معاون فرهنگی وزیر ارشاد از ارسال نامه به شخصی که به گفته او "در مراسم بزرگداشت زنده یاد قیصر امین پور به وزیر ارشاد توهین کرده است" خبر داد.

محسن پرویز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به عمل فردی که به گفته وی "به وزیر ارشاد توهین کرده است"، گفت: «مردی که در مراسم بزرگداشت قیصر امین پور که وزیر هم آنجا نشسته، پشت تریبون به وی (وزیر) توهین می‌کند و وزیر هم تا آخر کار می‌نشیند و حرفی نمی‌زند، هدفش این است که وزیر دیگر به این گونه جلسات نرود. متاسفانه کسی هم در مطبوعات نیست که به این حرکت ضد فرهنگی اعتراض کند و این اشکال و ایراد است.»

معاون فرهنگی وزیر ارشاد افزود: «حتماً آدمی که می‌خواهد این اتفاق نیفتد و وزیر به این گونه جلسات نرود، می خواهد سلسله ای از رفتارهایی از این دست را انجام دهد، آن هم به این دلیل که نگاه سیاسی خاصی دارد و می خواهد جریان خاصی را تبلیغ کند.»

پرویز اضافه کرد : وی پشت تریبون مدعی شده بود که بعضیها در وزارت ارشاد می خواسته اند "قیصر امین پور بیاید و مسلمان بودن خودش را اثبات کند". بعضی از مطبوعات هم ماجرا را نقل کردند، در حالی که این مطلب صد درصد کذب است.

وی بدون ذکر نام این فرد، از ارسال نامه ای به وی خبر داد و گفت : من برای این شخص نامه ای نوشتم و در آن توضیح دادم که جا دارد هر کس درباره حوزه ای که آشنایی کافی از آن ندارد و نیز افرادی که از آنها شناخت کافی ندارد، اول با دیگران مشورت کند. چون بالاخره ما افرادی داریم که مورد وثوق او هم باشند و آنها اطلاعاتی دارند که این مرد از آنها بی بهره است و بهتر است بعد از کسب این گونه مشورتها و اطلاعات، اظهارنظر کند. اهانت کردن به دیگران و تهمت زدن نهایتاً موجب پشیمانی خود آن فرد می شود.

معاون فرهنگی ارشاد در عین حال احتمال انجام برخوردی خاص از سوی این وزارتخانه با شخص موردنظر را منتفی دانست و افزود : برخورد وزارتخانه این بوده که من نامه ای به او نوشتم و توضیح دادم که حرف وی حرف درستی نبوده است و به نظرم آدم گاهی وقتها خود ارزش خودش را پایین می‌آورد.

این اظهارنظر درحالی صورت می گیرد که در روز تشییع پیکر امین پور در خانه شاعران که وزیر ارشاد نیز حضور داشت و سخنرانی کرد، کسی از پشت تریبون نسبت به وزیر انتقاد نکرد ولی چند روز پس از درگذشت زنده یاد قیصر امین پور و در مراسمی که در مسجد جوادالائمه (ع) برگزار شد، سهیل محمودی (شاعر) با حضور در پشت تریبون ضمن انتقاد از بی تفاوتی و سکوت "انجمن قلم ایران" در برابر درگذشت قیصر امین پور به عنوان شاعری ملی، از این کوتاهی به عنوان نامهربانی های زمانه یاد کرد و گفت : کسانی که به نام قلم انجمن تشکیل می دهند حاضر نشدند در فوت کسی که در میان اصحاب قلم از مسلمان ترها بود اطلاعیه بدهند. کسانی هم که به نام نویسندگان خانه تشکیل می‌دهند، چون می دانند که قیصر دین مدار بود و سرسپرده‌ آستان امیرالمومنین(ع)، بی‌تفاوت شدند.

سهیل محمودی که صحبت‌های خود را بخشی از حرف‌های خانواده و دوستان قیصر امین پور معرفی کرد، در بخشی دیگر از گلایه‌هایش گفت : «روز تشییع قیصر کسانی آمدند عکس یادگاری گرفتند و حرفهایی گفتند که زندگی قیصر سرشار از دل پرخون از دست آنها بود. کسانی در این چند روز مصاحبه هایی کردند که امین پور روحش از آن حرفها و نسبتها خبر نداشت. از اینکه کسی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می نشست و توقع داشت که قیصر امین پور برود و مسلمانی خودش را اثبات کند، دل خون بود. خیلی از این تجلیلها که شنیدیم و دیدیم یا مصادره قیصر به نفع قدرت بود که او اهلش نبود یا طرد قیصر به خاطر اعتقادش.»

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...