مجموعه مقالات توماس مان تحت عنوان «جنگل غول‌ها» [Essays of three decades] از سوی نشر هرمس با ترجمه ابوتراب سهراب منتشر و روانه بازار کتاب شد.

مجموعه مقالات توماس مان جنگل غول‌ها» Essays of three decades

به گزارش کتاب نیوز، توماس مان زاده‌ی ۱۸۷۵ و درگذشته‌ی ۱۹۵۵ نویسنده آلمانی بود که در سال ۱۹۲۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. توماس مان از نخستین روشنفکران آلمانی بود که پس از روی کار آمدن حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان، نسبت به فجایع احتمالی توسط رایش سوم هشدار داد. او در یک سخنرانی در سالن بتهوون در برلین در سال ۱۹۳۰ که در تاریخ آلمان با عنوان «خطابه‌ی آلمانی» ثبت شد طرفداران آدولف هیتلر را «بربر» خطاب کرد و از مواضع ضد انسانی و نژادپرستانه حزب نازی انتقاد کرد. به دنبال این سخنرانی، نام توماس مان در فهرست سیاه سرویس‌های امنیتی رایش سوم قرار گرفته بود.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

توماس مان دوستدار قرن نوزدهم بود و آن را قرن غولها می‌نامید. موسیقی آن، فلسفه و داستان‌نویسی‌اش را دوست می‌داشت و نیچه را در کنار واگنر، زولا و ایبسن می‌ستود. ابعاد این قرن او را محسور خویش می‌ساخت و صمیمیتش او را از خود بیخود می‌کرد؛ ولی نمی‌توانست انکار کند که کاوش انسان به خاطر حقیقت و برای دسترسی به آن هنوز از مقصد و مراد خویش بسیار فاصله دارد.

از قرن نوزدهم و تحت تاثیر استنتاجهای فلسفی آن جنگل غولها بود که کتاب بودن بروکس در سال 1900 پدیدار شد. آثار کوتاهتری از او تحت عنوان سه دهه که در سال 1936 منتشر شد و کتاب حاضر کم و بیش ترجمه‌ای از آن است، فاش کننده‌ی اشتغال ذهنی او با مسئله‌ی قرابت هنر و بیماریهای عصبی، کشش مرگ برای هنرمند، ارتباط تنوع با مرض، و موقعیت هنرمند در یک جامعه‌ی بورژوا است. کتاب به پنج بخش تقسیم شده است: گوته: آفریدگار سخن، گوته و تولستوی، آناکارنینا، رنجها و عظمت ریچارد واگنر، فروید و آینده.

این اثر پیش‌تر با نام مقالات توماس مان در نشر هرمس منتشر شده است.

ابوتراب سهراب، مترجم ایرانی. در رشتۀ ادبیات و فلسفه از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و در همین رشته در امریکا مدرک کارشناسی گرفته است.

جنگل غول‌ها اثر توماس مان در 280 صفحه و قیمت 80 هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقمندان به فلسفه قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...