آرگو [Argo]. رمانی از گئورگوس تئوتوکاس1 (1905-1966)، نویسنده‌ی یونانی، که در 1936 در آتن منتشر شد. این رمان یکی از اولین آثار نویسنده است. ماجرای اثر بعد از حوادث آسیای صغیر در 1922 اتفاق می‌افتد که بر اثر آن هزاران یونانی مجبور به مهاجرت به یونان شدند. این شکست پایان یک رؤیای تاریخی یونانیان، یعنی بازپس‌گرفتن قسطنطنیه بود و در روحیه و زندگی سیاسی مملکت خلأیی ایجاد کرد و نوعی پریشانی به‌وجود آورد که زمینه‌ی اصلی این کتاب را تشکیل می‌دهد.

آرگو [Argo]. رمانی از گئورگوس تئوتوکاس1 Georgos Theotokàs

در این اثر به‌خصوص به محیط دانشگاهی پرداخته شده است که در آن دانشجویان درگیر وسوسه‌های گوناگون از ناسیونالیسم گرفته تا مارکسیسم و جهان‌وطنی، بیهوده دنبال راهی، مسیری و نوری می‌گردند که راهنمایی‌شان کند. کتاب دارای شخصیت‌های متعددی است. همه می‌خواهند به صورت تازه‌ای فعالیت کنند، بیافرینند، و زندگی کنند، اما اصیل‌ترین آنها در کتاب، افراد یک خانواده‌ی آتنی، یعنی خانواده‌ی نوتارا2 هستند که پدرشان، استاد حقوق در دانشگاه، آخرین نماینده‌ی یک نظام و یک سنت در حال فروپاشی است. سه پسر او، نیکفوروس،3 لینوس،4 آلکسیس،5 هرکدام می‌کوشند که تکیه‌گاهی در وقاحت، فعالیت یا شعر پیدا کنند.

نیکفوروس، فرزند ارشد، پس از فعالیت‌های ادبی درخشان اولیه، از رؤیاهای جوانی‌اش منصرف می‌شود و ترجیح می‌دهد که به صورت فرد جهان‌وطنی در گمنامی زندگی کند و لینوس که کوچکترین آنهاست ضمن یک تظاهرات خیابانی جلو گلوله می‌رود و کشته می‌شود. تنها آلکسیس که جوان‌مرگ شده است از فراموشی نجات می‌یابد و نام نوتارا را نیز زنده نگه می‌دارد. مجموعه‌ی اشعار او با عنوان شادی زندگی کتاب مقدس نسل جوان می‌شود. از این تجربه‌ای که یک گروه نوجوان از سر گذرانده‌اند و از این ماجرای روانی که نام نمادین آن -آرگو- سفر افسانه‌ای یاسون6 را به یاد می‌آورد. این کتاب که شامل وقایع یک دوران و یک آرزوی بربادرفته است، شاهدی روشن و کامل بر مصیبت‌هایی است که پس از حوادث آسیای صغیر بر یونان گذشته است.

رضا سیدحسینی. فرهنگ آثار. سروش

1. Georgos Theotokàs 2. Notaras
3. Nikephoros 4. Linos 5. Alexis 6. Jason

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...