ژان تولی نویسنده نمادشکن فرانسوی که برای علاقه‌اش به تاریخ و شعر شناخته می‌شد در ۶۹ سالگی از دنیا رفت.

ژان تولی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ژان تولی داستان‌نویس و کاریکاتوریست فرانسوی بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. گفته شده این ایست قلبی پس از مسمومیت غذایی رخ داده است.

ویراستاران ژان تولی با اعلام این خبر با یادآوری لبخند و چشمان درخشان وی، به دوستدارانش تسلیت گفتند.

این نویسنده که ابتدا برای تلویزیون می‌نوشت و بعد خالق رمان پرفروشی چون «مونتسپان» شد که بیش از نیم میلیون نسخه فروش کرد، فرزند یک سرایدار مدرسه و ادامه تحصیلش را مدیون معلم نقاشی کلاس سومش بود. این معلم شیفته خط خطی‌های وی شد و به او کمک کرد تا مسیر کاریکاتور را در پیش بگیرد.

وی سپس شروع به نوشتن برای تلویزیون کرد و پس از آن به نوشتن رمان روی آورد و از آغاز سال ۱۹۹۰ به توصیه یک ناشر و در حالی که ۳۸ سال داشت چالش رمان‌نویسی را تجربه کرد و پس از آن بود که «رنگین‌کمانی برای رمبو» خلق شد.

وی بیشتر به خلق رمان‌های تاریخی علاقه داشت و با اقتباس از رمان «مغازه خودکشی» وی که سال ۲۰۰۷ منتشر شد فیلمی به همین نام ساخته شد.

این نویسنده نخستین بار با ترجمه رمان «مغازه خودکشی» به فارسی زبانان شناسانده شد. این رمان یک فانتزی سیاه تکان دهنده و هجوی است تمام عیار درباره مرگ و امید. رمان درباره یک دکان فروش ابزار و ادوات خودکشی است. یک فروشگاه منحصر به فرد در زمان و مکانی نامعلوم. این رمان گره خورده است به نام برخی از مهمترین چهره‌های ادبی و هنری که خود را کشته‌اند؛ میشیما، مرلین مونرو، ونسان ون‌گوگ و...

«اگر دوست دارید آن آقا را بخورید» از دیگر آثار این نویسنده فرانسوی است که با عنوان «آدم خواران» به فارسی ترجمه شده است. این کتاب روایتگر یک واقعه تاریخی است که در سال ۱۸۷۰ در فرانسه رخ داده و تمام داستان آن در یک دهکده رخ می‌دهد؛ دهکده‌ای که یکی از هولناک‌ترین جنایات انسانی را به چشم می‌بیند و علامت سوال بزرگی در مورد رفتارهای بشر در تاریخ به جا می‌گذارد. مردم این دهکده تحت تاثیر اخبار مخرب جنگ و در اثر ناآگاهی و کم‌سوادی دست به فاجعه‌ای وحشتناک می‌زنند و جوانی فرانسوی را طی یک سلسله حوادث به آتش می‌کشند و می‌خورند!

ژان تولی بیش از ۱۵ عنوان کتاب در کارنامه داشت که «مردم فرانسه»، «زازو»، «چشم عید پاک»، «تصنیفی برای یک پدر فراموش شده»، «چارلی ۹»، «شوهر هرلی برلی»، «جملات طولانی»، «من فرانسوا ویون» و «قوانین جاذبه» از جمله آنها هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...