تفسیر صدرایی از آیات الهی | الف


معارف قرآن کریم از جهت ظهور و خفاء در سه مرتبه است: اول، رتبه‌ی نیازمند تفسیر و توضیح نیست و درک آن برای همه میسر است. دوم، رتبه‌ی فراتر از فهم متعارف است و نیاز به تفسیر و شرح و تبیین و نیز تدبر و دقّت در عبارات دارد. و سوم، رتبه‌ی ویژه‌ی پیامبران الهی و راسخان در علم است که فهم آن برای همگان میسر نبوده و نیازمند تاویل است. در طول قرن‌ها، حکیمان مسلمان بر اساس توافق میان عقل و شرع، و با به‌کارگیری عقل و ادراک فلسفی، ماهیت نبوت و وحی را از جهت معرفت‌شناسی تحلیل کرده‌اند. در نهایت نیز از همه این دستاوردها در فهم متون دینی استفاده کرده و در تفسیر و تاویل قرآن کریم به سنت تفسیر فلسفی دست یافته‌اند. از جمله‌ی این حکیمان، شیخ شهاب‌الدین سهروردی است.

آیت اشراق» سیماسادات نوربخش

سهروردی اهتمامی عظیم نسبت به قرآن کریم و حدیث دارد. و این دو از مهم‌ترین منابع اندیشه‌ی او در سلوک فلسفی و عرفانی است. شاید او بیش از هر فیلسوف مسلمان دیگری به قرآن و سنت توجه کرده است. از این روست که می‌گوید: «هر سخنی که شاهدی برای آن در کتاب خدا و سنت رسول الله (ص) نباشد بیهوده است و کسی که به رشته محکم قرآن، اعتصام نجوید در چاه ضلالت و گمراهی سرنگون خواهد شد». او وصول به حقیقت اعلی را با تمسک به کتاب خدا و سنت رسول او (ص) میسر می‌داند. به نظر او در پرتو نور منبعث از وحی قرآنی و نور محمدی می‌توان به حقیقت ادیان و حکمت پیشینیان از هرمس و فیثاغورس تا زرتشت و حکماء ایران باستان دست یافت. لذا حکیمی که پایه‌گذار حکمت اشراق و احیاکننده‌ی فلسفه ایران باستان است بیش از تمام فلاسفه مسلمان قبل از خود به آیات قرآنی و احادیث نبوی توجه کرده است. سهرودی خود را با «نور» دارای پیوند می‌بیند. وقتی او سخن از «نورالانوار» به میان می‌آورد، نشان‌دهنده‌ی آن است که این فیلسوف خود را در معاشقه‌ با خداوند می بیند. خدای وی، «واجب الوجود بالذات» نیست، بلکه خدا در اندیشه‌ سهروردی از قرآن اخذ شده است.

کتاب «آیت اشراق» شامل اندیشه‌های شیخ اشراق سهروردی در حوزه‌ی تفسیر و تاویل قرآن کریم است، که بر اساس سوره‌ها و آیات قرآن کریم تنظیم شده است. خانم سیماسادات نوربخش در این کتاب تفسیرها و تأویل‌های سهروردی بر آیات قرآن را از آثار گوناگون وی گردآوری کرده و به ترتیب سوره‌ها و آیات مصحف شریف، پیش‌روی خوانندگان قرار داده است.

سهروردی در بسیاری موارد آیه‌ای را به استناد به آیات دیگر تفسیر و تاویل می‌کند. قرآن در اندیشه سهروردی، فراتر از یک منبع مراجعه است. این فیلسوف اشراقی، در مسائلی مانند مفهوم سازی، توسعه مفاهیم فلسفی و تبیین‌های قرآنی به قرآن و کلام الهی تمسک جسته است. قرآن، سنت و منابع ایران باستان و حکمت یونان را می‌توان جزو منابع اندیشه سهرودی دانست. او جزو نخستین فیلسوفانی بود که توانست این سه منبع را کنار هم جمع کند. در آثار سهروردی هماهنگی بین «قرآن» و «برهان» به خوبی ترسیم شده است. ابتدا مساله را برهانی و سپس به قرآن استناد کرده است. نوع استناد و استفاده‌ی سهروردی از قرآن کریم بدیع است.

در این‌باره می‌توان به برخی از ویژگی‌های روش او اشاره کرد: 1- وی در بسیاری موارد آیه‌ای را به استناد به آیات دیگر تفسیر و تاویل می‌کند؛ 2- او با استناد به قرآن، مسائل فلسفی را با شواهد قرآنی تأیید می‌کند و می‌توان این امر را یکی از ثمرات تفسیرهای فلسفی او به‌شمار آورد؛ 3- او برخی از منازل و مقامات سلوک را با آیات الهی بیان می‌کند؛ 4- هم‌چنین وی گاه به احادیث نبوی و سخنان امام علی (ع) استناد کرده است.

این کتاب که به مثابه فرهنگ استنادهای قرآنی سهروردی است، از چهار مجلد مجموعه مصنفات شیخ اشراق تصحیح هانری کربن و دکتر سیدحسین نصر و دکتر نجفقلی حبیبی و متن عربی هیاکل النور تصحیح محمد علی ابوریان، التنقیحات فی اصول الفقه تصحیح عیاض بن نامی سلیمی، ستایش و نیایش تصحیح محمد ملکی، دیوان اشعار تصحیح احمد مصطفی حسین به عنوان منبع اصلی استفاده شده است. همچنین بر اساس این منابع، به ترتیب سور و آیات قرآن کریم تنظیم شده است. پس از ذکر آیه، ترجمه آن داخل کروشه آمده و سپس عین عبارات سهروردی که تفسیر یا تاویل و یا صرفاً شاهدی از قرآن کریم است، ذکر می‌شود.

به عنوان نمونه‌ای از مطالب این کتاب، آیه 8 سوره تحریم با تفسیر مؤسس فلسفه اشراق این گونه تفسیر شده است: «اگر در این عالم معقولات لذت نیابیم و از رذایل و جهل دردناک نشویم، از آن باشد که سُکر (1) عالم طبیعت بر ما غالب است و از عالم خویش مشغولیم و چون این شواغل برخیزد، آن کس که کمالی دارد، لذتی یابد بی‌نهایت به مشاهدت واجب‌الوجود و ملأ اعلی و عجایب عالم نور، و دائم در آن لذت بماند «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقتَدِر» (قمر، 55) و عقلی شود نورانی و از فرشتگان مقرب شود و هرگز این خاکدان پلید را یاد نیارد و از نگریستن بدو ننگ دارد: «وَ اِذَا رَأیتَ ثَمَّ رَأیتَ نَعِیماً وَ مُلکاً کَبِیراً» (دهر، 20) و حق تعالی از انوار جلال خویش او را شربت‌ها دهد روحانی، چنان که گفت: «وَ سَقَیهُم رَبُّهُم شَرَاباً طَهُورا» (دهر، 21) و این طایفه از مرگ شواغل طبیعت برهند و از ظلمات بیرون شوند و به سرچشمه زندگی و دریاهای نور حقیقی روحانی پیوندند که :«لَهُم أجرُهُم وَ نُورُهُم» ...» (حدید، 19).

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...