هایدگر و صلیب شکسته | الف


فلسفه به ما می‌آموزد که به یک امر از منظر‌های مختلفی می‌توانیم نگاه کنیم. این نگاه کردن از منظر‌های مختلف به یک پدیده می‌تواند شناخت ما از آن پدیده را بیشتر و عمیق‌تر کند. شاید به همین دلیل است که فلسفه را علم به حیثیت‌ها (منظر‌ها) می‌دانند، یعنی فیلسوف کسی است که می‌تواند از منظر‌های مختلفی یک پدیده را مورد مداقه قرار دهد و درک جامعی از آن پدیده به‌دست آورد.

مارتین هایدگر» [Heidegger in 90 minutes] paul strathern پل استراترن

کتاب «مارتین هایدگر» [Heidegger in 90 minutes] هم سعی کرده تا از منظری خاص به مارتین هایدگر، اندیشمند آلمانی مهم و تاثیرگذار قرن بیستمِ نظر کند. البته این اثر یک متن پیوسته نیست، و علت این امر را باید در پیشگفتار مترجم بر آن جست. این پیشگفتار که حجمی برابر با حجم خودِ متن اصلی کتاب دارد (۶۰ صفحه)، در واقع محلی برای بیان اندیشه و دغدغه‌های شخصی مترجم در باب هایدگر و حواشی پیرامون این فیلسوف جنجالی است. متن اصلی هم که در واقع کتاب هایدگر از مجموعه کتاب‌های «فیلسوفان در ۹۰ دقیقه» است، سبکی متفاوت از پیشگفتار دارد و به سیاقِ دیگر آثارِ همین سری از معرفی‌های زندگینامه‌گونه فیلسوفان است.

مترجم در پیشگفتار خود پیرامون چگونگی آشنایی اتفاقی‌اش با این کتاب سخن می‌گوید و دغدغه اصلی خود مبنی بر رابطه فیلسوف بلندآوازه آلمانی با سیاست را مطرح می‌کند. طرح روی جلد کتاب تصویری کاریکاتوری از هایدگر با سایه‌ای از صلیب شکسته است؛ صلیبی که نماد و علامت اصلی حزب نازی آلمان در نیمه اول قرن گذشته به‌شمار می‌آید. همین تصویر برای مترجم به منزله نمادی برای رابطه هایدگر و سیاست تلقی می‌شود. مترجم که خود را اولین مترجم هایدگر در ایران می‌داند، در ادامه به علاقه شخصی‌اش به هایدگر اشاره می‌کند و مواجهه خود را با این کتاب آغازی بر انگیزش او به آشنایی با اندیشه سیاسی هایدگر و ربط و نسبت این اندیشه و فضا‌ی آن دوران با فلسفه او می‌داند. او بیان می‌دارد که هایدگر زمانی به فلسفه ‌پرداخت که آلمان دوران خاصی را سپری می‌کرد. اصل فلسفه‌ورزی این فیلسوف بزرگِ آلمانی در میان دو جنگ جهانی بزرگ و خانمان‌سوز در دنیای غرب رخ می‌داد. هایدگر در آلمانی زندگی می‌کرد که تازه جنگ جهانی اول را از سر گذرانده بود، غرورش در هم شکسته، امپراطوری‌اش زایل شده و هرج و مرج جایگزین آن گشته بود. البته در همین دوران (دهه ۳۰) بود که همه در آلمان در حال تصمیم گرفتن بودند، تصمیمی برای رهایی از این وضعی که به نظر آلمانی‌ها خفت‌بار بود.

مترجم، فلسفه هایدگر را پاسخی به این دوران تحقیرآمیز برای آلمانی‌ها می‌داند. او فلسفه هایدگر را اندیشه فیلسوف آلمانی‌ای می‌داند که فلسفه‌اش مستعد پذیرش ابر‌انسانی است که برای رهایی آلمان در این اوضاع وخیم ظهور خواهد کرد. مترجم این‌گونه فلسفه هایدگر را به سیاست وقتِ آلمان پیوند می‌زند، یعنی فلسفه‌ای مستعدِ پذیرش و تایید پیشوا. مترجم در اوج بیان خویش به این نتیجه می‌رسد که هایدگر دست‌ آخر این ابر‌انسان و پیشوا را در هیتلر متجلی می‌بیند. البته این سیری که از پیشگفتار بیان شد، به صورتی تاریخی و با بیان حوادث روزمره زندگی هایدگر از جمله شرکت او در جنگ جهانی اول، آشنایی‌اش با ادموند هوسرل، علاقه هایدگر جوان به این فیلسوف، رابطه عاشقانه خاص او با هانا آرنت و ... همراه است.

البته مترجم در پیشگفتار فقط به رابطه سیاست و اندیشه هایدگر نمی‌پردازد، بلکه اندیشه فلسفی این فیلسوف نامدار آلمانی را هم مورد بررسی قرار می‌دهد. همچنین به این موارد نیز اشاره می کند: علاقه هایدگر به پدیدارشناسی هوسرلی و نیز علاقه و صبغه مذهبی او، جدایی‌اش از دین، انحراف خواندن سنت افلاطونی و در نهایت بیان فلسفه اصیل خود با انتشار «هستی و زمان». شاید لُب نظر مترجم را بتوان در اصطلاح «تصمیم و اصالت» جستجو کرد؛ نامی که او برای فلسفه هایدگر انتخاب کرده است. تصمیمی که باید آلمانِ اصیل پس از شکست در جنگ جهانی اول می‌گرفت. او در ادامه به بیان رابطه هایدگر و هیتلر و همچنین واکاوی شخصیتِ ناشی از عقده‌های سرکوب شده هیتلر می‌پردازد؛ زیرا از نظر مترجم، هایدگر کسی بود که با توجه به فضا‌ی آن دوران آلمان و با توجه به فلسفه‌ای که پرورده بود، به دنبال ابر‌انسان می‌گشت و آن را در هیتلر محقق‌شده می‌دید و به همین دلیل با هیتلر همراهی کرد و هیچ جای توجیهی برای این مساله وجود ندارد. در پایان هم مترجم به نقد جریان هایدگریِ ایرانی می‌پردازد.

این اثر در اصل ترجمه‌ای است از کتابی با عنوان «هایدگر» از سری کتاب‌های «فیلسوفان در ۹۰ دقیقه» که توسط پل استراترن [Paul Strathern] به تحریر درآمده است. این کتاب هم مانند دیگر کتاب‌های این مجموعه سعی دارد تا اندیشه‌های فیلسوفان را در قالبی زندگینامه‌ای توضیح دهد، به نحوی که خواننده‌ی ناآشنا با فلسفه هم بتواند به نحو آسانی با آن ارتباط برقرار کند. در این متن، استراترن به ترسیم شخصیت، زندگی و اوضاع و احوال و شرایطِ زمانه هایدگر می‌پردازد و سعی می‌کند تا در این بستر، اندیشه‌های بدیع این فیلسوف عمیق و نوآور آلمانی را بیان کند. نویسنده به فضای فکری اروپا اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که هایدگر چگونه سعی می‌کند در برابر این فضای علم و تکنولوژی‌گرا قیام و عصیان کند. او در واقع می‌خواهد با بیانی ساده خواننده را با اندیشه‌های این فیلسوف دشوار‌نویس و دشوار‌فهم آلمانی در لابلای حوادث دوران زندگی او آشنا سازد.

مارتین هایدگر» [Heidegger in 90 minutes] paul strathern پل استراترن

استراترن بیان می‌دارد که چگونه هایدگر از رویکرد پسا‌سقراطی فلسفه‌ی غرب که به فراموشی تدریجی هستی و تنزل هستی به یک رابط در قضیه می‌انجامد، انتقاد می‌کند و فلسفه وجودی و هستی محورش‌اش را پی می‌افکند. هایدگر در فلسفه‌اش به «هستی»، آن گونه که مراد خود اوست، اشاره می‌کند و درمان انسانِ تکنولوژی و نهیلیسم‌زده‌ مدرن را در گم‌شده‌اش که همان هستی خودش است، می‌داند. در ادامه رابطه خاص هایدگر با هانا آرنت، دانشجوی با استعدادش، مورد اشاره قرار می‌گیرد. رابطه این فیلسوف با سیاست نیز همگام با رابطه این فیلسوف و آرنت توضیح داده می‌شود. این بیانِ نویسنده از رابطه هایدگر و سیاست از ابتدا‌ی جوانی او تا زمان پس از جنگ جهانی دوم ادامه می‌یابد و به هایدگری اشاره می‌کند که پس از جنگ جهانی دوم به قضاوت کشیده می‌شود اما به هیچ عنوان از فعالیت‌های سیاسی پیشین خود عذرخواهی نمی‌کند.

به سیاق دیگر کتاب‌های استراترن در این مجموعه، در پایان کتاب چهار بخش برای آشنایی بیشتر مخاطبان با فیلسوف مورد بحث، در نظر گرفته شده است. اول، «نظرات و انتقادات» که بیان نقل‌هایی از و درباره هایدگر است؛ دوم، «گاهشمار رویدادهای مهم فلسفی» غرب است؛ سوم، «گاهشمار زندگی و زمانه هایدگر» است و چهارم، معرفی کتاب‌هایی برای آشنایی بیشتر با هایدگر (برای مطالعه بیشتر). در پایان باید گفت این کتاب برای علاقه‌مندان فلسفه که صرفا به دنبال آشنایی ابتدایی با اندیشمند بزرگ آلمانی قرن بیستم هستند، توصیه می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...