کتاب «ماده تاریک و انرژی تاریک» [Dark matter & dark energy : the hidden 95% of the universe] به قلم برایام کلگ [Brian Clegg] به فارسی ترجمه شد.

به گزارش مهر، انتشارات چترنگ کتاب «ماده تاریک و انرژی تاریک» را به قلم برایان کلگ و با ترجمه علیرضا هاشمی روانه بازار کتاب کرد.

«ماده تاریک و انرژی تاریک» [Dark matter & dark energy : the hidden 95% of the universe] به قلم برایام کلگ [Brian Clegg]

ناشر این کتاب در معرفی آن آورده است: ماده تاریک و انرژی تاریک پدیده‌هایی رازآلود هستند که در صورت رمزگشایی می‌توانند از رازهای عالم پرده بردارند. تمام ماده و نوری که در عالم مشاهده می‌کنیم، تنها پنج درصد از تمام کیهان بوده و نود پنج درصد دیگر از دید ما پنهان است. این مساله بزرگترین معمایی است که علم تاکنون با آن مواجه شده است است. از دهه ۱۹۷۰ اخترشناسان می‌دانند مقدار ماده‌ای که در کهکشان‌ها وجود دارد، اصلاً با الگوی چرخش آنها همخوانی ندارد. در واقع اگر ماده موجود در کهکشان‌ها به همان مقداری باشد که ما می‌بینیم، پس کهکشان‌ها می‌بایست هنگام چرخش به این سو و آن سو پرتاب شوند؛ در صورتی که چیزی پنهان آنها را مستحکم نگه می‌دارد. آن چیز مرموز ماده تاریک است. ماده‌ای که مقدار آن پنج برابر جرمی است که ستاره‌ها و سیارات دارند.

برایان کلگ نویسنده این کتاب خالق آثاری علمی چون دنیای تاس گونه و مروری بر تاریخ ابدیت است که در لیست منتخب کتابهای علمی رویال سوسایتی برای اهدای جایزه قرار گرفته‌اند.

وی همچنین با نشریات معتبری چون وال‌استریت ژورنال، نیچر، دنیای فیزیک و تایمز همکاری دارد و از اعضای انجمن هنری رویال سوسایتی است.

این کتاب در شش فصل و یک پیوست منتشر شده است. عناوین فصول آن عبارتند از: چیزها آن‌گونه که به نظر می‌رسند نیستند، جست‌وجو در عالم، مساله ماده گم‌شده، عالم چقدر بزرگ است، انبساط شتابدار و ماجرایی ادامه دار نوشته شده است.

نشر چترنگ این کتاب را در ۱۶۰ صفحه با قیمت ۲۶ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...