسی را بگیرند؟

لذا در حکمی شاذ گفتند هرکدام از صحابه چه علی(ع)، چه طلحه و زبیر برمبنای اجتهاد خود عمل کرده‌اند و خلاصه همه بر صراط حق بوده‌اند!
در میان اهل سنت احتمالا تنها معتزله بغداد و شخصیت‌های جسوری نظیر ابن‌البی‌الحدید معتزلی بودند که آشکارا رای به ناحق بودن جبهه جمل دادند و از عایشه گرفته تا طلحه و زبیر را همه بر صراط باطل اعلام کردند با این تفاوت که به عقیده آنها عایشه، طلحه و زبیر هر سه توبه کردند اما در عین حال تصریح می‌کنند آنها که در لشکر اینان کشته شدند همگی هلاک گشته‌اند.
این واقعه تاریخی و بحث‌های کلامی پیرامونش آنقدر مهم بوده که متکلمی چون شیخ مفید(ره) دست به قلم برده و «کتاب‌ الجمل» را نوشته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...