جایزه ادبی «استلا» [stella prize 2021] در سال جاری به کتابی درباره خشونت علیه زنان اهدا شد.

ایوی وایلد [Evie Wyld] بیس راک» [The Bass Rock]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، ایوی وایلد [Evie Wyld] نویسنده استرالیایی کتاب «بیس راک» [The Bass Rock] به عنوان برنده جایزه ۵۰هزار دلاری «استلا» معرفی شد.

کتاب این نویسنده روایتگر داستان زندگی سه زن در طول سه دوره یعنی از سال ۱۷۰۰ تا به امروز است.

«وایلد» درباره کتابش بیان کرد: ««بیس راک» داستان زندگی سه زن در طول چهار قرن است. مورد آزار و اذیت قرار گرفتن آن‌ها توسط مردها چیزی است که این افراد را به هم پیوند می‌دهد.»

اتفاق‌های این کتاب در جایی واقع در «اسکاتلند» روی ‌می‌دهند و کتاب داستان دختر جوانی در حوالی ۱۷۰۰ میلادی که به جادوگر بودن متهم می‌شود و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد تا داستان زنی خانه‌دار در دهه ۵۰ میلادی که در یک شهر جدید و ازدواج جدید احساس انزوا می‌کند و داستان یک زن حدودا ۳۰ ساله امروزی را روایت می‌کند.

«وایلد» این کتاب را در طول شش سال و دورانی که اتفاقات بزرگی همچون مرگ پدرش، تولد نخستین فرزندش و ازدواجش را تجربه می‌کرد نوشته است.

«زویا پتل» رئیس هیات داوران جایزه «استلا» از کتاب «وایلد» به عنوان یک اثر هنری واقعی یاد کرده است.

جایزه «استلا» به برترین کتاب یک نویسنده زن استرالیایی در تمام ژانرها اهدا می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...