کتاب «خُرده فرهنگ: معنای سبک» اثر دیک هبدیج (از چهره‌های شاخص مکتب مطالعات فرهنگی) به زودی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر می‌شود.

به گزارش کتاب نیوز، هبدیج با نوشتن این کتاب در سال ۱۹۷۹، تحولی نظری از مفهوم جامعه‌شناختی گروه‌ها و رفتار جوانی كه عمدتاً در قالب كـژروی ارائـه می‌شد، ارائه کرد. او با ارائه چارچوب نظری برخاسته از منظومه فكری چپ و به‌طور خـاص اندیـشه‌هـای آنتونیـو گرامشی، به بررسی موردی خُرده فرهنگ پانك‌هـا در بریتانیـای پـس از جنـگ مـی‌پـردازد.

هبدیج با بیان اینکه معنای خرده‌فرهنگ همیشه محل اختلاف است و «سبک» حوزه‌ای است که در آن تعاریف متضاد با نیروی چشمگیر باهم تصادم دارند، تأکید می‌کند بخش اعظم این کتاب صرف توصیف روندی می‌شود که در آن اشیا باید به‌عنوان «سبک» در خرده‌‌فرهنگ مکرراً احراز معنی کنند.

او در این کتاب تلاش می‌کند مفهوم «دیوارنوشته» را کشف کند و معانی نهفته در سبک‌های مختلف جوانان پس از جنگ را بیرون بکشد.

به زعم هبدیج، واژۀ «خرده‌فرهنگ» آمیخته با رمز و راز است. این واژه حاکی از رازآلودگی، سوگندهای ماسونی و یک دنیای زیرزمینی است. این واژه همچنین مفهوم بزرگ‌تر و به همان اندازه پیچیدۀ «فرهنگ» را تداعی می‌کند؛ بنابراین گفتار خود را باید با مفهوم فرهنگ آغاز کنیم.

نویسنده کتاب خُرده فرهنگ تأکید می‌کند: به‌دنبال به رسمیت شناختن حق طبقۀ فرودست هستم (جوانان، سیاه‌پوستان، طبقۀ کارگر) تا چیزی را که از آنها ساخته شده است، تفسیر کنم؛ تا موقعیت فرودستی را که هرگز انتخاب آنها نبود بیارایم، تزئین کنم، هجو کنم و هر جا که ممکن است به رسمیت بشناسم و از آن فراتر روم.

هبدیج تأکید می‌کند بررسی سبک‌های خُرده‌فرهنگ، صرفاً شکاف بین «زندگی روزمره» و «اسطوره‌شناسی» را تأیید می‌کند.

کتاب «خُرده فرهنگ: معنای سبک» به عنوان اثـری كلاسـیك در حـوزه مطالعـات فرهنگی شناخته شده است. این اثر توسط علی صباغی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ترجمه و به زودی از سوی انتشارات پژوهشگاه منتشر خواهد شد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...