به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نشست نقد و بررسی «مجموعه آثار میرزاحسن رشدیه»، جمعه 30 اردیبهشتماه 1401 در سرای اهل قلم سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
در آغاز نشست سیدرضا باقریان موحد، گردآورنده و بازنشردهنده کتاب مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه، گفت: من معلم ادبیات هستم. تقریباً 10 سال پیش بود که با اسم میرزاحسن رشدیه آشنا شدم و فهمیدم که یکی از بنیانگذاران آموزشوپرورش جدید ایران بودهاند. از خودم شرمنده شدم که او را تا آن زمان نشناخته بودم. دیدم معلمی با 20 سال سابقه کار هستم و بر سر سفرهای نشستهام که کسانی مانند رشدیه آن را گستردهاند. بنابراین تصمیم گرفتم ایشان را به کمک منابع موجود بشناسم. خیال میکردم منابع آماده است و تنها کافی است بروم و آن کتابها را تهیه کنم. وقتی به آموزشوپرورش تهران مراجعه کردم دیدم که عملاً هیچ کتاب و سندی درباره رشدیه در اختیار ندارند. حتی کتابی به نام تاریخچه سیستم آموزشی ما (چه در آموزشوپرورش و چه در دانشگاه تربیت معلم) در دست نیست. تصمیم این شد که با عزم راسختر کار شناخت رشدیه و تهیه آثار او را انجام بدهم.
وی افزود: در درجه اول برای اینکه خودم او را بشناسم و در درجه دوم برای جوانترها، معلمها و پژوهشگران، تا بدانند که در شغل معلمی چه کسانی چه زحمتهایی کشیدهاند. بنابراین مجموعه آثار رشدیه را از کتابخانه ملی تهیه کردم و آنها را در اختیار دانشجویان گذاشتم تا محتوایشان را تحلیل کنند. اما دیدم که آنها در خواندن کتابهای چاپ سنگی مشکل دارند. پس آثار را به شکل فایل درآوردم. 14 اثر بدین شیوه بهراحتی در اختیار آنان قرار گرفت. تقریباً چهار تا پنج کتاب رشدیه را هنوز پیدا نکردهام و امیدوارم کسانی که این چند کتاب را دارند آن را در اختیار ما بگذارند.
در دنباله نشست مهرداد فردیار، نویسنده و پژوهشگر، در پاسخ به این پرسش که: ارزش این کتاب در چیست؟ گفت: ذهنیت بیشتر ما این است که همه کتابهای چاپی در کتابخانههایی مانند کتابخانه مجلس، کتابخانه آستان قدس، کتابخانه مَلک و جاهای دیگر نگهداری میشوند، اما اینگونه نیست و این کمبود، کار محقق را سخت میکند. محقق به ماده اولیه نیاز دارد. کسی که شصت-هفتاد سال پیش زندگی کرده و اکنون آثارش در دست نیست، محقق امروزی ناچار است به کتابی مراجعه کند که کسی در همان شصت-هفتاد سال پیش آن آثار را خوانده و برداشتی، دقیق یا غیر دقیق، از آن خواندهها در خاطرات و یادداشتهایش آورده است و دیگران هم به آن استناد میکنند. چنین کاری خیلی دقیق نیست. بنابراین ما باید به آرشیوهایمان دقت بیشتری کنیم آن را به گونهای سامان بدهیم که راهگشا باشد.
وی افزود: درباره کتابهای درسی دچار مسألهای هستیم. معمولاً کتابهای درسی از نظر ما اهمیت و ارزش زیادی ندارند. این احساس همیشه وجود داشته و بنابراین وقتی سال تحصیلی تمام میشود کتابها را به سبزیفروش و بقال و دیگران میدهیم که ورقورق کنند! و کسی این کتابها را جمعآوری نمیکرد. حتی در فهرستهایی که تهیه کردهاند نام کتابهای درسی نیست. این دسترسی نداشتن نیز سبب سختی کار محقق میشود.
از سوی دیگر، در کتابخانههای ما اصطلاحی رایج بود به نام «وجین کردن». کتابدارها میآمدند و کتابی را که مثلاً صد سال پیش چاپ شده بود و اکنون مراجعهکنندهای نداشت از کتابخانه بیرون میبردند و کیلویی میفروختند یا خمیر میشد. میگفتند این کتابها به درد نمیخورد. کتابهای درسی چاپ سنگی هم چون نگهداری نشدهاند و اگر هم هستند در مجموعههای خصوصی است، در دسترس محققان نیستند. از طرفی به مرور زمان جلد آنها کنده شد و اول و آخر کتاب افتاده است و برای شناسایی نام کتاب به مشکل برمیخوریم. مگر آنکه نسخه دیگری از همان کتاب به دست بیاید. اینها را گفتم تا اشاره کرده باشم که تحقیق و کار آقای باقریان چقدر اهمیت دارد و سخت بوده است. کتابهای رشدیه چندین چاپ خوردهاند اما ما فقط نسخههای معدودی از آن کتابها را در اختیار داریم.
وی ادامه داد: اهمیت کتابی که باقریان چاپ کردهاند یک مقداری به ارزش تاریخی و اسنادی آن برمیگردد. مجموعه آثار رشدیه بخشی از تاریخ آموزشوپرورش در ایران است. یک بحث دیگر آن است که اکنون از آثار رشدیه چه استفادهای میتوان کرد؟ این مجموعه آثار ما را از پیشینه کارهایی که در آموزشوپرورش انجام شده آگاه میکند و درمییابیم که سابقه کارهایی که الان انجام میدهیم چه بوده است.
باقریان موحد در بخشی دیگر از نشست افزود: اولین جایی که برای پیدا کردن آثار رشدیه مراجعه کردم، همانگونه که پیشتر اشاره شد، آموزشوپرورش بود. چون در آنجا بخشهای مفصلی مثل واحد تحقیقات و پژوهش دارند. ولی آثار رشدیه در آنجا موجود نبود، به کتابخانه ملی رفتم. 10 کتاب رشدیه فهرست شده بود. سه کتاب را موجود داشتند. بقیه در سیستم بود اما پیدا نمیشد. تهیه آن سه کتاب یکسال طول کشید. جلدهای دو و سه را پیدا کردیم اما جلد اول نبود. به مسوول کتابخانه مراجعه کردم و گفتم که کار مقابله جلد اول مانده است؛ از شهرستان آمدهام و تا این کتاب را نبینم، نمیروم. مسوول کتابخانه در ابتدا از حرف من ناراحت شد اما گفت میشود و پیدا میکند. نشستم و منتظر ماندم. یک ربع بعد آمد و گفت که جلد اول موجود نیست. پافشاری کردم و گفتم باید پیدا بشود، تا آخر ساعت اداری مینشینم و از اینجا نمیروم! نیم ساعت بعد مسوول کتابخانه با خبر خوش آمد و گفت که جلد اول را پیدا کرده است. کتاب ورق ورق بود و جلد نداشت. داخل پاکت هم گذاشته بودند. با این همه اوراق را اسکن کردم.
آن دو کتاب دیگر هم با مشکلات بسیار به دست آمد. یکی از کتابها را در بخش اسناد فهرست کرده بودند، نه در بخش کتابها. برای پیدا کردن آن چندین مدت تلاش کردم و به کمک معاون کتابخانه با دشواری پیدا شد. کتابی 27 ورقی بود و هر ورقی در گوشهای نگهداری میشد.
در ادامه فردیار با اشاره به ارزش برخی کتابها در پژوهش افزود: حمیدرضا شاهآبادی کاری در این زمینه انجام دادهاند و کتاب «دروازه مردگان» را چاپ کردهاند. در آنجا به شخصیت رشدیه اشاره شده است. حقیقت آن است که ما خیلی از این شخصیتها را نمیشناسیم. بلد هم نیستیم که چگونه آنها را معرفی کنیم. وقتی سریالی از تلویزیون پخش میشود افراد معمولی تکتک شخصیتهای آن را میشناسند. این نشان میدهد که رسانه چه قدرتی دارد. پس اهمیت دارد که این آثار و شخصیتها را چگونه معرفی کنیم و ارائه بدهیم. یک داستاننویس میتواند از این کتاب برای نوشتن داستان استفاده کند یا پژوهشگر میتواند در کار تحقیق از آن بهره بجوید. بستگی به کار ما دارد.
مسعود تاره، نویسنده و پژوهشگر و دیگر سخنران نشست در بخشی از سخنان خود با اشاره به ارزش جمعآوری چنین مستنداتی بیشتر از جهت تاریخی است، گفت: متاسفانه محتوای درجه اول کمتر در دسترس دانشجویان و پژوهشگران قرار دارد و روشن است که با مجهولات نمیشود پژوهش کرد.
نویسنده و پژوهشگر با اشاره به اینکه در واقع فرایند عمومی کردن آموزش و پرورش با میرزاحسن رشدیه اتفاق افتاد افزود: مطالعه این کتاب نشان میدهد که روند انتقال آموزش عمومی به کشور ما و گذر از آموزش سنتی به آموزش مدرن چه چالشهایی داشته است.
وی همچنین گفت: بیشترین تنوع فرهنگیای که الآن ما میبینیم از مشروطیت آغاز شد. تحولات ادبیات ما نیز در آن زمانها شکل گرفت. الآن اگر فیلمسازی بخواهد فیلمی دربارهی ماجراهای آن دوره بسازد ناگزیر است که متون اینچنینی را بخواند و دریابد که شیوه بیان و ارائه محتوا در آثار گذشتگان چگونه بوده است. سخنام این است که هر چند کتابهای رشدیه برای آموزش ابتدایی نوشته شدهاند ولی در کنار اسناد آن دوره تاریخی دارای اهمیت هستند.
فردیار در پایان با سپاسگزاری از باقریان موحد برای انتشار مجموعه آثار رشدیه گفت: امیدواریم وی باقی آثار رشدیه را هم بیابند و چاپ کنند (چون چند اثر او هنوز پیدا نشده است). این کتابها به مرور زمان توسط خود رشدیه تغییراتی کردهاند. فکر میکنم باید بررسی بشود و دیگران هم کمک کنند تا این کار انجام بگیرد.
در پایان نشست باقریان موحد با اشاره به اینکه سه کتاب از این مجموعه، درباره اخلاق و نیز اعتقادات است گفت به نظرمن هنوز هم میشود که از این سه کتاب کمک گرفت. یعنی آموزشوپرورش میتواند از این کتابها استفاده کند؛ بهویژه کتاب اخلاق که حتی ارزش دارد که مستقل چاپ بشود. یک مثال بیاورم: یکی از چالشهای بزرگ آموزشوپرورش، آموزش مسائل جنسی به دانشآموزان است. رشدیه در یکی از این کتابها، در ابتدا اشاره میکند و به بچهها میگوید که نباید اجازه بدهند که دیگران به بدن آنها دست بزنند، چون بدن آنها فقط متعلق به خود آنهاست. من با دوست روانشناسی در اینباره صحبت کردم و او گفت که این مساله در روانشناسی کنونی کودک هست و سخن درستی است. منظورم این است که برخی از آثار رشدیه هنوز هم در آموزش کاربرد دارند و باید بهآنها توجه شود.
یادآور میشود میرزا حسن رشدیه با اصلاح نظام تعلیم و تربیت و تاسیس مدارس جدید، بنیانگذار آموزش و پرورش نوین است.
................ هر روز با کتاب ...............