چه کسی از زمین دفاع خواهد کرد؟ | هم‌میهن


آدم‌ها خواه در بلندترین آسمان‌خراش‌های منهتن زندگی کنند، خواه در گودالی خاکی در سومالی، خواه در زاغه‌های اطراف تهران، خواه میان زباله‌های حاشیه مکزیکوسیتی، خواه در دنج‌ترین جای طبیعت، خواه در کشاکش دود و صنعت؛ درنهایت خانه همه آن‌ها زمین است. زمینی که به گفته محققان حال و روز و آب ‌و هوای مساعدی ندارد تا جایی که می‌توان نام این وضعیت را بحران گذاشت.

بحران آب‌ و هوایی و پیمان نوین سبز جهانی؛ اقتصاد سیاسی نجات سیاره» [The climate crisis and the global green new deal : the political economy of saving the planet]

نه یک بحران معمولی که با تدابیری پیشگیرانه به‌راحتی قابل حل است؛ بلکه بحرانی که خیلی وقت است کار از کارش گذشته و نمی‌گوییم منطقاً قابل کنترل نیست اما کنترل آن با همین دست‌فرمان که می‌رویم، تقریباً ناممکن است. تحلیلگران زیادی در رشته‌های مختلف و از زوایای دید گوناگون، ریشه‌های این ابربحران پیش رو – ای‌بسا مسلط بر حال کنونی - را یافته‌اند و راه‌حل‌هایی در راستای مهار یا لااقل کم‌ضررتر کردن آن برای نسل آینده انسان مطرح کرده‌اند.

انگاره‌‌ها و پیشنهادهای مختلفی برای برون‌رفت از این موقعیت روی میز قرار گرفته است. بحث تا جایی جدی شده که برخی دم از مهاجرت می‌زنند؛ نه از کشوری به کشور دیگر؛ بلکه مهاجرت به سیاره‌ای دیگر… به‌طور مثال دانشمندان کاونده هوش فرازمینی به نقل از اخترفیزیکدانان گفته‌اند: «آن‌ها می‌گویند که زیست فرازمینی باید جای دیگری وجود داشته باشد. ممکن است راست بگویند؛ زیست هوشمند واقعاً وجود دارد و زمانی که ما ساکنان عجیب و غریب سیاره زمین را بیابند، این احساس را می‌کنند که باید از ما دوری کرد.»

اندرو گیلکسون آب و هواشناس استرالیایی می‌گوید: «آب‌وهواشناسان در پرداختن به این فوریت جهانی تنها نیستند. با این وجود این، جهان همچنان سالانه ۱/۸ تریلیون دلار صرف امور نظامی می‌کند، بودجه‌ای که لازم است به حفظ امکان حیات روی زمین اختصاص یابد. با وجود نشانه‌های درگیری‌های عمده - در دریای چین، اوکراین و خاورمیانه - پس چه کسی از زمین دفاع خواهد کرد؟»

آلون تال، محقق یهودی و استاد دانشگاه شرایط را این‌طور تفسیر کرده: «ما داریم شرایط زیست در سیاره را به وخامت می‌رسانیم. به فرزندان‌مان چه خواهیم گفت؟ که زندگی با کیفیت‌تری می‌خواستیم؟ که ناچار بودیم همه گازهای طبیعی را از دریاها استخراج کنیم، چون به لحاظ اقتصادی به‌صرفه بود؟ این توجیهات رقت‌انگیزند. ما درباره سرنوشت‌سازترین مسئله بشر حرف می‌زنیم. اما دولت‌ها قادر نیستند به اینکه ما به سادگی داریم پخته می‌شویم اهمیت دهند.»

یکی از راه‌حل‌های عمده، ایجاد یک نیروی سیاسی برای محقق کردن یک پیمان نوین سبز جهانی است. سی. جی. پلوکرونیو در سال ۲۰۲۰، در همین رابطه با نوآم چامسکی و رابرت پالین [Robert Pollin, Noam Chomsky] به گفت‌وگو نشسته و در طول این گفت‌وگو به دنبال پاسخ این سوال گشته که آیا می‌توان یک نیروی سیاسی ایجاد کرد تا منجر به پیمانی جدید میان صاحبان قدرت شود؟ پیمانی که هدف آن مهار و مدیریت بحران جدی بشریت؛ یعنی بحران آب و هوایی باشد.

کتاب «بحران آب‌ و هوایی و پیمان نوین سبز جهانی؛ اقتصاد سیاسی نجات سیاره» [The climate crisis and the global green new deal : the political economy of saving the planet] مشروح گفت‌وگویی مفصل است میان سی. جی. پلوکرونیو، رابرت پالین و البته نوآم چامسکی زبان‌شناس، مورخ، دانشمند علوم‌شناختی و فعال اجتماعی شناخته‌شده آمریکایی. این‌کتاب چهار فصل دارد که شامل «ماهیت تغییرات آب‌ و هوایی»، «سرمایه‌داری و بحران آب‌ و هوایی»، «یک‌ پیمان نوین سبز جهانی» و «بسیج سیاسی برای نجات سیاره» می‌شود.

در فصل اول کتاب، چالش گرمایش جهانی در کنار دیگر بحران‌هایی قرار می‌گیرد که بشر از گذشته تاکنون با آن‌ها مواجه بوده است. در فصل دوم گفت‌وگو، بحث‌هایی نظری و تجربی درباره ارتباط مفاهیم سرمایه‌داری، نابودی زیست‌محیطی و بحران آب‌ و هوایی مطرح می‌شود. فصل سوم گفت‌وگو درباره برنامه موفق گذار به اقتصاد سبز است و در فصل چهارم هم مخاطب با پاسخ چنین‌ پرسشی روبه‌رو می‌شود که چگونه ممکن است بحران آب‌ و هوایی در موازنه قدرت جهانی تاثیر بگذارد.

کتاب «بحران آب و هوایی و پیمان نوین سبز جهانی؛ اقتصاد سیاسی نجات سیاره» توسط شهریار خوّاجیان ترجمه شده است و انتشارات ققنوس در سال ۱۴۰۲ در ۱۸۴ صفحه، آن را در بازار کتاب منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:«این کار [برقراری پیمان سبز جهانی] شدنی است اما ما اکنون با طنز تاریخی بی‌رحمانه‌ای روبه‌روییم. درست زمانی که باید همه با هم و متحدانه عمل کنیم تا با چالش نهایی بشر مقابله کنیم، رهبران قدرتمندترین کشور در تاریخ بشر، با آگاهی کامل از آنچه دارند می‌کنند، با شور و اشتیاق، تمام همّ خود را صرف تشدید افراطی تهدید دوگانه علیه بقا می‌کنند.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...