ژرمینال | امیل زولا

05 فروردین 1385

قیام حقوق بگیران و فشار به جامعه‌­ای که یک لحظه از هم می­‌پاشد و در یک کلام، مبارزه­‌ی سرمایه و کار... یکی از پسران ژروز که در کارگاه راه آهن کار می­‌کرد، به جرم کشیده زدن به رئیس خود اخراج شده است... عصیان می­‌کند. جزوه‌­ها و کتابهایی می­‌خواند و پاره‌­ای از نظریه­‌ها را تحلیل نکرده می‌بلعد و مبارزه با شرکت معادن را سازمان می‌دهد. او یک صندوق کمک تأسیس می­‌کند. اما، پیش از آن که سرمایه­‌ی کافی برای پایداری معدنچیان جمع‌­آوری شود، با شرکت خود اعتصاب را بر می‌­انگیزد.

ژرمینال | امیل زولا
ژرمینال
[Germinal] رمانی از امیل زولا(1)(1840-1902)، نویسنده‌­ی فرانسوی، که در 1885 منتشر شد. این سیزدهمین کتاب از دوره­‌ی خانواده‌­ی روگون ماکار، یکی از مشهورترین آثار نویسنده است. زولا خود چنین اظهار می­‌دارد که ماجرا بر سر یک اعتصاب است، «قیام حقوق بگیران و فشار به جامعه‌­ای که یک لحظه از هم می­‌پاشد و، در یک کلام، مبارزه­‌ی سرمایه و کار. اهمیت کتاب در این است، و می‌خواهم که ناظر بر آینده باشد و مسئله‌­ای را مطرح کند که مهم­ترین مسئله قرن بیستم خواهد بود.» ماجرا در حوضه‌­ی زغال سنگ شمال فرانسه می­‌گذرد که زولا از مارس 1866 تا آوریل 1867، درمونسو(2)، نامی ابداع شده، از آن دیدن کرده است. اتین لانتیه (3)، یکی از پسران ژروز ماکار(4) آسوموار، که در کارگاه راه آهن لیل(5) کار می­‌کرد، به جرم کشیده زدن به رئیس خود اخراج شده است. او در معدن وورو(6) در گروه مائو (7) استخدام می‌­شود. اتین در کار و زندگی سخت دشوار معدن‌چیانی سهیم خواهد شد که سرمایه­‌ آنها را «بلعیده» است، مینوتور (8) تازه‌­ای که اسطوره­‌ی آن، ساختار حکایات را شکل می­‌دهد. معدنچیان نسلهاست که به این بردگی تن در داده‌اند. اتین، که از جایی دیگر آمده و دارای طبیعتی پر خروش است، عصیان می­‌کند. با رهبر سوسیالیستهای لیل تماس می‌­گیرد و جزوه‌­ها و کتابهایی می­‌خواند و پاره‌­ای از نظریه­‌ها را تحلیل نکرده می‌بلعد و مبارزه با شرکت معادن را سازمان می‌دهد. اتین یک صندوق کمک تأسیس می­‌کند. اما، پیش از آن که سرمایه­‌ی کافی برای پایداری معدنچیان جمع‌­آوری شود، با شرکت خود اعتصاب را بر می‌­انگیزد. معدنچیان پس از دو ماه و نیم مبارزه و رنج مجبور می‌­شوند که کار را از سر گیرند، اما به خود متکی شده‌­اند و فهمیده‌­اند که مبارزه امکان پذیر است. چالش‌­ها برگشت ناپذیر شده است و سپاهیان  به روی اعتصاب کنندگان تیراندازی کرده و کشته­‌هایی بر جا گذاشته‌­اند. همان طور که در آخرین صفحه‌­های رمان ابراز شده است، پیروزی سرمایه‌ای صرفاً ظاهری است. اتین در یک صبح بهاری، در سپیده­‌دم نمادین دوران نو، به پاریس می­‌رود؛ می­‌رود تا مبارزه‌­های تازه‌­ای در پیش گیرد.

این رمان، در وهله‌­ی اول، مستندی درباره­‌ی کار و زندگی معدنچیان است که زولا آن را اساساً از طریق یک خانواده، خانواده­‌ی مائو، به تفصیل توصیف می­‌کند. زولا به آنزن(9) رفته، به عمق یک چاه معدن فرود آمده، صد برگ یادداشت در محل برداشته است، و با دقت اوضاع کار و زندگی، بیماریها وآداب و آیین­ها و جشن­ها... را در تصویری به قدر کافی درست و صادقانه ارائه داده است، به طوری که معدنچیان برای نخستین بار خود را در رمانی باز می­‌شناسند: به نحوی که بعدها هیئتی از معدنچیان، با فریاد «ژرمینال! ژرمینال!»، در تشییع جنازه­‌ی زولا شرکت می­‌کند. تصویری که نویسنده از تنش­‌های میان سرمایه و کار یا میان خرده­­ سرمایه‌­داری و  کلان سرمایه­‌داری به دست می‌­دهد از نظر تاریخی درست است. زولا، که میل به حقیقت دارد، خلاف خطابه‌­های پدرمأبانه‌­ی بورژواها یا «انسان دوستی بازی­ها»ی آرام­بخش چپ، عمل می­‌کند: زولا، از طریق شبکه‌­ای از استعاره‌­های حیوانی و دستگاه حاکمه و تضادها میان زندگی بوروژواها (به ویژه خانواده‌­های انبو و گرگوار (12) و زندگی معدنچیان، دشواری وضعیت معدنچیان را که سرمایه­‌داری آنها را به زندگی و کار حیوانی در جهنم اعماق زمین فرو برده است محسوس می­‌گرداند. زولا، از نظر انسانی، جانب داری استثمار شدگان را می‌­کند. اما، وضعیتی که به تصویر می­‌کشد، جامعه­‌ای که از هر جهت و هر سمت تحت تنشهای بسیار شدید و هر لحظه در معرض انفجار است (یکی از محرکهای مکرر رمان این است: «باید توپشو در کرد!»)، زولا را می‌­ترساند. او ظهور توده­‌ها و نیروی آتی آنها را حس می­‌کند. و در مقابل، سرمایه­‌داری آزمند و مطمئن به خود و ناآگاه از تحول تاریخی را نشان می­‌دهد. در نتیجه، سخنان آشوب انگیز متداول در آن دوران را از سر می­‌گیرد، دورانی که شاهد چندین انقلاب و از جمله انقلاب «کمون»(13) بود: اسطوره­‌ی شب بزرگ و این اندیشه که مبارزه­‌ی طبقاتی تنها به ویرانی تمدن و به وحشیگری می‌انجامد.

زولا، از نظر معنا، نام مونسو را بر اساس نام مونسو-له-مین(14) می­‌سازد، که همان وقت اعتصابهای خونین و اعمال هرج و مرج طلبانه‌­ای را در آنجا سازمان داده بود. مونسو، همچنین، آتش زیر خاکستر زایده‌­هاست، آتشی زیر خاکستر که در حال تکوین است و جامعه را شعله‌­ور خواهد ساخت. این ترس در شکل ارائه جنبش کارگری و رهبران آن نیز به چشم می­‌خورد که زولا کم و بیش صرفاً نزاع­ها و مبارزه­‌های (بسیار واقعی) آن را میان گرایشهای مختلف ترسیم می‌­کند و بیشتر اوقات دانشی جا نیفتاده را به آنها نسبت می­‌دهد. اما، او نیز به همراه آنها، و مانند معدنچیان، خود را به دست رؤیای جامعه­‌ی دادگستر می‌­سپارد. اتین، اگر چه جنایتکار فطری توصیف شده است ولی نهایتا قهرمانی واقعی و مبارزی انقلابی می­‌شود. بدین ترتیب، رمان به سوی آینده در حرکت است.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1. Emile Zola . Montsou 3. Etienne Lantier 4. Gervaise Macquart 5. Lille
6. Voreux 7. aheu 8.Minotaure 9. Anzin 10. Deneulin 11. Henneveau
12. Gregoire 13. Commune 14. Montceau-les-Mines

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...