سرخوردگی و ناامیدی‌های انسان امروز | الف


توماس برنهارد [Thomas Bernhard] از پیشروان ادبیات مدرن اتریش در قرن بیستم به شمار می‌آید. او با نگاهی ابزورد و مینی‌مال بر موضوعات اجتماعی عصر خودش نظر افکنده است. اغلب آثار داستانی‌اش کوتاه‌اند و آرمان‌گرایی‌های بی‌حدوحصر روشنفکران هم‌دوره‌اش را به باد انتقاد می‌گیرند. او تلاش کرده از سرخوردگی و ناامیدی‌ای بگوید که گریبان‌گیر انسان امروزی است و به‌ نظر او ریشه در حقایق تلخ زندگی مدرن دارد.

توماس برنهارد [Thomas Bernhard] خلاصه کتاب معرفی مقلد صدا» [Der Stimmenimitator]

برنهارد در داستان‌های خود پدیده‌هایی از قبیل خودکشی‌، انزواطلبی و احساس ناکامی از زندگی اجتماعی را که در آن بی‌عدالتی و تبعیض غوغا می‌کند، به اشکال مختلف بازنمایی کرده است. جامعه‌ای که او در آثارش منعکس می‌کند عاری از عواطف است و اغلب از کنار رنج‌های انسانی بی‌تفاوت عبور می‌کند. به همین‌خاطر است که او روابط را در چنین جامعه‌ای تهی از معنا و همدلی توصیف می‌کند. داستان‌های او در عین کوتاهی، گزنده و نقادانه به دل ساختار ارتباطات انسانی در دنیای مدرن می‌پردازند. مجموعه‌ی «مقلد صدا» [Der Stimmenimitator] یکی از تلخ‌ترین طنزهای انتقادی او را در خود دارد.

این مجموعه بالغ بر صد داستانک از برنهارد را در خود جای داده که مضمون اغلب آن‌ها را مرگ تشکیل می‌دهد. نویسنده در این کتاب سعی داشته به این مفهوم از بُعدی جهانشمول نگاه کند. بنابراین گستره‌ی داستان‌ها از آمریکای لاتین تا آسیا را دربرمی‌گیرد. مرگ به فرم‌های گوناگونی به نمایش درآمده است؛ گاه به شکل خودکشی و زمانی به صورت تصادفی دردناک. در اغلب مواقع این نقطه‌ی اتمام زندگی با انتخاب آگاهانه‌ی انسان‌ها رقم می‌خورد، حتی وقتی سخن از یک اتفاق غیرمترقبه است، نوعی اراده در آن دیده می‌شود. برنهارد معمولاً مرگ را ناشی از بی‌تفاوتی جهان به زیست تک‌تک انسان‌ها تلقی می‌کند؛ گویی اگر دنیای پیرامونی بر از بین رفتن هر یک از آدمیان حساس باشد و در مقابل آن واکنش نشان دهد، این اتفاق احتمال وقوع کم‌تری می‌یابد.

برنهارد با زبانی کمیک و گزنده به توصیف وقایع می‌پردازد. به طور نمونه، سفر یک گروه باستان‌شناسی برای کشف یک تمدن در غاری چند هزارساله، از منظر او برای جامعه‌ی امروزی فاقد ارزش محسوب می‌شود. او می‌کوشد با به‌کار بردن صفاتی همچون «عادی»، «مضحک» و «بی‌مصرف» رفتار اجتماعِ بی‌مسؤولیت را در برابر از دست رفتن جان اعضایش به نمایش بگذارد. کسی برای نجات گروه گرفتار در غار تلاش چندان نمی‌کند و فرستادن گروه نجات هم با بی‌مبالاتی‌های بسیار و مرگ انسان‌های دیگری همراه می‌شود. اما واکنش مقام‌های مسؤول تنها دیوار کشیدن بر روی غار است و اهمیتی ندارد آن‌ها که در غار گم شده‌اند چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد.

نویسنده در بیان رویدادها ریتمی سریع دارد. او اغلب از جمله‌های کوتاه استفاده می‌کند و سیر اتفاقات در داستان‌های او شتاب بسیار بالایی دارد. او در این باره به عمد سرعت را بالا می‌برد، زیرا ماهیت دنیای امروز همین شتابزدگی را می‌طلبد. حوادث معمولاً بدون هرگونه مقدمه یا پیشینه‌ای رخ می‌دهند و انسان‌ها را غافلگیر می‌سازند. آن‌ها برای مواجهه با وقایع فرصت بسیار اندکی دارند و در بسیاری از مواقع مجال چندانی برای اتخاذ رویکرد مناسب نمی‌یابند. انتروپی و فنا زودتر از آن‌چه بتوانند تصور کنند آن‌ها را دربرمی‌گیرد و عملکرد آن‌ها نیز این روند را تسریع می‌کند، زیرا آن‌ها ارتباط معنادار و مؤثری با همنوعان‌شان و با جهان پیرامون‌شان ندارند. از منظر نویسنده انسان‌ها غالباً قربانی همین فقدان همدلی و عواطف بشری‌اند. او از قول یک شاعر جامعه‌ی انسانی را فاقد درک کافی از همزیستی مسالمت‌آمیز توصیف می‌کند. برنهارد معتقد است همین مسأله است که مرگ انسان‌ها را بسیار پیش‌تر از موعد حقیقی‌اش رقم می‌زند و فرآیند تباهی و فنای آن‌ها را به شدت تسریع می‌کند. به همین‌خاطر است که ماجراها در کسری از ثانیه می‌توانند دنیای را تکان بدهند و همه چیز را به سمت نابودی ببرند.

اما نگاه ابزود برنهارد متوجه مرگ و زندگی به‌عنوان مباحثی هستی‌شناختی نیز هست. او پوچی را با عناوین و در لباس‌های مختلفی در معرض دید خواننده‌اش قرار می‌دهد و در بسیاری مواقع شبیه همان تعبیری که شخصیت نمایشنامه‌نویس یکی از داستان هایش دارد، مدام جای کمدی و تراژدی را با هم عوض می‌کند و این‌گونه پوچ‌گرایی را با بزرگ‌نمایی بیش‌تری به مخاطب عرضه می‌کند. گاهی زیست معطوف به بی‌معنایی را در زندگی یک کتابدارِ خسته از قرض دادن کتاب به مراجعان‌اش به نمایش می‌گذارد و گاه آن را در تنهایی یک اشراف‌زاده‌ی ایتالیایی که با یک عروسک ویترینی رابطه‌ای عاشقانه دارد و از مراوده با سایر انسان‌ها می‌پرهیزد، نشان می‌دهد. اما زمانی هم می‌رسد که این پوچی انسان‌ها را به مرز جنون می‌کشاند و به رفتارهایی ویران‌گرانه ترغیب می‌کند؛ اتفاقی که در دنیای خالی از معنا ممکن است چندان دور از ذهن و بعید به نظر نیاید:

«نویسنده‌ای که فقط و فقط یک نمایشنامه نوشته بود که به نظرش می‌بایست فقط و فقط یک بار در بهترین تئاتر دنیا و باز به نظرش دقیقاً به کارگردانی بهترین کارگردان دنیا و باز به نظرش دقیقاً با بهترین هنرپیشه‌های دنیا اجرا می‌شد، پیش از آن‌که پرده‌ی اجرای اول کنار برود، در بهترین جای مناسب بالکن اما کاملاً پنهان از دید تماشاچی‌ها مستقر شد و مسلسل مخصوص خودش را، طراحی شده در شرکت سوییسی وترلی، آماده‌ی شلیک کرد و پس از این‌که پرده کنار رفت، مدام یک گلوله‌ی مرگبار در سر آن تماشاچی‌اش خالی کرد که به نظر او در جای نادرست می‌خندید.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...