«پس از طوفان نوح، سلبریتی بزرگ‌ترین تهدید برای تمدن بشر بوده است. بهتر است ستاره‌های کوچک را از سوارشدن به کشتی بر حذر داریم!» (فریس، ۱۴۰۱: ۱۸).
جمله فوق از مقاله فریس در کتاب جامعه‌شناسی سلبریتی شاید در نگاه نخست رادیکال و به‌شدت انتقادی به نظر برسد، اما چندان هم اغراق آمیز نیست، امروزه سلبریتی ها نه صرفاً در صحنه‌های هنری و فرهنگی بلکه در عرصه‌های مختلف جامعه اعم از عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و… نفوذ کرده‌اند و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم آنان در سطوح خرد و کلان زندگی‌هایمان مشاهده می‌شود؛ از انتخاب پوشش و طراحی دکوراسیون داخلی منازلمان گرفته تا رأی دادن به یک نامزد انتخاباتی و دفاع از تصویب یا لغو قانونی خاص.

جامعه‌شناسی سلبریتی ترجمه فردین علیخواه

در رویکرد انتقادی که رویکرد غالب در بررسی پدیده سلبریتی است، عقیده بر این است که آنان باعث حواس‌پرتی ما شده و هوش و حواسمان را به‌سوی موضوعات فرعی و حاشیه‌ای جلب می‌کنند و درنهایت ما را از تأمل بازاندیشانه و انتقادی درباره جامعه و مسائل مهم آن بازمی‌دارند.

در این رویکرد، سلبریتی ها چنان تحت حاکمیت آموزه‌های سرمایه دارانه در مسیر هدایت افکار و سلایق عمومی پیش می‌روند و به تبلیغ پرآب‌وتاب محصولات اقدام می‌کنند که کمتر کسی یارای مقاومت در برابر آنان را دارد! سلبریتی ها چیزی را به ما می‌فروشند که بسیاری از ما مشتاق خرید آن هستیم؛ منزلت، منزلتی خریدنی، آن‌هم با این توجیه که اگر محصول یا کالایی خاص را مصرف کنی، خاص و متفاوت می‌شوی.

همه‌ی این موارد گواهی بر اهمیت بررسی علمی این موضوع است، جریانی که هرچند در سالیان اخیر برخی پژوهشگران به آن توجه زیادی مبذول داشته‌اند، اما هنوز تا تحقق اهداف آکادمیک، حساسیت‌زایی اجتماعی و آگاهی بخشی به عامه مردم راه درازی در پیش دارد.

همچنین، باید خاطرنشان کرد که آثار و پژوهش‌های انجام‌شده به زبان فارسی در حوزه مطالعات شهرت و سلبریتی انگشت‌شمار هستند و بسیاری از منابع تخصصی نیز در این حوزه به زبان انگلیسی بوده و با فقر ترجمه در این حوزه مواجهیم. آثار تألیفی و ترجمه نیز در غالب موارد با مواضع یک مؤلف پیش رفته، به‌گونه‌ای که از ابتدا تا انتهای کتاب نویسنده با دیدگاهی یک‌سویه به بررسی این مقوله می‌پردازد، این درحالی است ‌که موضوعات اجتماعی از عللی چندجانبه و گوناگون برخوردارند.

کتاب «جامعه‌شناسی سلبریتی» مجموعه مقالاتی ده‌گانه از پژوهشگران برجسته حوزه مطالعات شهرت با گردآوری و ترجمه فردین علیخواه عضو هیئت‌علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان است که در بهار سال ۱۴۰۱ از سوی انتشارات گل‌آذین به چاپ رسیده است. لازم به ذکر است که مترجم کتاب، در سال‌های اخیر به بحث و تبادل‌نظر پیرامون پدیده سلبریتی و شهرت و تحلیل جامعه‌شناختی آن در فضای آکادمیک و شبکه‌های اجتماعی مبادرت کرده است.

مقاله جامعه‌شناسی سلبریتی کَری اُ. فریس[۱] فتح باب این مجموعه مقالات است که نام کتاب نیز برگرفته از آن است، فریس در این مقاله به پیوند بین جامعه‌شناسی و سلبریتی پرداخته و دیدگاه‌ها و جریان‌های موجود در زمینه سلبریتی را از چشم‌اندازهای مختلفی اعم از تاریخی، انتقادی و آسیب‌شناختی تحلیل می کند. وی همچنین جهت‌گیری‌های نوینی را در این حوزه پیشنهاد می‌کند، فریس در این مقاله به شرح مواضع نظری خود در دفاع از سلبریتی و شهرت می‌پردازد و کاستی‌های بررسی آکادمیک این حوزه را نیز به مخاطبان گوشزد می‌کند.

در ادامه، الیویر دریسنز[۲] با مقاله سلبریتیزه شدن جامعه و فرهنگ، که در شماره ششم فصلنامه بین‌المللی مطالعات فرهنگی منتشر شده است، به واکاوی مفاهیم سلبریتی شدن و سلبریتیزه شدن می‌پردازد و وجوه تمایز آن‌ها را در جوامع معاصر و رسانه‌ای شده امروزی موردبررسی قرار می‌دهد، در این راستا، وی ابعاد، شاخص‌ها و نیروهای تشکیل‌دهنده‌ی فرایند سلبریتیزه شدن جوامع را به‌مثابه مدلی چندبعدی تشریح می‌کند. استدلال دریسنز در این مقاله این است که سلبریتیزه شدن پیامد رسانه‌ای شدن، شخصی شدن و کالایی شدن است. وی در خصوص شاخص‌های سه‌گانه سلبریتیزه شدن در جامعه ازجمله دموکراتیزه شدن (دسترسی معمولی‌ها به پلکان شهرت)، عزیمت (جابه‌جایی سلبریتی ها از میدانی اجتماعی به میدانی دیگر) و تنوع یافتگی (نفوذ سلبریتی ها در عرصه‌هایی فراتر از سرگرمی و ورزش و ورود آن‌ها به عرصه‌هایی همچون سیاست و دانشگاه) نیز بحث می‌کند.

مقاله کوتاه سلبریتی چیست؟ از تونی بلاکشو[۳] نیز به تشریح زبان‌شناختی و تحلیلی این مفهوم پرداخته و چیستی مفهوم سلبریتی را برای خوانندگان بازگو می‌کند. در مقاله ستارگی و سلبریتی در خصوص پیوند بین سلبریتی و فرهنگ مصرفی می‌خوانیم، دایان نگرا و سوزان لئونارد[۴] در این مقاله به بررسی پیشینه تحول مطالعات ستاره و سلبریتی می‌پردازند و ضمن توجه به تاریخچه فکری مفهوم سلبریتی، ستارگی را به‌مثابه شکلی جدید از گفتمان تلقی می‌کنند. نگرا و لئونارد ستارگی و سلبریتی را در سینما، تلویزیون و رسانه‌های امروزی بررسی کرده و در ادامه با مطالعه موردی بتنی فرانکل[۵] به‌عنوان سلبریتی ژانر تلویزیون واقع‌نما و زنی کارآفرین و پست فمینیست، پیوند بین ظهور سلبریتی های رسانه محور و اصول کارآفرینانه‌ی نئولیبرالی را تشریح می‌کنند. نویسندگان مقاله در این فرایند، مقوله جنسیت را نیز به‌مثابه مقوله‌ای برجسته و سازمان دهنده مطالعات ستارگی و سلبریتی مدنظر قرار می‌دهند.

زندگی‌ای که تماشا نشود، ارزش زیستن ندارد، عنوان مقاله‌ای دیگر از این مجموعه است که جاشوآ گامسون[۶] استاد جامعه‌شناسی دانشگاه سان فرانسیسکو آن را به رشته تحریر درآورده است، گامسون در این مقاله به واکاوی فرهنگ شهرت در قرن بیستم و عصر حاضر و یکی از ویژگی‌های اصلی آن یعنی معمولی بودگی می‌پردازد. وی بدین منظور، فرایند معمولی بودگی را در ژانر تلویزیون واقع‌نما بررسی می‌کند و در ادامه از ظهور اشکال نوین سلبریتی ها با ذکر مصادیقی در جامعه آمریکا سخن می‌گوید. او همچنین به ستارگی و سلبریتی در سینما، تلویزیون و رسانه‌های جدید می‌پردازد و به تحولات رخ‌داده در فرهنگ سلبریتی آمریکایی توجه می‌کند. گامسون در این مقاله به‌ صراحت اشاره می‌کند که فرهنگ سلبریتی هم‌زمان نظامی کالایی، یک صنعت، مجموعه‌ای از اخبار فرهنگی و مشارکتی است و کالای موردنظر در این نظام نیز توجه است (گامسون، ۱۴۰۱: ۱۰۶).

تولید انبوه سلبریتی مقاله‌ای به قلم گرایم ترنر[۷] استاد برجسته رسانه و مطالعات فرهنگی دانشگاه کوئینزلند استرالیاست که در فصلنامه معتبر مطالعات شهرت منتشر شده است، ترنر در این مقاله جریان‌های متأخر سلبریتی را مدنظر قرار داده و این استدلال را مطرح می‌کند که کارکرد رسانه دگرگون شده است، وی در این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا در رسانه‌های غربی تغییری ساختاری به وقوع پیوسته و سلبریتی، تلویزیون واقع‌نما و سایر عوامل مرتبط با چرخش دموتیک (اصطلاحی که او در این مقاله به تشریح و ابهام‌زدایی از آن می‌پردازد) بیانگر موضوعی فراتر و مهم‌تر از جریان‌های متعارف رسانه‌ای نیست؟ وی در مقاله‌اش خوانندگان را دعوت به ملاحظه تغییرات برنامه‌ریزی‌شده در زمینه شهرت کرده و دگرگونی‌های ایجاد شده در بین سلبریتی ها و سیر روند آن ها از نخبه‌گرایی به معمولی بودگی را بررسی می‌کند، هرچند دیدگاه ترنر به مهیاشدن عرصه برای ورود افراد معمولی به صحنه شهرت کاملاً انتقادی است. وی ورود معمولی‌ها به حوزه شهرت را در راستای سیاست‌های نظام سرمایه‌داری می‌داند که فرایندی انحصاری و سیستماتیک است (ترنر، ۱۴۰۱: ۱۳۲).

کریس روجک[۸] پژوهشگر و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه سیتی لندن که مؤلف چهارده جلد کتاب و نویسنده بیش از پنجاه مقاله در حوزه جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی است، در این مجموعه مقالات درباره‌ی سلبریتی های زودگذر بحث می‌کند، سلبریتی هایی که به گفته وی در کتاب سلبریتی «امروز مشهورند و فردا فراموش می‌شوند» (روجک، ۲۰۰۱: ۲۱). روجک که با تیپولوژی مشهورش در خصوص انواع سلبریتی (انتسابی، اکتسابی و اعطایی) در مطالعات شهرت شناخته می‌شود، در این مقاله به بحث حول سلبریتی های زودگذر و ویژگی‌هایشان می‌پردازد. وی همچنین بر انواع رویکردهای ساختارگرا، پساساختارگرا و ذهنیت گرا پیرامون سلبریتی ها و انتقاداتی که بر هر کدام از این رویکردها وارد است، تمرکز می‌کند.

از ترزا سنف[۹] نیز به‌عنوان نخستین پژوهشگری که مفهوم خرده سلبریتی را ابداع کرده، مقاله‌ای با عنوان خرده سلبریتی و خودبرندشده در این کتاب ترجمه شده است. سنف در این مقاله، اینترنت را به‌مثابه بازار، کاربران را به‌مثابه فروشندگان، خریداران را به‌مثابه کالا و سلبریتی را نیز به‌مثابه برند تلقی می‌کند و در این خصوص، پیوند بین اقتصاد توجه و ظهور سلبریتی های جدید را شرح می‌دهد، وی در اثر پیشین خود نیز دختران وبکمی: سلبریتی و اجتماع در عصر شبکه‌های اجتماعی این پیوند را تا جایی ژرف می‌پندارد که درنهایت می‌گوید: «سلبریتی ها یا باید بمیرند یا به برند تبدیل شوند» (سنف، ۲۰۰۸: ۲۵). سنف همچنین در این مقاله هویت و خودبرندشده آنلاین، خرده سلبریتی ها و کردارهای آنان را با ذکر مصادیقی حقیقی در عصر حاضر تحلیل می‌کند.

در مقاله‌ی خودبرندسازی، خرده سلبریتی و ظهور اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی از سوزی خامیس[۱۰] و دیگران با چند تن از سلبریتی های جدید و کردارهای متعارف و گاه نامتعارف آن‌ها در راستای ارتقای منزلت آنلاین و تقویت شهرت آشنا می‌شویم، در عصری که شبکه‌های اجتماعی به جای‌جای زندگی‌هایمان نفوذ کرده‌اند، بررسی این موضوع نیز درخور توجه است. در این راستا، نویسندگان مقاله درصدد بررسی مشاهیر اینترنتی جدید و تحلیل پیوند بین اقتصاد سیاسی، ایدئولوژی‌های نئولیبرالی و آموزه‌های خودبرندسازی هستند. آن‌ها در خصوص ظهور شهرت اینستاگرامی و رشد اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی نیز مباحثی را مطرح می‌کنند.

فراسوی تاریخ سلبریتی به‌سوی تحکیم مطالعات شهرت، آخرین مقاله‌ای است که در این مجموعه ترجمه‌شده است، آدریان دی. ولوسوسکی[۱۱] در این مقاله به مسئله تاریخ سلبریتی و اشکال و محتواهای مختلف شهرت می‌پردازد، او همچنین درصدد است در این مقاله یکی از ابهاماتی که گریبانگر پژوهشگران حوزه مطالعات شهرت است را تا حدودی برطرف کند، این ابهام به تداخل معنایی و کاربرد مفاهیمی همچون شهرت، سلبریتی، افتخار، قهرمانی و … به‌جای یکدیگر معطوف است که به دلیل قرابت معنایی و وجود مرزهای محدود، تفکیک آن‌ها کاری است بس دشوار! در این راستا، نویسنده مقاله سعی کرده تا با ارائه تفاسیر و قرائت‌های تاریخی مختلف این شبهات را برای مخاطبان خود رفع نماید، مترجم نیز کوشیده تا بر این ظرافت‌های زبان‌شناختی و جامعه شناختی در ترجمه متن به زبان فارسی صحه گذاشته و برای رهایی خوانندگان از آشفتگی معنایی، واژه‌ها و معادل‌ها و اصطلاحاتی مناسب و نه‌چندان ثقیل را جایگزین کند، کاری که به نظر می‌رسد در انجام آن موفق بوده است.

در ادامه، می‌توان به چند نمونه از انتقادات نیز پیرامون کتاب حاضر اشاره کرد. ازجمله این انتقادات، ترتیب قرار گرفتن برخی مقالات در این مجموعه است، به نظر نویسنده این مطلب، تقدم و تأخر مقالات گردآوری‌شده در مجموعه، بیانگر انسجام ساختاری و محتوایی کتاب است و می‌تواند به درک بهتر مقالات از سوی خواننده کمک کند، ازاین‌رو، به نظر می‌رسد که اگر کتاب با سیری استقرایی در چینش مقالات پیش رود، خواننده با نظم منطقی و دیدگاه یکپارچه‌تری می‌تواند به خوانش مقالات بپردازد؛ به‌عنوان‌مثال کتاب با مقالاتی با تمرکز بر تشریح و تعریف مفهوم شهرت و سلبریتی آغاز شود، مقاله سلبریتی چیست؟ از این نمونه است، در ادامه با توضیح فرایندهای خرد و کلان نفوذ سلبریتی ها در جامعه در مقاله سلبریتیزه شدن جامعه و فرهنگ پی گرفته شود و به دنبال آن با بررسی شکل‌گیری جامعه‌شناسی سلبریتی و رویکردهای مختلف حاکم بر آن در مقاله جامعه‌شناسی سلبریتی ادامه یابد، و پس‌ازآن نیز مقالات تولید انبوه سلبریتی و زندگی‌ای که تماشا نشود، ارزش زیستن ندارد، که به‌طور خاص به ظهور سلبریتی های جدید به‌ویژه در ژانر تلویزیون واقع‌نما توجه کرده‌اند، ذکر شوند.

سلبریتی

همچنین، علی‌رغم تلاش‌های بسیار مترجم در معادل‌سازی‌های مناسب و روان، همچنان برخی از معادل‌ها کمی پیچیده به نظر می‌رسند و بهتر بود معادل‌های مأنوس‌تر و سلیس‌تری انتخاب می‌شد، مثلاً به‌جای معادل مفهوم hypertrophic celebrity از تام مول[۱۲] که مترجم آن را «سلبریتی رشدناهنجاریافته» ترجمه کرده، می‌توان با توجه به معنای محتوایی و زمینه‌ای که واژه در آن قرار دارد، معادل سلبریتی اغراق‌شده را جایگزین کرد، یا در موارد پیچیده‌تری به‌جای واژه‌یcelebrification که مترجم از معادل فارسی «سلبریتی شدن» استفاده کرده است، می‌توان معادل سلبریتی سازی را به کار برد، که به ساخت سلبریتی در جریان فرایندهای خرد و کلان رخ‌داده در جامعه اشاره می‌کند، معادل به‌کاررفته یعنی «سلبریتی شدن» با به‌کارگیری مصدر مجهول «شدن» به شکل‌گیری و هدایت سلبریتی به‌واسطه عوامل بیرونی اشاره می‌کند و با این توضیحات به نظر نمی‌رسد که بتواند تمایز لغوی و معنایی چندانی را از واژه سلبریتیزه شدن نشان دهد، زیرا «سلبریتیزه شدن» به نظر دریسنز به فرایندهای کلان و عوامل ساختاری در ساخت سلبریتی اطلاق می‌شود و مفهوم سلبریتی شدن نیز در معنای نهفته در خود همین معنا را متبادر می‌کند و وجوه فردی و خرد را نادیده می‌گیرد، این ابهام، تمایز دو مفهوم سلبریتی شدن و سلبریتیزه شدن را برای خواننده دشوار می‌کند و منجر به تداخل معنایی مفاهیم می‌شود.

سخن آخر
در خاتمه می‌توان گفت، یکی از ویژگی‌های مثبت مجموعه مقالاتی از این قبیل، آن است که ضمن توجه به رویکردها و نظرات مختلف در این حوزه، به سلبریتی از زوایای مختلف می‌نگرد و دیدگاهی دترمینیستی و یک‌سویه را در بررسی این موضوع کنار می‌گذارد، هرچند در کتاب حاضر رویکرد غالب به شهرت همچنان رویکرد انتقادی است، اما مترجم سعی کرده است که در گزینش و ترجمه مقالات به تکثر و تنوع چشم‌اندازهای مختلف در بررسی موضوع شهرت و سلبریتی و مباحث پیرامون آن توجه کند که این موضوع ازجمله امتیازات کتاب محسوب می‌شود. همچنین کتاب حاضر برخی مواجهات نظری را نیز پیرامون مفاهیم تخصصی حوزه شهرت در برمی‌گیرد. مواجهه مفاهیمی همچون چرخش دموتیک؛ چرخش به‌سوی معمولی‌ها از ترنر و دموکراتیک شدن شهرت از دریسنز نمونه بارز این مواجهه ترمینولوژیک است که می‌تواند برخی از ابهامات شبهه برانگیز را در زمینه مفاهیم تخصصی این حوزه برطرف نماید.

درمجموع، هرچند تلاش‌های پژوهشگران در حوزه مطالعات شهرت شایسته تحسین و توجه است، اما در مقایسه با حجم آثار، تألیفات و پژوهش‌های انجام‌شده در عرصه خارجی همچون قطره‌ای در برابر دریاست و این کاستی ارائه بینشی ژرف و بازاندیشانه را در این حوزه با مشکل مواجه می‌کند و به‌منظور رفع آن به شکل‌گیری سنت‌های پژوهشی و فکری و ارائه روایتی ایرانی در این حوزه نیازمندیم.

منابع:
فریس، کری. اُ، روجک، کریس، دریسنز، الیور و دیگران .(۱۴۰۱). جامعه شناسی سلبریتی (دیدگاه و نقدها)، ترجمه فردین علیخواه. تهران: انتشارات گل آذین.
Rojek, C. (2001). Celebrity. London: Reaktion Books.
Senft, T. M. (2008). Camgirls: Celebrity & community in the age of social networks. New York: Peter Lang.

پی‌نوشت‌ها:
[۱] Kerry O. Ferris
[۲] Olivier Driessens
[۳] Tony Blackshaw
[۴] Suzanne Leonard and Diane Negra
[۵] Bethenny Frankel
[۶] Joshua Gamson
[۷] Graeme Turner
[۸] Chris Rojek
[۹] Teresa Senft
[۱۰] Susie Khamis and et al.
[۱۱] Adrian D. Wesołowski
[۱۲] Tom Mole

انسان‌شناسی و فرهنگ

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...