جهان پرآشوب بورس پاریس... توصیف و تحلیل جایگزین موقعیت و داستان حماسی... سوداگر و بنده پول است... ورشکسته است و در این شرایط در پی تأسیس بانک... از دربانِ روزنامه گرفته تا استاد دانشگاه و وکیل مجلس به تبی یگانه گرفتار میآیند: تب پول و کسب سود بیشتر... به همه اطمینان میدهد که میل به ثروتاندوزی و کسب سود یگانه انگیزه راستین ادامه زندگی است
...
بازاری بیوجدان و ورشکستهای است که برای بار دوم به تجارت روی میآورد... با سهام «بانک عمومی» بنگاه بازرگانی عریض و طویلی تأسیس میکند... با همدستی یکی از نمایندگان مجلس... وقتی که همه گمان میکنند ارزش سهام تنزل خواهد کرد سهام شرکت خود را از سهامداران میخرد... دادستان که او معشوقهاش را از چنگش ربوده است، وزیر دادگستری میشود و با کینهای شتری در پی آزارش برمیآید... سهام بانک او به قیمت کاذب حیرتآوری میرسد
...
الهامی از زندگی کارگران پاریسی... با کار رختشویی توانسته است که مبلغی پسانداز کند... از او دو پسر داشت... تنبل و خوشگذران است و به زودی معشوقه را رها میکند و به زنان دیگری روی میآورد... با او ازدواج میکند... کارگر دیگری زن را میستاید و در دل به او عشق میورزد، اما یاری او کارساز نیست... به بادهگساری روی میآورد... شوق کار را از دست میدهد... برای گذران زندگی به روسپیگری روی میآورد...
...
قیام حقوق بگیران و فشار به جامعهای که یک لحظه از هم میپاشد و در یک کلام، مبارزهی سرمایه و کار... یکی از پسران ژروز که در کارگاه راه آهن کار میکرد، به جرم کشیده زدن به رئیس خود اخراج شده است... عصیان میکند. جزوهها و کتابهایی میخواند و پارهای از نظریهها را تحلیل نکرده میبلعد و مبارزه با شرکت معادن را سازمان میدهد. او یک صندوق کمک تأسیس میکند. اما، پیش از آن که سرمایهی کافی برای پایداری معدنچیان جمعآوری شود، با شرکت خود اعتصاب را بر میانگیزد.
...
آنژلیک فرزند نامشروع یکی از روگونها است که به پرورشگاه بچههای سرراهی سپرده شده است... زن و شوهری به نام هوبِر او را به فرزندی میپذیرند... نقاش بزرگزادهای است که بر اثر یک سرخوردگی به این سلک درآمده و اسقف شده است. اسقف، به سبب تفاوت طبقه اجتماعی، با ازدواج با او مخالفت میکند و او از این بابت سخت میرنجد و بیمار میشود.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
در خانوادهای اصالتاً رشتی، تجارتپیشه و مشروطهخواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول میشود و بهطور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظامهای موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چونوچرای فردیت است و همه را یکرنگ و همشکل میخواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی میکند... نقد خود
...
تغییر آیین داده و احساس میکند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده است. با افراد دیگری که تغییر مذهب دادهاند ملاقات میکند و متوجه میشود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه مادی دارد نفرتانگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او میشناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا میکنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتابها چه میکنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده میکنیم
...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفشهای جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیشبینی سقوط بازار، بیدرنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستانسرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بیروحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستانسرایی موفق «میلیونها غریبه را قادر میکند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستانهای علمی-تخیلی بخوانند
...
خاطرات بردهای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنهآمیز که به زخم چرکین اسطورههای آمریکایی انگشت میگذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان میشود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابانهای تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا میکند که دانش و تجارت بشر را متحول میکند، از روشهای پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روشهای اعجابآور ثبت تصاویر
...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا میکند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان که میگویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟
...