به گزارش مهر، کتاب «بازی بی‌نهایت» نوشته سایمون نیک با ترجمه گروهی از مترجمان، به‌تازگی توسط نشر نوین به چاپ سوم رسیده است.

چاپ ترجمه فارسی این‌کتاب در ایران، همزمان با عرضه بین‌المللی آن انجام شده و به‌تازگی چاپ سومش به بازار نشر عرضه شده است. سایمون نیک نویسنده کتاب‌های حوزه مدیریت و موفقیت است که پیش از این، دو اثر معروف «با چرا شروع کنید» و «رهبران آخر غذا می‌خورند» را به چاپ رسانده است. کتاب جدید او درباره هنر رهبری کردن است.

نویسنده «بازی بی‌نهایت» معتقد است عمل‌کردن براساس یک دید بی‌نهایت و بلندمدت به‌هیچ‌وجه آسان نیست و ما به‌ گونه بشر، به‌صورت طبیعی دنبال راه‌حل‌های فوری برای مشکلات ناخوشایند و در اولویت قراردادن پیشرفت‌های سریع در راستای جاه‌طلبی‌های خودمان هستیم. ما تمایل داریم دنیا را در چارچوب موفقیت‌ها و شکست‌ها، و برنده‌ها و بازنده‌ها ببینیم. سایمون نیک می‌گوید گرچه ممکن است این‌نگرش پیش‌فرضِ برد-باخت در کوتاه مدت مفید باشد، اما مانند استراتژی کارکرد شرکت‌ها و سازمان‌ها، می‌تواند در بلندمدت نتایج خطرناکی به همراه داشته باشد.

سایمون نیک درباره کتاب جدید خود می‌گوید: این‌کتاب را برای تغییر دیدگاه افرادی که از وضعیت موجود دفاع می‌کنند ننوشته‌ام بلکه آن را برای گردهم‌آوردن افرادی می‌نویسم که آماده‌اند وضعیت موجود را به چالش بکشند و آن را با واقعیتی جایگزین کنند که بسیار بیشتر نیازهای عمیق ما را هدف قرار می‌دهد؛ نیازهایی مثل احساس امنیت و مشارکت در چیزی فراتر از خودمان. واقعیتی که مناسب بهترین علایق ماست؛ ما به‌عنوان اشخاص، شرکت‌ها، جوامع و به‌عنوان یک‌گونه زیستی.

کتاب «بازی‌ بی‌نهایت» ۱۱ فصل دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت‌ است از: بازی‌های محدود و بازی‌های نامحدود، هدف آرمانی، هدف غیرهدف، نگهبان هدف، مسئولیت کسب و کار؛ بازبینی‌شده، اراده و منابع، تیم‌های مبتنی بر اعتماد، زوال اخلاقی، رقیب ارزشمند، انعطاف‌پذیری وجود، شجاعت رهبری‌کردن.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مسئولیت هریک از اعضای کابینه مدیریت، در عنوان آن‌ها ذکر شده است. مدیر ارشد مالی. مدیر ارشد بازاریابی. مدیر ارشد فناوری. مدیر ارشد عملیات. مسئولیت‌ها و مسائل تحت نظارت آن‌ها، در عنوانشان ذکر شده است. این عناوین به ما کمک می‌کنند تا مطمئن شویم که فرد صحیح را برای ایفای این مسئولیت‌ها گماشته‌ایم. به‌ندرت پیش می‌آید که یک فرد متنفر از آمار و ارقام که به‌هیچ‌عنوان قادر به درک ترازنامه نیست را به‌عنوان مدیر ارشد مالی انتخاب کنند. و اگر درک صحیحی نسبت به فناوری ندارید و هنوز هم همان ضبط ویدئوی قدیمی را به تلویزیون خانه خود متصل کرده‌اید، احتمالش کم است که در فهرستی نهایی نامزدهای تصدی مدیر ارشد فناوری سازمان قرار بگیرید. حال چنین پرسشی مطرح خواهد شد: مدیرعامل (مدیر ارشد اجرایی؛ CEO) دقیقا چه وظایفی دارد؟

فقدان درک شفاف سازمان‌ها نسبت به نقش و مسئولیت‌های مدیرعامل،‌ یکی از دلایلی است که موجب می‌شود تعداد زیادی از رهبران کمپانی‌ها به دنبال بازی‌های محدود بروند، آن‌هم در حالی‌که حداقل باید طرز فکر حضور در یک بازی نامحدود را داشته باشند. در بسیاری از نمونه‌ها، این عنوانشان است که به‌درستی آن‌ها را برای ایفای مسئولیت‌هایشان آماده نکرده است. واژه «اجرایی» نمی‌تواند مسئولیت‌های یک مدیرعامل را نشان دهد.

واژه‌ها اهمیت دارند. آن‌ها هدف و معنای هر چیز را نشان می‌دهند. اگر واژه‌های اشتباه را انتخاب کنید، مقاصدتان تغییر خواهند کرد و کارها لزوما مطابق انتظارتان پیش نخواهند رفت. به‌عنوان نمونه می‌توان به سخنرانی «من رویایی دارم» مارتین لوتر کینگ اشاره کرد. او سخنرانی «من برنامه‌ای دارم» را ارائه نداد. بدیهی است که او به یک برنامه نیاز داشت. می‌دانیم که در جلسات خود، راجع به این‌ برنامه حرف می‌زد. اما به‌عنوان «مدیرعاملِ» یک جنبش حقوق مدنی، دکتر کینگ مسئول برنامه‌ریزی نبود. او مسئول ترسیم رویاها و آرمان‌ها بود و باید مطمئن می‌شد که مسئولان برنامه‌ریزی، برای پیشبرد این رویا تلاش می‌کنند.

چاپ سوم این‌کتاب با ۲۴۷ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...