ترجمه فرزانه کاویان از «من یک کفشدوزک هستم، تو چطور؟» [Real Life Organizing : Clean and Clutter-Free in 15 Minutes a Day] توسط انتشارات آرنا منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز، کارشناس نظم دهی کاساندرا آرسن [Cassandra Aarssen] در این کتاب از توصیه‌ها، ترفندها و رازهایش برای داشتن خانه‌ای تمیز و بدون به‌هم‌ریختگی پرده برمی‌دارد. کاس با لحنی طنزآمیز و صمیمی با شما سخن میگوید. او دست شما را می‌گیرد و در تمام گام‌های لازم برای خلق یک خانه‌ی زیبا، منظم و بدون برهم ریختگی به شما کمک می‌کند. خانه‌ای که تقریباً خودش مرتب می‌شود. در این کتاب او توصیه‌ها، ترفندها و راه‌حل‌های آسان و ارزان‌قیمتی را که به او اجازه می‌دهد تا با کمترین تلاش خانه‌ای را مرتب، منظم و کارکردی نگه دارد با شما در میان می‌گذارد.

کاس به‌عنوان یک کارشناس نظم دهی به شما می‌آموزد که انسان‌های مختلف به شیوه‌های گوناگون به ایجاد نظم می‌پردازند. او این شیوه‌ها و تمایلات متفاوت را به‌صورت چهار گروه از حشرات انباردار تقسیم‌بندی کرده است: کفشدوزک‌ها، زنبور‌ها، جیرجیرک‌ها و پروانه‌ها. شناسایی سبک شخصی نظم دهی خودتان و اطرافیانتان به شما در درک شیوه منحصربه‌فردتان برای ایجاد نظم و اینکه چرا دیگران به شیوه شما ایجاد نظم نمی‌کنند کمک می‌کند؛ و به شما می‌آموزد چگونه می‌توان با این سبک‌های منحصربه‌فرد کار کرد و با ایجاد سازش‌ها و مصالحه‌هایی بین خودتان و اطرافیانتان نظمی را ایجاد کرد که موردقبول همه اعضای خانواده باشد و حفظ آن امکان‌پذیر باشد.

این کتاب در دسته کتاب‌های مربوط به نظم‌دهی سایت آمازون رتبه‌ی نخست را دریافت کرده است.

من یک کفشدوزک هستم، تو چطور؟: راهنمای شناسایی سبک شخصی نظم‌دهی و داشتن خانه‌ای منظم با تنها ۱۵ دقیقه کار روزانه نوشته کاساندرا آرسن در 192 صفحه و با قیمت 28هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...