ترجمه فرزانه کاویان از «من یک کفشدوزک هستم، تو چطور؟» [Real Life Organizing : Clean and Clutter-Free in 15 Minutes a Day] توسط انتشارات آرنا منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز، کارشناس نظم دهی کاساندرا آرسن [Cassandra Aarssen] در این کتاب از توصیه‌ها، ترفندها و رازهایش برای داشتن خانه‌ای تمیز و بدون به‌هم‌ریختگی پرده برمی‌دارد. کاس با لحنی طنزآمیز و صمیمی با شما سخن میگوید. او دست شما را می‌گیرد و در تمام گام‌های لازم برای خلق یک خانه‌ی زیبا، منظم و بدون برهم ریختگی به شما کمک می‌کند. خانه‌ای که تقریباً خودش مرتب می‌شود. در این کتاب او توصیه‌ها، ترفندها و راه‌حل‌های آسان و ارزان‌قیمتی را که به او اجازه می‌دهد تا با کمترین تلاش خانه‌ای را مرتب، منظم و کارکردی نگه دارد با شما در میان می‌گذارد.

کاس به‌عنوان یک کارشناس نظم دهی به شما می‌آموزد که انسان‌های مختلف به شیوه‌های گوناگون به ایجاد نظم می‌پردازند. او این شیوه‌ها و تمایلات متفاوت را به‌صورت چهار گروه از حشرات انباردار تقسیم‌بندی کرده است: کفشدوزک‌ها، زنبور‌ها، جیرجیرک‌ها و پروانه‌ها. شناسایی سبک شخصی نظم دهی خودتان و اطرافیانتان به شما در درک شیوه منحصربه‌فردتان برای ایجاد نظم و اینکه چرا دیگران به شیوه شما ایجاد نظم نمی‌کنند کمک می‌کند؛ و به شما می‌آموزد چگونه می‌توان با این سبک‌های منحصربه‌فرد کار کرد و با ایجاد سازش‌ها و مصالحه‌هایی بین خودتان و اطرافیانتان نظمی را ایجاد کرد که موردقبول همه اعضای خانواده باشد و حفظ آن امکان‌پذیر باشد.

این کتاب در دسته کتاب‌های مربوط به نظم‌دهی سایت آمازون رتبه‌ی نخست را دریافت کرده است.

من یک کفشدوزک هستم، تو چطور؟: راهنمای شناسایی سبک شخصی نظم‌دهی و داشتن خانه‌ای منظم با تنها ۱۵ دقیقه کار روزانه نوشته کاساندرا آرسن در 192 صفحه و با قیمت 28هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...